غربت شاهنامه در بنیاد شاهنامه!/ شاهنامه در حصار مدعیان کاذب شاهنامه‌پژوهی

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خراسان رضوی – فاطمه آصفی: به‌همت نمایندگی خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خراسان رضوی، میزگرد تخصصی با موضوع «قدمت شاهنامه‌پژوهی» با حضور چهره‌هایی مانند «دکتر علی رواقی»، استاد دانشگاه و شاهنامه‌پژوه، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی و عضو مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، «دکتر محمدجعفر یاحقی»، عضو هیأت علمی و استاد دانشگاه فردوسی و مدیر خردسرای فردوسی، «دکتر ابوالقاسم قوام»، شاهنامه‌پژوه و عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی، «دکتر سیدعلی کرامتی»، استادیار و مدرس دانشگاه فرهنگیان و رئیس انجمن علمی آموزشی معلمان زبان و ادبیات فارسی خراسان رضوی، «دکتر علیرضا قیامتی»، استاد دانشگاه فرهنگیان مشهد و شاهنامه‌پژوه و جمعی از دانشجویان دکتری رشته ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد.

در این میزگرد دوساعته که به میزبانی خردسرای فردوسی برگزار شد، مباحث گوناگونی از جمله پیشینه تصحیح نسخه‌های خطی شاهنامه، آسیب‌ها و مشکلات پژوهش‌ها در باب شاهنامه، مشکلات در باب ارتباط نسل جوان با شاهنامه، آسیب شناسی دیدگاه‌های پژوهشگران اروپایی پیرامون شاهنامه، بررسی پژوهش‌های مستشرقین و بررسی ژانرها در شاهنامه مطرح شد.

شاهنامه پژوهی در ایران مغفول مانده است
علی رواقی، شاهنامه پژوه و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی ابتدا به بیان سیری انتقادی از چاپ‌ها و نسخ خطی شاهنامه پرداخت و گفت: اهتمام به تصحیح و چاپ شاهنامه در دوران متاخر نخستین بار در قرن نوزدهم در هندوستان صورت گرفت، پس از آن افسر انگلیسی به نام ترنر ماکان، چاپ کامل شاهنامه را در چهار جلد با مقدمه‌ای در آغاز و اشاره‌ای به ابیات الحاقی و فهرستی از کلمات دشوار در پایان، با حروف سربی و خط نسخ، در سال ۱۸۲۹ میلادی منتشر کرد.

وی افزود: چاپ ماکان به‌سرعت رواج یافت و مبنای چاپ‌های متعددی در هند و ایران شد که مشهورترین آنها چاپ دبیرسیاقی (در سال ۱۳۳۵ خورشیدی) است که به‌همت ایشان (زنده‌یاد دکتر محمد دبیرسیاقی) صورت گرفت.

رواقی با اشاره به این نکته که پس از چاپ دبیرسیاقی دیگر آثار منتشر شده از کیفیت خوبی برخوردار نبودند، اضافه کرد: از نخستین چاپ‌های شاهنامه که در آن ایرانیان نیز دخیل بودند، می‌توان به چاپ شاهنامه توسط انتشارات بروخیم در تهران اشاره کرد که مجتبی مینوی، عباس اقبال آشتیانی، سلیمان حییم و سعید نفیسی تهیه کنندگان این اثر بودند.

وی همچنین گفت: در دهه پنجاه میلادی موسسه خاورشناسی فرهنگستان علوم اتحاد شوروی متنی انتقادی از شاهنامه را به وسیله عده‌ای از محققان زبان فارسی تهیه کرد که به چاپ مسکو شهرت یافت.

این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی همچنین گفت: در همان روزها که قرار بود بنیاد شاهنامه تاسیس شود، مرحوم محمد نوری عثمان‌اف، شاهنامه پژوه و شادروان باباجان غفور اف، ریاست انستیتوی خاورشناسی آکادمی علوم اتحاد شوروی به ایران آمدند و می‌خواستند بنده را به مسکو یا تاجیکستان ببرند تا مطالعات پیرامون شاهنامه را آنجا انجام دهم اما تصمیم بر آن شد که در ایران بمانم و در بنیاد شاهنامه فعالیت کنم.

این شاهنامه‌پژوه با اشاره به تاریخچه تاسیس بنیاد شاهنامه گفت: کار بنیاد شاهنامه از سال ۱۳۵۰ به همراه ۳۸ نفر پژوهشگر آغاز شد. از جمله بهترین شاهنامه‌پژوهان بنیاد می‌توان به محمد مختاری اشاره کرد که در مقابله‌ها خیلی دقیق بود و داستان سیاوش از او در بنیاد به چاپ رسید.

رواقی ضمن انتقاد از عدم توجه به بحث شاهنامه‌پژوهی در ایران و در ادوار مختلف، گفت: در بنیاد شاهنامه نیز کار پژوهشی خاصی صورت نگرفت، هرچند که اساتید یادداشت‌هایی نوشتند و واژه‌شناسی‌هایی صورت گرفت، اما کار پژوهشی مستقلی بجز یادداشت‌های شادروان عبدالحسین نوشین که تاثیرگذارترین فرد در تصحیح شاهنامه مسکو بود، من ندیدم.

این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به تصحیح شاهنامه توسط دکتر جلال خالقی مطلق و بیان مشکلات این تصحیح گفت: ابهام در روش تصحیح، بدخوانی‌های بسیار مصحح و سهوهای نظری و علمی و قلمی از ایرادات این اثر هستند، شما اکنون اگر شماره ۳۱، ۳۲ و ۳۳ ضمیمه میراث را بخوانید، متوجه مقالات خنده‌دار آن می‌شوید چون ایشان تخصصی در زمینه متن‌شناسی ندارند.

این قرآن پژوه و چهره ماندگار سال (۱۳۸۱)، «فرهنگ نامه‌های قرآنی» و «فرهنگ نامه‌های عربی به فارسی» را گنجینه‌های زبان فارسی خواند و افزود: ترجمه‌ها و گنجینه‌های قرانی که در جایی تدریس نمی‌شوند، به‌مراتب قوی‌تر از کتاب‌های نثری است که ما در زبان فارسی تدریس می‌کنیم.

وی در ادامه افزود: مترجمان قرآن و مولفان فرهنگ نامه‌های عربی-فارسی در کنار فردوسی از کسانی بودند که در نگهداری زبان فارسی کوشا بودند.

پژوهش در باب شاهنامه، تیغ دولبه است
دکتر ابوالقاسم قوام، عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد ضمن اشاره به این نکته که باید نگاه انتقادی به پژوهش مدرن و معاصر در باب شاهنامه داشت، گفت: به‌خصوص در این سه دهه اخیر باید کارنامه شاهنامه‌پژوهی در ایران بررسی شود، اینکه کجا به‌راه رفته و کجا بی‌راه، چه بخش‌هایی مغفول مانده و نیاز به تمرکز دارد و چه پژوهش‌هایی قابل بازبینی است.

قوام، پژوهش در باب شاهنامه را تیغی دولبه و کاری خطرناک دانست و افزود: توجه به شاهنامه، توجه به فرهنگ بومی و ملی است؛ بزرگی شاهنامه و سترگی این اثر، تاثیرگذاری آن بر جمیع ایرانیان و نقشی که در زبان فارسی ایفا کرده، توجه و تمرکز فراگیری را می‌طلبد اما باید به این نکته توجه داشت که پژوهش در باب شاهنامه کار خطرناکی است که باید نسبت به آن هوشیار بود.

این استاد زبان و ادبیات فارسی و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد ضمن تاکید بر لزوم آسیب‌شناسی در مورد سیر شاهنامه پژوهی، گفت: علاوه بر اینکه افراد فرهیخته و شایسته‌ای به پژوهش در باب شاهنامه روی آورده‌اند، افرادی هم که اهلیت تصحیح شاهنامه را نداشته و زبان فارسی و روح حاکم بر شاهنامه را نمی‌شناختند و صرفا از سر شیفتگی به این اثر روی آورده بودند، شبه پژوهش‌هایی را منتشر کردند که خلاء و آسیب‌های فراوانی به این حوزه وارد کرد که تا بخواهید صدای نادرست مدعی «شاهنامه برترین بودن» را از گوش خلق دربیاورید، دهه‌ها گذشته است.
 

وی همچنین اضافه کرد: بسیاری از آثار چاپ شده، کتابسازی و بازار گرم‌کنی است، باید به این نکته توجه داشت که پژوهش پیرامون شاهنامه با درباره شاهنامه نوشتن متفاوت است، ما شاهنامه‌پژوه کم داشتیم اما در باب شاهنامه نویس زیاد داریم.

