​زنان در عصر تیموری چه تدابیری برای پیشبرد فرهنگ در پیش گرفتند؟

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، مطالعه درباره زنان سلطنتی تاریخ میانه ایران، تنوع در موقعیت زنان را نشان می‌دهد. محققان این تنوع را به وجود ایدئولوژی قدرتمند اسلامی و قوانین ترک ـ مغول مرتبط دانسته‌اند. در ارزیابی تاریخ زنان درباری در دوره تیموری با تجزبه و تحلیل نقش و موقعیت سیاسی-اجتماعی زنان که متأثر از ساختار قدرت سلطنتی است، می‌توان به بررسی عملکرد آنها در دربار و نوع فعالیت‌هایی که تعیین‌کننده پایگاه آنان در جامعه عصر خود هستند، پی برد.

کتاب «زنان عصر تیموری» در ۶ فصل تنظیم شده است. فصل نخست نگاهی به سیر تحول پایگاه اجتماعی زنان دارد. در فصل دوم زنان، ایجاد اتحاد سیاسی (۷۴۷ ـ ۸۰۷ هـ.ق/ ۱۳۴۶ ـ ۱۴۰۵ م) بررسی می‌شود. فصل سوم به زنان، مشارکت در سیاست (۸۰۷ ـ ۸۵۰ هـ.ق/ ۱۴۰۵ ـ ۱۴۴۷ م) می‌پردازد. فصل چهارم زنان، مداخله در سیاست (۸۵۰ ـ ۹۱۲ هـ.ق/ ۱۴۴۷ ـ ۱۵۰۷ م) را دربرگرفته است. در فصل پنجم نهاد خانواده، اجتماع و اقتصاد بررسی می‌شود و در فصل پایانی کتاب نهاد خانواده؛ فرهنگ و مذهب تحلیل شده است.

در این کتاب به این پرسش پاسخ داده شده که زنان چه گرایش فرهنگی‌ داشتند و چه تدابیری برای پیشبرد فرهنگ در پیش گرفتند؟ از این‌رو ضمن ارائه مهم‌ترین مطالب درباره زندگی برخی زنان درباری، از تکاپوهای فرهنگی و معماری این شخصیت‌ها به شیوه‌ای گسترده سخن به میان آمده، همچنین آفرینش‌های فرهنگی و ادبی زنان خاندان تیموری نیز بررسی شده است.

در جایگاه مذهبی زنان خاندان تیموری، ضمن بررسی سیاست مذهبی تیمور و بازماندگان حکومت تیموری، از دیدگاه‌های مذهبی زنان درباری و تلاش‌ها و فعالیت‌های عمرانی آنان در تأسیس بناهای مذهبی گفتگو شده است و از آنجا که تأکید اصلی این مباحث بر عنصر مذهب بوده، از موقوفات زنان خاندان تیموری نیز سخن به میان آمده است.

روش استفاده شده در این پژوهش، روش تاریخی است؛ از آنجا که یکی از ویژگی‌های اصلی رویدادهای تاریخی، تکرارناپذیری آن به دلیل تعلق به گذشته است، از این‌رو برای بررسی و بازسازی رویدادهای گذشته با تکیه بر سه خصلت انتقادی، توصیفی و مقایسه‌ای می‌توان به تحلیل و استنتاج‌های ذهنی وقایع پرداخت.

درباره تاریخ زنان درباری در دوره مورد بحث تاکنون پژوهشی روشمند و علمی انجام نشده است. برخی پژوهش‌ها که به سراسر دوران تیموری مربوط می‌شوند، مانند تالیفات عبدالحی حبیبی، بارتولد، فوربز منز، تاریخ ایران کمبریج، هارولد لمب، حسین میرجعفری، درباره جنبه‌های مختلف این دوره تاریخی، آثاری به صورت کتاب پدید آورده‌اند و تنها اشاره‌ای کوتاه به جایگاه زنان خاندان تیموری در دربار داشتند. درباره زندگی، فعالیت‌های اقتصادی-فرهنگی، مذهبی و سیاسی زنان خاندان تیموری بیشتر آثار به صورت مقاله به این حوزه‌ها پرداخته‌اند. هر چند مستقل و فراگیر به جایگاه زنان دربار تیموری پرداخته نشده، ولی مطالب مطرح شده بسیار ارزنده و در خور اعتنا هستند و این پژوهش در حد امکان از چنان آثاری بهره گرفته‌اند.

