به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست معرفی و بررسی كتاب «رویارویی با منابع؛ راهنمای پژوهش و نگارش تاریخ» نوشته آنتونی براندیج با ترجمه محمد غفوری با حضور زهیر صیامیان و ابراهیم موسیپور در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
در ابتدای این نشست، زهیر صیامیان با اشاره به عنوان كتاب گفت: مترجم عنوان صحیحی برای كتاب انتخاب كرده است. كتاب كاربرد آموزشی، بدیع و نوآورانه در كشور است و تقریبا هیچ متنی درباره جایگاه این فعالیت علمی در پژوهش و نگارش تاریخ نوشته نشده است یا اگر هست در زیل عنوان موضوعات دیگر در روش تحقیق گنجانده میشود.
وی گفت: اگر منابع تاریخ ایران و اسلام را با تمام تنوعی كه دارد بررسی كنیم چه الزامات، روش شناسی و رویكردی را باید مورد توجه قرار دهیم. این كتاب در سال۱۳۹۶ منتشر شد و هدف از انتشار آن برآورده كردن بخشی از نیازهای رشته تاریخ در بخش آموزشی بود و نقد و بررسی منابع بخش جدی این حوزه است كه این كتاب می تواند به آن پاسخ دهد.
در بخش شناسایی منابع به شكل كلاسیك و در فضای كتابخانهای تولید تحقیق كتابهای راهنمایی وجود داشته كه چگونه میتوانیم كتاب مناسب را در حوزه تحقیق شناسایی كنیم. این بخشها نیازمند آموزش است اما در دورههای آموزش تاریخ جزو مقدمات بود و متاسفانه آموزش جدی زیل سرفصلها وجود ندارد. آموزش تاریخ در كشور ما در جامعه علمی مدرسه پیشرفتهای است كه انتقال اطلاعات به وسیله استاد به محقق صورت میگیرد.
وی ادامه داد: این كتاب چند ویرایش دارد و متناسب با تحولات جامعه علمی تاریخ در دانشگاههای غربی فصلهایی را به كتاب اضافه كرده است. ویرایش كتاب متناسب با تغییراتی كه در فضای جامعه علمی رخ میدهد، سنت ارزشمندی است. مزیت ویژه این كتاب به عنوان یك الگو و كار حرفه ای این است كه چرخشی از كتابخانههای فیزیكی، دیجیتال و آنلاین است و با توجه به تحولاتی كه در فضای رسانهای شاهد هستیم مورخان از تنوع منابع شنیداری، دیداری و نسخههای خطی آنلاین، عكسها، تصاویر موجود در موزهها وجود استفاده میكنند.
صیامیان بیان كرد: این كتاب ناظر به ساختار كتابخانهای دانشگاههای غربی؛آمریكا و انگلیس و عمدتا انگلیسی زیان سعی كرده مسایلی را برآورده كند. همه كتابهایی كه در حوزه روش تحقیق ترجمه، چاپ و منتشر شدهاند مرور كردهام تا تعریف آنها از منابع و دستهبندی معروف در مورد منابع اعم از منابع دسته اول و دوم چگونه در این آثار تعریف می شوند. احساس و استنتاج من از ترجمه این كتاب این است كه بخشهای عمدهای از این كتاب میتواند در بخش آموزش به شكل خلاصه و چكیده سطح علمی دانشجویان و محققان را بالاتر از چیزی كه هست به شكل كلاسیك ارتقا دهد.
محمد غفوری مترجم كتاب نیز در این نشست گفت: این كتاب یك سال بعد از چاپ در سال ۱۳۹۶ به چاپ دوم در انتشارات سمت رسید و نشان میدهد اقبال به مسائل روش شناختی در بین دانشجویان بیشتر میشود و این كتاب تا اندازهای كتاب موفق است و توانست نظر مخاطبان را جلب كند. روی صحبت این كتاب با دانشجویان دوره كارشناسی است. البته در ایران تجربه تقریبا متفاوتی نسبت به تجربه دانشجویان تاریخ در دانشگاههای توسعه یافته دارد. به عنوان دانشجوی دوره كارشناسی آموزش تاریخ و یادگیری تاریخ را با تاریخ ایران باستان شروع میكنیم؛ مرحلهای كه نوع منابع، استفاده از آنها و نحوه بهرهگیری از آنها با مقاطع بعدی متفاوت است و این تفاوت باعث شد استفاده از منابع دست اول در دوره تاریخ باستان كمتر باشد.
این مترجم ادامه داد: وقتی دانشجو وارد مقطع ایران باستان میشود با حجم و وفور قابل توجه منابع مواجه میشود كه هیچ استراتژی و روش شناسی خاصی برای بهرهگیری از آنها فرا نگرفته است. این ناآشنایی با منابع در ترمهای اولیه دانشگاه امری طبیعی است اما در مراحل بعدی به عنوان آسیب خود را نشان می دهد و دانشجویان با آمادگی كمتری به مقاطع بعدی ورود پیدا میكنند. ما در دوره كارشناسی دو واحد درسی با عنوان منبع شناسی داشتیم اما این منبع شناسیها و كتابهایی كه در این زمینه منتشر میشد كتابشناسیهای تفصیلی هستند تا منبع شناسی و چیز زیادی به دانشجو و رویارویی با منابع نمیدهند.
غفوری عنوان كرد: مرز این منبع شناسی با درس منابع تاریخ اسلام مشخص نیست البته به معنای این نیست كه این دو از هم جدا هستند بلكه لوازم و اقتضائات هر كدام به صورت تخصصی و جداگانه در نظر گرفته می شود و نقاط اشتراك و هم پوشانی آنها درست در نظر گرفته نشده است. این موضوعات مجموعه معضلاتی هستند كه دامن منبعشناسی را در آموزش دانشگاه های ما گرفته است. برآیند نهایی این مشكلات این است كه نگاه دانشجو به منابع یك نگاه تربیت نشده و ناورزیده است. كاری كه دانشجو در طبیعی ترین حالت انجام میدهد بازتولید همان منابع به صورت انباشته است.
وی گفت: در كتاب "تدریس و آموزش تاریخ" سه مولف انگلیسی به سراغ آموزش تاریخ در مقطع كارشناسی در دانشگاه های آمریكا، كاندا، انگلستان و عمدتا استرالیا رفتهاند. دو رویكرد محتوا بنیاد و رویكرد مهارت بنیاد نسبت به تدریس تاریخ در این دانشگاهها را بررسی كردهاند. رویكرد محتوا بنیاد در دانشگاههای ما غالب است و مجموعهای از دادهها و اطلاعات را در اختیار دانشجو قرار میدهیم تا آنها را حفظ كنند. رویكرد مهارت بنیاد چگونه روش های علمی و تجربی و رویارویی با دادههای تاریخی را آموزش می دهد. عنصر كلیدی در این رویكرد منابع هستند، دانشجو در مرحله اول اگر مهارتهای خود را برای بسط فهم تاریخی توسعه دهد باید مهارتهای لازم برای مواجه با منابع را یاد بگیرد.
غفوری بیان كرد: این كتاب در دل بافت آموزش تاریخنگارانه قرار گرفته است و كتابی مهارت بنیاد شامل مهارتهای عملی و ذهنی است. تمركز اصلی كتاب بر مهارتهای ذهنی و رویارویی با منابع است. كتاب ممكن است در مورد مجموعهای از بدیهیات باشد اما ما بسیاری از آنها را فراموش میكنیم و به دانشجویان و محققان آموزش نمیدهیم.
به عبارتی چگونه مورخ شدن را از همان ابتدا از طریق زدودن ترس دانشجو در مواجه با منابعی كه حجم و بلاغت آن برای دانشجو سخت است، یاد میدهد. مسیرها و راههای مختلفی برای رسیدن و فهم گذشته وجود دارد اما این مسیرها همه از شاهراه منابع میگذرد اما اگر نتوانیم غنا و سرشت منابع را تشخیص دهیم در این مسیرها گم و در شاهراه اصلی سردرگم میشویم. بنابراین باید مهارت استفاده از منابع را در بعد عملی و ذهنی به دانشجویان بیاموزیم.
وی ادامه داد: مهارت چگونه خواندن در بعد ذهنی اهمیت پیدا میكند. از دیگر موضوعات قابل بحث، میزان امكاناتی است كه در اختیار دانشجویان تاریخ غرب قرار دارد. در این كتاب معرفی جامعی از امكانات كتابخانهای دانشگاههای آمریكا و تجربهای كه دانشجویان در رویارویی با این نظامها كسب میكند، ارایه میدهد. هدف دیگر كتاب، بسط مهارتهای ذهنی دانشجو برای رفتن به سمت منابع دست اول و دوم است. مهارت اصلی در این مرحله،چگونه خواندن منابع است.
ابراهیم موسیپور از دیگر سخنرانان این نشست، با بیان اینكه مترجم به خوبی محتوای كتاب را برای مخاطب شرح داد،گفت: تسلط مترجم به محتوای كتاب نشان از تسلط وی به موضوع دارد و نشان میدهد صرفا كار ترجمه اثر را به عهده نداشت بلكه مترجم پاسخگوی اجزای كتاب است. كاملا مشخص است كه مترجم بارها كتاب را خوانده است و آماده پاسخگویی است.
وی با بیان اینكه این كتاب حتما باید از سوی دانشجویان و علاقمندان این حوزه خوانده شود،گفت: این كتاب برای دانشجویان دوره كارشناسی نوشته شده و یك كتاب پایه محسوب می شود. این كتاب مواجه و رویارویی با منابع نیست. شاید اصطلاح رویارویی با منابع عنوان مناسبی برای این كتاب نباشد، این واژهها بار ایدئولوژیك دارند اما اگر مفهوم ره یافت به منبع برای عنوان این كتاب انتخاب میشد آكادمیكتر بود. با این وجود این كتاب باز هم ره یافت به منابع نیست بلكه آموزش گام به گام راه رفتن در مسیری است كه به سوی منابع ختم میشود.
موسیپور عنوان كرد: خط سیر محقق تاریخ در جمعآوری اطلاعات در منابع هم می تواند عنوان پیشنهادی برای این كتاب باشد. كتاب در هیچ فصلی نحوه مواجه و راه یافت به منابع را مطرح نكرده است. زمانی عنوان منبع شناسی، رهیافت منابع و مساله منابع را داریم. مساله منابع به این معنا كه منبع به مانند یك مساله چگونه است آیا میتوان به سراغ آن رفت و از آن استفاده كرد یا خیر.
متاسفانه در دانشگاههای ما مسیر منبعشناسی و مواجه با منابع طی نمیشود. مساله بودن منابع به این معناست كه آیا دامنه پوشش آن جزیی یا كلی است به خواص میپردازد یا عوام. همگن بودن، رسانه ای بودن منبع، ناخودآگاهی و انتقال اطلاعات شبكه ای منابع و فهم بینامتنی منابع، بوطیقا منابع و انجام آن با منابع، سازمان متن، ملاحظات سیاسی و آكادمیك از دیگر فاكتورهای مساله بودن منابع است. |