قوام چاپ «مول» را در ساحت شاهنامه خوانی در ایران فاجعه دانست و افزود: غرض از تصحیح این است که ما با توجه به نسخه‌هایی که داریم نزدیکترین سخن به سخن آفریننده را دربیاوریم، با توجه به این نکته چاپ مول متنی نیست که بتوان از آن استناد کرد و به نظر من چاپ مسکو با این تعریف، چاپ برتری است.

این استاد ادبیات و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی تصریح کرد: چاپ روس‌ها به عنوان تصحیح تامل شده و تحقیق شده به‌خوبی توانسته ظرفیت زبان خراسانی و زبان تک صدای فردوسی را به گوش همگان برساند؛ در واقع یافته‌ها و انتخاب‌هایی که روس‌ها داشته‌اند، برای من به‌عنوان یک ایرانی همشهری فردوسی شگف‌آور است.

شاهنامه، فراتر از یک کتاب
دکتر محمدجعفر یاحقی، عضو هیأت علمی و استاد دانشگاه فردوسی مشهد و مدیر خردسرای فردوسی این شهر نیز در سخنان خود، شاهنامه را یک مجموعه تمدن خواند و گفت: شاهنامه نه یک کتاب بلکه یک فرهنگ و یک مجموعه تمدن است که شما ابعاد مختلف زندگی را در آن می‌بینید و به همین جهت از زوایای مختلف می‌توان آن را بررسی کرد.

وی افزود: امروز تاثیری که شاهنامه در افق فرهنگ و در جمیع جهان گذاشته، چیزی نیست که از بعد یک کتاب بررسی شود، شاهنامه فراتر از یک کتاب بر سراسر جامعه و فرهنگ ایران اثر گذاشته است.

یاحقی در ادامه به بیان سیر پژوهش در شاهنامه پرداخت و تصریح کرد: تا اوایل دهه ۵۰ مطالعات در حوزه شاهنامه و فردوسی همچنان به صورت سنتی و کلاسیک ادامه داشت این مطالعات از سیدحسن تقی‌زاده شروع و سپس افراد دیگری مثل استاد مجتبی مینوی و مرحوم یغمایی آثاری را منتشر کردند.

مدیر خردسرای فردوسی افزود: مقالات و کتاب‌های مختلف غالبا به مباحث سنتی و شرح حال و به‌ندرت مسائلی مثل مدح‌شناسی شاهنامه می‌پرداختند، ولی به عمق مسائل شاهنامه کمتر کسی پرداخته است. تصور من این است که مرحوم شاهرخ مسکوب اولین کسی بود که با نگاه متفاوت و با نگاه اسطوره‌شناسی به شاهنامه نگریست و مسیرهای جدیدی پیش روی ما گشود.

وی بر لزوم نگاهی تازه و نو بر شاهنامه تاکید کرد و گفت: شاهنامه را باید ورای آنچه که در ظاهر می‌بینیم و در قالب بیرونی‌اش است، دید و تفسیر کرد و روایت‌ها و داستان‌ها را با اساطیر و اسطوره‌های اولیه تطبیق داد و با آن‌ها ارتباط گرفت.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد یادآور شد: دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن با مطرح کردن بسط اساطیری و اسطوره‌شناسی و محمد مختاری با نگاه تازه و متفاوت به شاهنامه، افق‌های تازه‌ای را پیش روی همه گشودند البته که هیچ کس نتوانست به پای مسکوب برسد.

یاحقی ضمن انتقاد از آثار بی‌کیفیت و شتاب‌زده برخی افراد در باب شاهنامه گفت: متاسفانه برخی، مشق‌های مدرسه و دانشگاهشان را به عنوان پژوهش در باب شاهنامه چاپ می‌کنند؛ در حالی که باید توجه داشت فردوسی ۳۰ سال برای نگارش این اثر صرف کرد و به نظر من صدها سال قبل از آن افراد دیگری در جمع‌آوری این اثر همت کرده بودند که خاصل صد‌ها سال محصول یک فرهنگ را اگر بخواهند در کتاب ۳۰۰ صفحه‌ای، با شتاب و با دانش کم چاپ کنند، متاسفانه چیزی می‌شود که الان وجود دارد؛ در حالی که برای تصحیح شاهنامه باید مو سفید کرد.
 
شاهنامه، سند هویت ملی
دکتر سیدعلی کرامتی، استادیار و مدرس دانشگاه فرهنگیان و رئیس انجمن علمی آموزشی معلمان زبان و ادبیات فارسی خراسان رضوی نیز در این میزگرد گفت: در زمینه شاهنامه کارهای شایسته زیادی نوشته شده است اما در کنارش آثار پراکنده و سطح پایینی هم نگاشته شده و این باعث شده است که دانش‌آموزان، دانشجویان و عموم مردم برای شناخت شاهنامه انتخاب درستی نداشته باشند. متاسفانه جایی که این نیازها و کاستی‌ها را به جامعه پژوهشگران معرفی کند و آسیب‌های موجود را مطرح و کاری نو با ابتکار و خلاقیت تولید کند، وجود ندارد.

وی همچنین افزود: از طرفی ذائقه نسل جوان هم تغییر کرده و خیلی به دنبال کتاب‌های پرحجم مثل شاهنامه که سند هویت ملی ماست، نمی‌روند. هنگامی که من به دانشجویان خودم آثار ارزشمندی چون «نی نامه باستان» دکتر یاحقی، «نامه باستان» دکتر میرجلال‌الدین کَزّازی و آثار اسلامی ندوشن و محمد مختاری را پیشنهاد می‌دهم، خیلی با آنها انس نمی‌گیرند.
 

مستشرقین، پیشرو در شاهنامه پژوهی
علی نورصبحی، دانشجوی دکتری رشته ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد هم در این نشست، ضمن بیان لزوم توجه به تمایز میان تصحیح و ویرایش نوشتار، افزود: متن خالقی مطلق با همه نواقصی که دارد، با ارائه نسخه بدل‌ها چرخ نگاه انتقادی را به راه انداخت و پژوهش‌های متن‌شناسی شاهنامه را به خوبی پیش برد.

وی پژوهش‌های مستشرقین در حوزه شاهنامه را معتبرتر از سایر آثار دانست و گفت: چه در حوزه متن‌شناسی و چه در حوزه پژوهش‌های مربوط به شاهنامه، کوشش‌های مستشرقین هم فضل تقدم بیشتری دارد و هم از اعتبار بالاتری برخوردار هستند، مانند کتاب «فرهنگ شاهنامه فردوسی» اثر «فریتس ولف» که بی‌نهایت ارزشمند است.

این دانشجوی دکتری رشته ادبیات حماسی همچنین اضافه کرد: در حوزه پژوهش‌ها، «حماسه ملی ایران» نوشته «تئودور نولدکه»، کار قابل تاملی است و از آنجایی که مرد جسوری بوده و نظریاتش را بی‌پرده بیان می‌کرده است، افراد بسیاری در نقد او و نظریاتش، مقاله چاپ کردند.

نورصبحی در انتهای سخنانش، برخلاف دکتر ابوالقاسم قوام، چاپ «مول» را به جهت پایبندی به نسخه لندن، چاپ خوبی دانست و به معرفی سایر چاپ‌های شاهنامه از جمله شاهنامه مصطفی مهندس جیحونی، دبیرسیاقی و کزازی پرداخت.

شاهنامه، تنها به شاهنامه منحصر نمی‌شود
محبوبه علی‌حوری، دیگر دانشجوی دکتری ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد نیز بر اهمیت اثرگذاری شاهنامه در عصر حاضر تاکید کرد و گفت: آنچه که از دید شاهنامه پژوهی اهمیت دارد، تاثیری است که شاهنامه در جامعه می‌گذارد.  یک بُعد این اثرگذاری کتاب‌هایی است که تحت تاثیر افکار شاهنامه و نه صرفا سبک و سیاق شاهنامه تالیف می‌شود، درواقع شاهنامه تنها به شاهنامه منحصر نمی‌شود، در آثار دیگر و به وجود آمدن آثار دیگر نیز خودش را نشان می‌دهد، حتی آثاری که فکرش را هم نمی‌کنیم که تحت تاثیر شاهنامه نوشته شده باشند.

وی همچنین گفت: شاهنامه فردوسی تنها در ژانر حماسی سروده نشده بلکه با توجه به گستردگی‌های شاهنامه و اثرگذاری بالای آن متوجه شدیم که این اثر خود خالق بسیاری از ژانرها است.
 