سلسله تیموریان (۷۷۱ ـ ۹۱۱ هـ.ق) به دست تیمور و در پی حکومت مغولان در ایران ایجاد شد. وی از میان طایفه برلاس، مغولان ترک مآب شده در الوس جغتایی که چادرنشینی می‌کردند، برخاست. تیمور فلات ایران را از شبه قاره هند تا کرانه مدیترانه درنوردید و برای خود پایتختی دائمی در سمرقند ساخت. میراثی که وی برای بازماندگانش بر جای گذاشت، شوکت و حشمت تیموریان را در شرق ایران در پی داشت. از آنجا که برنامۀ دقیق و مؤثری برای جانشینی‌اش وجود نداشت، از این‌رو دارای سازمان‌بندی سیاسی دقیق در قلمرو خود نبود.

دولت تیموری از اجزای برخاسته از سازوکار نظامی ترکی ـ مغولی و نیز آموزه‌های گوناگون فرهنگ اسلامی تشکیل شد که پس از مدتی با قالب ایرانی هماهنگ شد. عالی‌ترین نمونه از این نوع پیوند را می‌توان در سلطنت الغ‌بیگ در سمرقند یافت. وی در زمان سلطنت پدرش شاهرخ که به دقت بر اساس احکام شریعت اسلامی حکومت می‌کرد، توانست برای ادارۀ دولت از دلبستگی‌اش به یاسا و سنن چنگیزخان بهره بگیرد.

در چنین فضایی زنان در دربار، عضو جدایی‌ناپذیر طبقه حاکم و افراد نزدیک به حاکم بودند، نقش و موقعیت سیاسی آنان از ساختار قدرت سلطنتی تأثیر می‌پذیرفت، البته بخشی از این قدرت مربوط به پیش‌زمینه فرهنگی ترک ـ مغول و بخشی مربوط به مرکزیت روابط خانوادگی در سیاست و قانون‌گذاری سلسله تیموری بود. بدین‌سان با این رویکرد، از یک‌سو ساختار درونی نظام ایلی و سلسله مرابت زنان و مؤلفه‌های قدرت‌شان در این کتاب بررسی شده است. در این بررسی، ساختار سیاست‌های تیمور و نقش سیاسی زنان در اتخاذ و مشارکت با سیاست‌ها و برنامه‌های حاکمان تیموری مدنظر بوده است. از سوی دیگر در بررسی تثبیت جایگاه زنان در سیاست، رابطه آنان با حکومت ملاحظه شده است. در این رابطه به عوامل سازگاری و ناسازگاری زنان با حکومت وقت توجه شده، سپس با نگاهی به سیر تحول پایگاه سیاسی و اجتماعی زنان، ابعاد قدرت‌گیری و چگونگی دخالت آنان در سیاست مطرح شده است.
 
موضوع بعد نقش زنان در تحولات مربوط به اوضاع اجتماعی و اقتصادی است. با بررسی پایگاه اجتماعی زنان خاندان تیموری، نقش آنان در دربار به عنوان قشری که متأثر از ساختار قبیله‌ای است و با توجه به فرهنگ ایلی خود در طول حکومت تیموری دست به فعالیت‌های گوناگون در جامعه زده‌اند، مورد توجه این کتاب بوده است. همچنین درباره تأثیر متقابل ایدئولوژی اسلامی که موجب ایجاد پایگاهی ارزشمند برای زنان دودمان تیموری در سلسله مراتب اجتماعی بوده، گفتگو شده است.

در زمینه پایگاه اقتصادی زنان خاندان تیموری، نخست حیات اقتصادی این دوره بررسی شده و به توجه تیمور و شور و علاقۀ شاهزادگان و حاکمان تیموری به اوضاع اقتصادی و نتایج مطلوب این زمینه پرداخته شده است؛ زیرا آنها به شدت به بازسازی شهرها به‌ویژه در مقر حکومتی‌شان توجه می‌کردند تا بدین‌وسیله با توجه به قدرت و رفاه اقتصادی، جایگاه سیاسی و فرهنگی خود را ارتقا بخشند.

موضوع آخر نقش زنان خاندان تیموری در تحولات فرهنگی و مذهبی است که به دلیل تجلی فرهنگ و هنر در این دوره و همچنین تسلط مذهب و دین بر جنبه‌های مختلف زندگی بررسی شده است؛ زیرا ماهیت متمایز دوره تیموری نه نظامی بود و نه سیاسی، بلکه در این دوره، جوشش و غلیان شگفت‌انگیزی از حیات فرهنگی ـ فکری رخ داد که عناصر ایرانی و ترکی تحت نظارت تیموریان در شکل‌گیری آن سهم داشتند و پشتیبانی شماری از شاهزادگان، مشوق کسانی بود که در آن حوزه فعالیت می‌کردند.

کتاب «زنان عصر تیموری» در ۲۰۲ صفحه، شمارگان ۲۰۰ نسخه و قیمت ۲۱ هزار تومان از سوی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر شده است.

این مطالب را به اشتراک بگذارید: