یادی از رشید یاسمی؛ شاعر، مولف، مورخ و مترجم معاصر

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، غلامرضا رشیدیاسمی فرزند محمدولی خان میری‌پنج، در سال ۱۲۷۵ هجری شمسی در کرمانشاه به‌دنیا آمد. وی از طایفه کرد گوران و نوه مادری محمدباقر میرزا خسروی، صاحب دیوان اشعار و مؤلف رمان تاریخی شمس و طغرا بود.

رشید تحصیلات مقدماتی را در کرمانشاه به پایان برد و سپس به تهران رفت و در دبیرستان سن‌لوئی تحصیل کرد. وی پس از پایان تحصیلات، مدتی در وزارت فرهنگ و دارایی، در پست‏‌های حساس بود و در همین ایام جرگه دانشوری را تأسیس کرد که بعدا با همكاری ملك‌‏الشعرای‌بهار، ادیب و شاعر آن زمان، مجله دانشكده را تأسیس كرد و آنگاه به عضویت انجمن ادبی ایران درآمد.

رشید یاسمی در این مجله و در روزنامه‏‌های دیگر آن دوران همچون نوبهار، آینده و ارمغان آثار و نوشته‏‌های خود را منتشر می‏‌كرد و به علت انتشار مقالات ادبی و انتقادی در روزنامه شفق سرخ، شهرت بسزایی یافت.

وی به دلیل فراگیری زبان‌‏های فرانسه، پهلوی، عربی و انگلیسی، كتب بسیاری اعم از ترجمه و تألیف را به سرمایه فرهنگی كشور افزود كه از بین آن‌ها می‏‌توان به كتب تاریخ ملل و نحل، آیین نگارش و تاریخ ادبیات معاصر اشاره کرد.

این استاد توانا همچنین ده‌ها کتاب ارزشمند در زمینه تاریخ و ادبیات ایران پدید آورد و بر کتب و دیوان اشعار شعرای مقدم حاشیه و تعلیقات نوشت.

رشید یاسمی در سال ۱۳۱۳ همزمان با تأسیس دانشگاه تهران به سمت استادی کرسی تاریخ اسلام در دانشکده ادبیات برگزیده شد و بعدها به عضویت فرهنگستان ایران درآمد.

وی علاوه بر تدریس، تحقیق، تألیف کتب مختلف و نویسندگی، طبع شاعری روانی هم داشت که در شاعری، سبك قدما را به كار بسته بود و شعر را در نهایت سلامت می‌‏سرود. وی در حدود 2000 بیت سرود که این اشعار در (منتخبات اشعار رشید) در سال ۱۳۱۲ و (دیوان شعر رشید یاسمی) در ۱۳۳۶ به چاپ رسید.

رشید یاسمی از نخستین شاعرانی بود که لزوم تجدد در شعر فارسی را پذیرفت و کوشید که رنگ تازه‌ای به سخن خود بدهد.

استاد رشید یاسمی که تا پایان عمر به‌عنوان استاد در دانشگاه تهران تدریس کرد، در اسفندماه ۱۳۲۷ هجری شمسی در حین سخنرانی در دانشکده ادبیات، دچار سكته ناقص شد و مدتی در بیمارستان بستری بود، و سپس معالجه پیدا کرد تا اینكه در نهایت، در هجدهم اردیبهشت سال ۱۳۳۰ شمسی، در ۵۶ سالگی چشم از جهان فرو بست.

از جمله آثار استاد رشید یاسمی در زمینه تالیف و تصحیح می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
کرد و پیوستگی تاریخی و نژادی او، تاریخ مختصر ایران (برای تدریس در مدارس ابتدایی و متوسطه)، آیین نگارش تاریخ، تاریخ ملل و نحل، احوال ابن یمین، اندرزنامه اسدی طوسی (تصحیح)، سلامان و ابسال جامی (تصحیح)، نصایح فردوسی، قانون اخلاق، دیوان‌هاتف اصفهانی (تصحیح)، ادبیات معاصر (ذیل بر ترجمه جلد چهارم تاریخ ادبی ایران ادوارد براون)، دیوان مسعود سعد سلمان (تصحیح) و دیوان اشعار اشاره کرد.

از ترجمه‌های این استاد دانشمند نیز موارد زیر را می‌توان نام برد:
چنگیزخان (هارولد لمب)، تاریخ قرن هجدهم، انقلاب کبیر فرانسه و امپراتوری ناپلئون، (آلبر ماله و ژول ایزاک)، تاریخ ادبیات ایران (ادوارد براون) جلد چهارم از صفویه تا عصر حاضر، ایران در زمان ساسانیان (کریستنسن)، تاریخچه نادرشاه (مینورسکی)، رمان شاگرد (پل بورژه)، آیین دوستیابی (دیل کارنگی)، نصایح (اپیکتتوس حکیم)، تئاتر انوش (منظوم)، اندرز اوشنرداناک (از زبان پهلوی)، اندرز آذرباد مهراسپندان (از پهلوی)، ارداویراف‌نامه (از زبان پهلوی).

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، به مناسبت فرارسیدن سالروز این استاد رشیدیاسمی، یکی از آثاری که وی ترجمه کرده است را مرور می‌کند، که تاکنون توسط چندین انتشارات در قم به چاپ رسیده است. 

 
نويسنده: هرولد لمب؛ مترجم: غلامرضا رشیدیاسمی، ناشران: نیلوفرانه، مثل، گرگان، عبادالرحمن، ۲۵۶ صفحه، وزیری (سلفون)، چاپ ۱ سال ۱۳۸۹، ۳۰۰۰ نسخه، ۵۰۰۰۰ ریال

موضوع این اثر، بررسی ویژگی‌های شخصیتی چنگیزخان مغول است که بدون توجه به نژاد قوم مغول سامان یافته است. به اعتقاد نویسنده از آنجایی که مغول‌ها نمی‌توانستند و یا اعتنایی به نوشتن نداشتند، لذا بهترین مورخین این قوم از دشمنان آن‌ها بوده‌اند.

نویسنده در این اثر، از ابتدای زندگی چنگیزخان در بیابان‌های مغولستان و شرایط زندگی در آن و تمامی حوادث زندگی وی را به ترتیب مورد توجه قرار داده و در این خلال به جنگ‌ها، فتوحات، قتل‌عام‌ها، قوانین چنگیزخان، عقاید دیگر ملل درباره او، قبر چنگیز، جانشینان و آخرین دربار چادرنشینان مغولی، نوادگان وی و مطالبی دیگر را تشریح نموده است.
 
در ابتدای مقدمه این کتاب آمده است:
هفتصد سال پیش مردی بر اکثر ممالک دست یافت. نصف جهان را مسخر کرد و نوع بشر را چنان به وحشت افکند که هنوز هم پس از قرن‌ها، آثار آن بیم، نمایان است. در مدت زندگی القاب بسیار به او داده‌اند، مانند جلاد مردمان، عذاب الهی، جنگجوی کامل، صاحب تخت‌ها و تاج‌ها؛ اما نزد ما بیشتر به نام چنگیزخان معروف است.

این مطالب را به اشتراک بگذارید: