خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) همه چالشها و دعواها در تسخیر فضا و سیارات منظومه شمسی از زمانی شروع شد که دو دانشمند آلمانی و روسی به نامهای ورنرون براون و سرگئی کارالیوف رویای رسیدن به ماه را از کودکی در ذهن خود پروراندند. این دو دانشمند بعد از جنگ جهانی دوم در شرق و غرب دنیا آنچنان مسابقه فضایی با یکدیگر گذاشته بودند که به جنگهای فضایی یا عصر جنگ سرد مشهور شده بود. ایالات متحده به رهبری ون براون و اتحاد جماهیر شوروی به سرکردگی کارالیوف اداره این جنگ را برعهده داشتند.
پس از طی کش و قوسهای زیاد، شکستها و به رخ کشیدنهای موفقیتهای ماموریتهای فضایی این دو کشور؛ درنهایت این ون براون بود که رویایش را عملی کرد و در پروژه آپولو هشت انسان را به ماه رساند. در واقع سال ۱۹۶۸ میلادی سه فضانورد به نامهای جیمز ای لاول، ویلیام آندره و فرانک بوران در چنین روزی به ماه رسیدند و ده روز به دور ماه گشتند.
جیمز ای لاول، ویلیام آندره و فرانک بوران
پذیرش این موفقیت برای روسها که تا پیش از این گوی سبقت را از همتایان آمریکایی خود ربوده بودند به قدری سخت بود که کارالیوف را مجبور به طراحی چند ماموریت فضایی با سرنشین کردند. کارالیوف نهایت تلاش خود را در این ماموریتها کرد و به موفقیتهایی هم رسید اما در نهایت این ون براون بود که پیروز میدان شد و درست زماینکه دیگر شوروی باید شکست خود را در عصر جنگ سرد میپذیرفت کارالیوف در بیمارستانی در شهر کرملین بی نام و نشان از دنیا رفت.
دولتمردان شوروی به قدری محتاطانه عمل میکردند که مدتها پس از مرگ این دانشمند نام آن را در رسانهها به زبان آوردند. آن هنگام بود که مردم جهان تازه فهمیدند چه کسی به فضایی شدن بشر در این سالها کمک میکرد.
ورنر ون براون
آیا هالیوود به ماه رفته بود
پروژه ماموریتهای سرنشیندار به ماه به قدری حساس بود که حتی بعد از آن هم برخی آرام نگرفتند. تا اینکه بیل کیسینگ نویسنده آمریکایی که سررشتهای هم از علوم فضایی نداشت در کتابی به عنوان «ما هرگز به ماه نرفتهایم» در سال ۱۹۷۶ زهر خود را ریخت و طرفدارانی هم به سوی خود جذب کرد. نویسنده در این کتاب دلایل مختلفی را ذکر میکند که حاکی از یک دورغ بزرگ است؛ اینکه هالیوود به ماه رفته است نه بشر. وی نشانههایی از جمله نوع عکسبرداری که آسمان ماه ستاره ندارد یا چرایی اهتزاز پرچم آمریکا در سطح بدون جو ماه را دلایل قانعکنندهای میداند که بگوید بشر هیچگاه به ماه نرفته است.
سرگئی کارالیوف
شایعات فیلم سازی سفر به ماه به قدری زیاد شد که روسها خودشان اذعان کردند اگر درصدی شک میکردیم که آمریکاییها به ماه سفر نکردهاند، آنها را رسوا میکردیم و آبرویشان را میبردیم بیان چنین نظری از سوی مقامات روسی آن هم در آن زمان آب سردی بود بر سر شایعهپراکنان سفر به ماه. اما گذشته از این مباحث اگر بخواهیم دلایل علمی سفر به ماه را بررسی کنیم و نشانههایی که بیل کیسینگ در کتابش آورده را کنار این دلایل بگذاریم باز هم باور اینکه انسان به ماه نرفته است سختتر از باور سفر انسان به ماه است.
محمدرضا رضایی روزنامهنگار و تحلیلگر ماموریتهای فضایی در گفتگو با خبرنگار ایبنا به تشریح دلایل علمی این پروژه میپردازد وی میگوید؛ «سفرهای فضایی از دو زاویه قابل بررسی است یکی بحثها و دلایل علمی آن و دیگری بحثهایی مربوط به تفکر انتقادی. در مورد تفکر انتقادی باید بگویم ما هزاران عکس از کره ماه داریم که از ماموریتهای سرنشیندار آمده است؛ همچنین نزدیک به ۱۸۴ کیلوگرم سنگ و خاک حاصل این ماموریتها به زمین آورده شده است. تمام اینها مهمترین شواهدی است که به ما میگوید این سفر اتفاق افتاده است.»
رضایی در توضیح دلایل کیسینگ در کتابش که چرا در تصویرهای ارسالی از ماه آسمانش ستارهای نداشته است میگوید؛ «در کل یک سری شبهات علمی وجود دارد که میگوید چرا در آسمان ماه ستارهای نیست یا گفته میشود چرا فضانوردان هنگام عبور از کمربند ونآلن زمین جان سالم به در بردهاند؟ هر کدام از اینها دلایل خاص خود را دارد. اینکه در آسمان ماه و در عکسها ستارهای دیده نمیشود، دلیلش این است که سوژه اصلی خود ماه است. اگر آن زمان میخواستند از آسمان عکاسی کنند، تکنیک عکاسی از آسمان را باید به کار میبردند، درحالیکه کانون عدسی دوربینها سطح ماه بوده است. اگر همین الان بخواهید با دوربینهای عکاسی معمولی از آسمان زمین عکاسی کنید هیچ ستارهای در آسمان دیده نمیشود چراکه نور زیادی ندارند که بتوان با این دوربینهای معمولی عکس تهیه کرد. همچنین درباره کمربند زرد آلن باید بگویم مورد خاصی یافت نشده که بتوان گفت فضانوردان نمیتوانستهاند از آن عبور کنند.»
به گفته رضایی؛ «هنوز افرادی که در این زمینه شبهه ایجاد کردهاند با این موارد قانع نمیشوند چراکه دیدگاه آنها نسبت به این موفقیت فضایی آمریکا متفاوت است. اگر هم بخواهیم فرض کنیم که انسان به ماه نرفته است و تمام اتفاقات در یک استودیو فیلمبرداری شده است باید بگویم با گذاشتن همه ادعاها کنار یکدیگر به روایت ثابتی نمیرسیم که بتوانیم تحلیل منطقی داشته باشیم. ما به قدری با ایم فرض با تناقض روبه رو میشویم که باز هم نمیتوان پذیرفت که این عکسها و فیلمها در استودیو گرفته شده است.»
رضایی دلیل دیگر نپذیرفتن شایعات در این مورد را در میزان پیشرفت بشر در حوزه تکنولوژیهای سینمایی میداند اینکه فناوری سینمایی آن دوران به ما اجازه نمیداد که چنین تصاویری را ظبط کنیم. وی میگوید؛ « در فیلم اودیسه فضایی که همان سالها اکران شد، از نهایت جلوههای ویژه استفاده کرده بودند که باز نمیتوانست چنین تصاویری را ظبط کند. اگر این فیلم را کنار تصاویر سفر انسان به ماه بگذاریم به خوبی میتوانیم تشخیص دهیم که کدام تصویر جلوه اقعی است و کدام ساخته بشر است.»
گفتنی است، ادعای این مخالفان که در کتاب مذکور هم آمده است آن است که عکسها دارای کیفیت بالایی هستند و نمیتوانسته در آن شرایط و در آن زمان چنین عکسهایی گرفته شود رضایی در پاسخ به این ادعا میگوید: «در آن زمان بشر بهترین دوربین خود را برای دریافت تصاویر به ماه فرستاد. خوب است بدانیم که آن سالها ما از لحاظ عکاسی پیشرفت زیادی کرده بودیم و این تصاویری که میبینید کاملا با کیفیت دوربینهای عکاسی سنخیت دارد. علاوه بر این در سفر انسان به ماه دو نوع دوربین به ماه برده شد، یکی دوربینهای ناوبری که کیفیت پایینی داشتند که صرفا فقط برای ناوبری استفاده میشد و دیگری دوربینهایی که بر سینه فضانوردان نصب شده بود که جزو با کیفیتترین دوربینهای عصر خود بودند. لازم به ذکر است که به علت شراط جوی ماه، بهینهسازیهای بسیار خوبی در عکسها انجام شد و چون این کره فاقد جو و اتمسفر است، دریافت تصاویر با کیفیت بهتری از سطح زمین انجام میشود. بنابراین این تصاویر همسان با تکنولوژی آن زمان بوده است.»
موضوع دیگری که بیل کیسینگ در کتابش آورده است اهتزار پرچم آمریکا روی ماه و به حرکت در آمدن آن است. کیسینگ میگوید ماه جوی ندارد که دارای باد باشد. اما عکس نشانگر وجود باد در بیرق آمریکاست؛ وقتی خواهان تحلیل این ادعا از سوی رضایی میشویم وی به پارچهای نبودن پرچم آمریکا اشاره میکند و میگوید:«پرچم را باد تکان نداده است چون جنس پرچم پارچهای نبوده و از نوعی پلاستیک ساخته شده بود. از طرفی اگر خوب که به عکس نگاه کنید متوجه میشوید که میلهای به بالای آن وصل بوده است که وقتی پرچم را باز کردند گویا هنوز دارای تاب و چین و چروک بوده و در همان لحظه عکسبرداری انجام شده است. به همین دلیل است که عکس حالتی را نشان می دهد که که گویا باد داخل پرچم است.»
با توجه به اینکه این موفقیت زمانی رخ داد که ایالات متحده با اتحاد جماهیر شوری در عصر جنگ سرد به سر میبردند و بحث جنگهای فضایی آنها با یکدیگر به شدت داغ بود و اگر تنها یک درصد دانشمندان شوروی پی میبردند که دستیابی انسان به ماه در استودیو اتفاق افتاده است بی شک هر کاری برای رسوا شدن واشنگتن و ناسا میکردند.
اینکه چرا دوباره به ماه نرفتیم با توجه به اینکه آن سالها ناسا یک سازمان کوچکی بوده و امروزه بسیار گسترش یافته است سوالی است که شاید هر فردی پس از شنیدن داستان تسخیر ماه توسط انسان از خود بپرسد، رضایی در این باره میگوید؛ «در طی سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲ شش یا هفت ماموریت سرنشیندار به ماه فرستاده شد که یکی از آنها شکست خورد و بعد از آن به علت هزینههای بسیار بالایی که این ماموریتها داشت و تغییر سیاستها در ناسا که در راستای شناخت فضای کیهانی بود پروژه سفر به ماه تعطیل شد و بعدها بر شاتلهای فضایی تمرکز کردند. در واقع ما با فناوری پنجاه سال پیش نمیتوانیم دوباره به ماه سفر کنیم مانند این است که شما بخواهید مسافت زیادی را با یک خودرو ژیان در جادههای امروزی بپیمایید. در واقع با تکنولوژی که وجود دارد هیچگاه با ژیان سفر نمیکنید. سفر به ماه در شرایط فعلی نیازمند فناوری بالاتری است که هزینههای زیادی را هم میطلبد. در حالیکه ما یک بار این تجربه را داشتیم و این بار لزومی به تجربه دوباره ندارد. امروزه اهداف انسان از شناخت فضای کیهانی فراتر از ماه رفته است.»
بحث بعدی که در بسیاری از کتابهای علمی تخیلی به آن اشاره میشود زندگی در سیارات گوناگون است، ناسا در راستای تحقق این رویای بشر اقدامات زیادی انجام داده است اما این بار نه تنها تمرکزش ماه نیست بلکه مریخ را مورد توجه قرار داده است. حال با توجه به اینکه ما یعنی بشر به ماه گام گذاشته و آزمایشات زیادی هم روی سنگ و خاک آن داشته است، چرا این مکان آشنای دیرینه نباید هدف بشر برای سکونت باشد و ما به مریخ رو انداختهایم. رضایی در پاسخ میگوید:«لازم به ذکر است که امروز بشر در ماه دنبال موضوعات دیگری است که با کاوشهایش در مریخ متفاوت است. زندگی روی ماه دارای یک سری چالشهایی است که شاید برای ما مهم باشد. برای مثال نبود اتمسفر در ماه شاید برای انسان سختتر از زندگی روی مریخ باشد پیشبینی میشود تا دو الی سه دهه دیگر بتوانیم اولین فضانوردان خود را به مریخ برسانیم.» |