علی‌حوری بر لزوم تولید ژانرهای بومی تاکید کرد و گفت: مسئله‌ای که از دغدغه‌های من بوده، این است که خودمان باید تولید‌کننده ژانر باشیم، نه غرب. اینکه غرب ژانر را به ما دیکته می‌کند و ما به‌زور در آثارمان دنبال تطبیق ژانری با تعاریف غرب هستیم، بسیار غلط است.

این دانشجوی دکتری ادبیات حماسی در ادامه افزود: به عنوان مثال من به همراه دکتر یاحقی به بررسی ژانری در شاهنامه پرداختیم که اسمش را «بزمارزم» گذاشتیم. این ژانر در ظاهر با رُمانس یکی است اما عناصر تشکیل‌دهنده آن که فرهنگ جزء اصلی آن است، متفاوت با رُمانس است.

شاهنامه، درس کشورداری برای جامعه امروز
حامد مهراد، دیگر دانشجوی دکتری ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی نیز در این میزگرد ضمن بیان لزوم توجه به علل سیاسی و جامعه‌شناختی ترجمه شاهنامه به سایر زبان‌ها، افزود: شاهنامه فردوسی به عنوان یک سیاست‌نامه و درس کشورداری باید در جامعه امروز مورد توجه همگان قرار بگیرد.

وی همچنین به نکاتی که باید مورد توجه و پژوهش پیرامون شاهنامه قرار بگیرند، پرداخت و گفت: یکی از محورهای پژوهش در مورد شاهنامه حماسه‌هایی است که بعد از شاهنامه نگاشته شده است؛ از جمله «کوش نامه»، «بهمن نامه» و «گرشاسب نامه». یکی از محورهای دیگر پژوهش در مورد شاهنامه مقدمه‌های شاهنامه است، هرچند این‌ها خیلی مستند نیستند و امروز به عنوان افسانه‌های پیرامون شاهنامه یاد می‌شود اما ما اولین اطلاعات در مورد زندگی فردوسی را در همین مقدمه‌ها به‌دست آوردیم.

هگل و شاهنامه
محمد بیانی دیگر دانشجوی دکتری ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی هم در این میزگرد، به معرفی ترجمه‌های آلمانی شاهنامه پرداخت و گفت: ترجمه‌های زیادی از شاهنامه در قرن ۱۸ به زبان آلمانی صورت گرفته که نشان از توجه ویژه پژوهشگران آلمانی به این اثر است. از جمله افرادی که به شاهنامه توجه داشته، می‌توان به هگل اشاره کرد که در درس گفتارهای زیبایی شناسی خود در دانشگاه به حماسه‌های هند و شاهنامه اشاره می‌کند.

وی در ادامه به بیان نظرات هگل پیرامون حماسه و اثر شاهنامه پرداخت و یادآور شد: نظریات هگل پیرامون حماسه با شاهنامه تطابق زیادی دارد اما نمی‌دانم چرا هنگامی که پای شاهنامه به میان می‌آید، آن را رد می‌کند و می‌گوید شاهنامه اثری حماسی نیست. هگل معتقد است سرایش حماسی بعد از وقوع حماسه رخ می‌دهد و جهان‌بینی و نگرش سراینده باید با وقایع حماسی که رخ داده، نزدیک باشد که در مورد شاهنامه هم همین‌گونه است، اما هگل معتقد است دیدگاه فردوسی نسبت به اتفاقات عصر حماسه ایران نزدیک نبوده و قهرمانان شاهنامه بیان کننده و نشانگر کامل فرهنگ و رسوم ایرانی نیستند.

وی در انتها به آسیب‌شناسی دیدگاه‌های پژوهشگران اروپایی پیرامون شاهنامه پرداخت و گفت: متاسفانه پژوهشگران اروپایی تنها بر اساس تئوری‌های خود و اثر ایلیاد و ادیسه، سایر آثار حماسی را بررسی می‌کنند و بر همین اساس خیلی از دیدگاه‌ها را مطرح می‌کنند؛ به‌طوری که در مواردی ایلیاد و ادیسه را بر شاهنامه برتری می‌دهند، در حالی که شکل‌گیری شاهنامه و نوع حماسه آن متفاوت است.

این مطالب را به اشتراک بگذارید: