شهیدان ارمنی که از مشروطه تا جنگ ایران و عراق در راه وطن جان باختند

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- هويك ميناسيان، پژوهشگر تاریخ ارمنی است و بیش از ۳۰ جلد کتاب در حوزه‌های گوناگون نوشته است. او کتابی را با عنوان «پیوند خون گسستنی نیست» نوشته و با همکاری شورایاری و مدیریت محله مجیدیه به چاپ رسیده است. وی از ساکنین قدیمی محله مجیدیه است و طبق آماری که در دست دارد بر این باور است که اکثر ارامنه تهران ساکن منطقه هشت تهران هستند. 

میناسیان می‌گوید: «کوچه پس کوچه‌های محله مجیدیه، حکایت‌ها و ماجراهای محله را در دل خود حفظ کرده‌اند. روزهایی از سال محله سیاه‌پوش عزای امام سوم شیعیان است و دسته‌های عزاداری از خیابان‌هایش رد می‌شوند و روزهایی دیگر، محله غرق در شادی و چراغانی است و شربت و شیرینی پخش می‌کنند. روزهایی هم هست که در کوچه پس کوچه‌های محله نرم نرمک برف می‌بارد و بوی درخت کاج می‌پیچد و برق حباب‌های رنگی، لای شاخه‌های سبز چشم‌ها را خیره می‌کند.» با این پژوهشگر فرهنگ و تاریخ ارمنی در هفته دفاع مقدس درباره شهدای ارامنه به ویژه شهیدان منطقه مجیدیه تهران گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

ابتدا درباره کتاب «پیوند خون گسستنی نیست» بگویید و این‌که چرا دست به نگارش این کتاب زدید؟
این کتاب خلاصه‌ای درباره شهدای محله مجیدیه است و طبعا نمی‌توان آن را تاریخچه کامل محله مجیدیه و زندگی‌نامه شهدای والامقام، ایثارگران فداکار و آزادگان سرفراز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران دانست ولی می‌تواند پایه‌ای برای تحقیقات بعدی باشد. من برای تدوین و تألیف این کتاب در حد توان خودم، خواسته‌ام کاری بی‌کم‌وکاست انجام دهم، اما این که تا چه اندازه در این هدف موفق بوده‌ام، به عهده داوری و قضاوت خوانندگان و پژوهشگران می‌گذارم. همیشه بر این باورم که هر اثر ادبی، به خصوص پژوهشی، خالی از اشکال نخواهد بود، از این رو هیچ ادعایی بر بی‌کم‌وکاست بودن آن نیست. حتی با داشتن کاستی‌های کلی نیز از خوانندگان طلب خطاپوشی دارم.

با توجه به این‌که شما از ساکنین قدیمی محله مجیدیه هستید و در کتاب نیز به این نکته اشاره کرده‌اید از پیشینه تاریخی این منطقه بگویید که چطور شد ارامنه در این محله سکنی گزیدند؟
برای پاسخ به این پرسش باید به سخن دو بزرگ در تاریخ ایران اشاره کنم. محمدعلی جمالزاده، نویسنده سرشناس ایرانی درباره‌ محله مجیدیه چنین می‌نویسد: «محله مجیدیه را عبدالمجید میرزا عین‌الدوله، نوه فتحعلی شاه قاجار از چهل و هشتمین پسرش، سلطان احمد میرزا عضدالدوله و صدراعظم محمدعلی شاه، آباد کرده است، به همین دلیل محله فوق به مجیدیه معروف شده است. محله در شمال شرقی قصر قاجار واقع است.» دکتر منوچهر ستوده نیز در کتاب «جغرافیای تاریخی شمیران» می‌گوید: «مالک این ده شازده سلطان محمود مسعود یمین‌السلطنه بود. فعلاً (دهه ۱۳۲۰ شمسی) وی خرده مالک است. در این دهکده باغ بزرگی وجود دارد که مظهر قنات محل در آنجا است و در آن چاه عمیقی هم وجود دارد.»

در پژوهش‌هایم در برخی از اسناد به مالکان قدیمی این محله دست یافتم که مالکین این محله قدیمی هنگام ورود ارامنه حاج خوئی و حاج اطمیشی بودند که روابط حسنه‌ای با ساکنین جدید ارمنی محله داشتند. گواه بارز این امر اهدای قطعه زمینی برای احداث مدرسه خاص ارامنه در محله بوده است. در سال ۱۳۲۰ در جریان جنگ جهانی دوم باغ شازده محل استقرار قشون روس بوده است. محدوده ارمنی‌نشین محله‌ مجیدیه‌ جنوبی در گذشته بیابانی بیش نبود. زمین‌های آن به دلیل ماسه‌ای بودن، قابل کشت نبودند.

از چه سالی این محله قدیمی رو به آبادانی رفته است؟
مجیدیه یکی از محله‌های قدیمی شهر تهران است. استثنایی بودن این منطقه از این لحاظ است که ساکنین آن از مذاهب و قوم‌های مختلف تشکیل شده‌اند، آنان با زبان‌های فارسی، آشوری، آذری و ارمنی تکلم می‌کنند. آبادانی آن از سال ۱۳۲۷ شروع شد. البته قبلا در غرب خیابان استاد حسن بنا یک قهوه‌خانه به نام سلیمی و دو گاوداری به نام آذر پیرا و کدخدا قلیچ ایرانیان و چند خانه مسکونی دور از یکدیگر در محله وجود داشتند که ساکنین آن فارس و آذری‌زبان بودند. در سال ۱۳۳۰ معتمدین ارمنی محله ۲۴۰۰۰ مترمربع زمین از حاج خوئی خریداری کردند. سپس توسط مهندس میکائیل غریبیان و همکاران به قواره‌های ۸۰ و ۱۳۲ متری تفکیک کرده، با اقساط ۱۲ و ۱۸ ماهه در اختیار ارامنه قرار دادند. در سال ۱۳۳۱ ارامنه شروع به ساختن خانه‌های خود کردند و یک سال بعد حدود ۸۰ خانواده ارمنی در محله ساکن شدند. در سال ۱۳۳۵ جمعیت محله به ۱۶۸۴ نفر رسید. در سال‌های نخست محله فاقد امکانات اولیه‌ رفاهی، از جمله حمام، درمانگاه، مدرسه، آب، برق و تلفن، داروخانه، نانوایی، وسیله‌ ایاب و ذهاب و مغازه‌ ارزاق بود.

چرا تنها شهدای محله مجیدیه را برای این پژوهش انتخاب کرده‌اید؟
همانند همه ایران، محله مجیدیه شهدایی تقدیم انقلاب کرده که ثبات و آرامش کشور مدیون آن‌ها و لطف پروردگار است. وظیفه دانستم با همکاری شورایاری و مدیریت محله با تهیه این کتاب، ضمن بزرگداشت شهیدان محله یاد و خاطره این عزیزان را جمع‌آوری کرده و به ساکنان فعلی و آینده محله تقدیم کنم تا شهامت و دلاوری‌های آنان، نسل به نسل آیینه آیندگان باشد. مجیدیه در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و ۸ سال دفاع مقدس ۱۲۵ شهید (مسلمان و ارمنی) تقدیم جمهوری اسلامی ایران کرده است.

در این مجموعه سعی بر این بوده که تمام شهدای محله، اعم از مسلمانان و مسیحیان که خانواده معظم آنان از زمان شهادت فرزندشان تاکنون، در محله ساکن بوده‌اند یا اینکه خانواده آنان بعد از شهادت عزیزشان در سایر محلات سکنی گزیده‌اند و حتی خانواده‌هایی که بعد از شهادت عزیزانشان در سایر محلات به مجیدیه آمده و ساکن شده، جمع‌آوری شود. ثانیا کوشش شد تا حتی‌الامکان خلاصه‌ای از زندگی‌نامه آنان به همراه عکس‌هایشان تهیه و در مجموعه درج شود، ولی از آنجایی‌که به‌علت‌های مختلف از جمله در مواردی پدران و مادران عده‌ای از این یاران سفر کرده در قید حیات نیستند و یا به‌علت تغییر محل زندگی عملا امکان دسترسی به بازماندگانش نبود، در مواردی فقط به ذکر نام شریف و گاهی عکس شهید سرافرازمان بسنده کرده‌ایم. با این امید که دوستان و هم محلی‌های عزیزمان اگر اطلاعی از شهدای محله دارند که در مجموعه، به‌عللی، مورد غفلت قرار گرفته ما را مطلع و هر اطلاعی از شهدای بزرگوار دارند، در اختیار ما قرار دهند تا در مجموعه‌های بعدی مورد استفاده قرار گیرد.

از نقش ارامنه در انقلاب و جنگ تحمیلی بگویید. شاید این‌گونه به نظر برسد که کشور اصلی ارامنه ارمنستان است چه اتفاقی می‌افتد که در زمان جنگ ارامنه نیز به مانند یک ایرانی به جبهه‌ها می‌روند و با دشمن می‌جنگند؟
کشور ایران به همان اندازه که دارای گستره جغرافیایی پهناور است، به همان نسبت نیز دارای تنوع و تکثر مذهبی ـ دینی، قومی و کلامی است که البته این موضوع ریشه‌های تاریخی داشته و نتیجه مجموعه‌ای از تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در دوران گذشته است. نیازی به ذکر نقش، کارکرد و تأثیر فراوانی که مجموعه پیروان ادیان آسمانی در فرهنگ و تمدن ایران چه پیش از اسلام و چه پس از آن داشته‌اند، نیست، زیرا اگرچه آنان پيرو مذاهب گوناگون هستند، اما خود را در همه حال ایرانی می‌دانند. همانگونه که بنا به فرهنگ ایرانی و نیز با الهام از تعالیم اسلام و سنت پیامبر اکرم (ص) احترام و رعایت حال ادیان صاحب کتاب سفارش شده است.

در حقیقت ارمنی‌ها گرچه مسلمان نیستند، اما ایرانیانی هستند که در کنار دیگر مردم در فرازها و فرودها و کامیابی‌ها و همه مراحل تاریخ پر فراز و نشیب کشور حضوری فعال داشته‌اند، حضور آن‌ها در انقلاب مشروطه ۱۲۸۵ و شهدایی که در راه وطن تقدیم کرده‌اند، گواه روشن و برگ زرینی از شرکت فعال آن‌ها در اعتلای فرهنگ و تمدن ایران است. در دوران انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ ارامنه همگام با هم‌میهنان خود در تظاهرات شرکت کرده و شهدایی نیز تقدیم ایران کردند. همچنین با آغاز جنگ تحمیلی و در طول هشت سال دفاع مقدس، جوانان ارمنی، چه داوطلب و چه در لباس مقدس سربازی به عنوان حامی استقلال و تمامیت ارضی کشور، به صفوف مدافعان از خاک میهن خویش پیوستند و با رشادت‌ها، دلاوری‌ها و فداکاری‌های وصف‌ناپذیر در کنار دیگر برادران هموطن خود شجاعانه جنگیدند که تعدادی از شهدا، جانبازان، اُسرا و مفقود‌الاثران ارامنه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در منطقه ۸ شهرداری تهران (مجیدیه) زندگی می‌کردند.

همان‌طور که در کتاب اشاره کرده‌اید، شاید خوانندگان این گفت‌وگو بخواهند از نخستین شهید ارمنی بیشتر آگاهی یابند، کمی درباره این شهید بگویید.
سرباز شهید زوریک مرادیان در لشگر ۶۴ پیاده ارومیه خمپاره‌انداز بود. وی نخستین شهید ارمنی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است. زوریک سال ۱۳۳۹ در تهران دیده به جهان گشود. پدرش زنده‌یاد واهان راننده کامیون بود و مادرش کاتارینه اکنون خانه‌دار و ساکن محله مجیدیه جنوبی است. شهید مرادیان به عنوان وظیفه شهروندی خود در قبال میهنش ایران در جنگ تحمیلی به خدمت سربازی رفت. وی به پادگانی در منطقه جنگی پیرانشهر اعزام شد و در آنجا با وظیفه‌شناسی و ازخودگذشتگی به شهادت رسید. شهادت زوریک مرادیان در ۲۲ مهرماه ۱۳۵۹ در زمان شلیک خمپاره در سنگ روی داد. در آن زمان پادگان‌ها، هدف بمباران‌های پیوسته هواپیماهای دشمن قرار داشت. یکی از بمب‌ها روی سنگر شهید زوریک منفجر شد و او را به افتخار شهادت رسانید.

در بخشی از کتاب به شهید واهیک باغداساریان نیز پرداخته‌اید که رهبر معظم انقلاب ۲۵ دسامبر ۲۰۱۷ به منزلشان در منطقه مجیدیه رفتند و سال نوی میلادی را تبریک گفتند. در باره نیز توضیحاتی ارائه دهید.
این دیدار صمیمی نشان از همبستگی بین ایرانیان مسلمان و ایرانیان ارمنی دارد. توماس (پدر شهید) در خاطره‌هایش می‌گوید: «عده‌ای آمدند و خبر دادند که یکی از مسئولان می‌خواهد به دیدنمان بیاید. خوشحال شدیم و استقبال کردیم. مدام چند نفر در حال رفت و آمد بودند. چند دقیقه مانده به ورود حاج آقا گفتند که آقای خامنه‌ای می‌آید. تعجب کرده بودم. به سرعت به طرف در ورودی ساختمان رفتم همان لحظه حاج آقا به پله‌ها رسیده بود، دستش را گرفتم و کمک کردم که بالا بیاید. روبوسی کردیم و وارد خانه شدند. خیلی خوشحال بودم. آن شب صحبت‌های زیادی کردیم.»

شهید واهیک باغداساریان نوروز ۱۳۴۰ در تهران چشم به جهان گشود. پس از پایان تحصیلات دوره ابتدایی در دبستان نصیر، دروس راهنمایی و متوسطه را نیز تا سال سوم دبیرستان در مجتمع آموزشی ارامنه سوقومونیان ادامه داد. وی در کنار برادرش سیمون به کار فنی ـ حرفه‌ای پرداخت. در سال ۱۳۶۰ برای اعزام به جبهه، خود را به مرکز نظام وظیفه معرفی کرد. پس از ۱۸ ماه حضور در خط مقدم (جبهه مریوان)، وی به منطقه «دارخوین» منتقل شد. منطقه استقرار وی، قبلا به وسیله دشمن بعثی مین‌گذاری شده بود. البته پس از آزادسازی این مناطق از دست دشمن، بخش‌هایی از منطقه پاکسازی شده بود. متأسفانه اتومبیل حامل شهید باغداساریان از قسمت پاکسازی خارج و بر روی مین ضدتانک رفت. بر اثر انفجار، واهیک نیز به همراه دوستان همرزم خود چهاردهم اسفند ۱۳۶۲ در سن ۲۲ سالگی به شهادت رسید. پیکر شهید باغداساریان بعد از انتقال به تهران و پس از انجام تشریفات مذهبی در میان بدرقه صدها نفر از اهالی مسیحی و مسلمان در قطعه شهدای ارمنی دوران ۸ سال دفاع مقدس در تهران به خاک سپرده شد.

درباره کتاب‌هایی بگویید که هموطنان مسلمان درباره شهیدان ارمنی به چاپ رسانده‌اند؟
کتاب‌های گوناگونی در این زمینه به چاپ رسیده اما در اینجا به دو کتاب اشاره می‌کنم. «شهدای اقلیت دینی» کتابی است که روایتگر بیست شهید مسیحی است که نگاهی کوتاه به زندگی این شهیدان داشته است. این اثر به قلم امیر قاسمی فاخر گردآوری و تنظیم شده است. کتاب در روایت‌هایی کوتاه زندگی بیست شهید مسیحی به نام‌های شهیدان ویگن کاراپتیان، زوریک مرادی، آلبرت الله‌دادیان، ادیک نرسسیان، آلفرد گبری، آرمن اودیسیان، گارنیک بوغوسیان، رازمیک خاچاطوریان، رافیک رشیدزاده، سورن خانلریان، وازگن آوانسیان، آهان الله‌وردیان، هراچ طوروسیان، روبرت اودیسیان، هنریک یوسفی، یرمی یعقوب، ورژ باغومیان و هراچ هنریک را آورده است.

کتاب «مسیح در شب قدر» نیز روایتی از حضور مقام معظم رهبری در منازل خانواده‌‎های شهدا است. این اثر نیز از دیگر کتاب‌هایی است که در این موضوع در ۲۳ بخش نوشته شده است. در این کتاب به این نکته پرداخته شده که رهبر معظم انقلاب از سال ۶۳، در ایام عید مسیحیان و میلاد حضرت مسیح(ع)، میهمان خانواده‌های شهدای مسیحی می‌شوند. همراه با روایت حضور آیت‌‌الله خامنه‌ای در منازل این شهدا، نکات زیبایی درباره شهید، خاطرات و نحوه شهادتش آورده شده که فداکاری و شجاعت و روح والای انسانی این شهدا و خانواده‌هایشان را نشان می‌دهد.

کتاب ارزشمندی نیز از سوی نویسنده ارمنی به چاپ رسیده و «جنگ تحمیلی ۸ ساله و ارامنه ایران» نام دارد. این اثر نوشته نورهایر شاه نظریان است که گارون سارکسیان آن را به فارسی ترجمه کرده‌ و به اسکندر اسکندریان تقدیم شده ‌است. این کتاب در ۱۰ فصل سامان یافته ‌اما پیش از ورود مخاطب به فصل‌های کتاب، مطالبی چون سخنی درباره بزرگداشت و دعای خیر، زندگینامه مختصر اسکندر اسکندریان، شرکت ارامنه ایران در رویداد‌های پیش از انقلاب و پیروزی انقلاب اسلامی ایران آمده ‌است.
 

آیا آماری در دست دارید که در جنگ عراق علیه ایران چند ارمنی در جنگ حضور داشتند؟ و چند تن به شهادت رسیدند؟
آمار دقیقی از شهیدان، مفقودالاثر و اُسرای جنگی ارمنی در دست ندارم. اما در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ۱۷ هزار جوان ارمنی دوشادوش برادران مسلمان خود به جبهه‌های جنگ شتافته و در مقابل دشمن ایستادگی کردند و هزاران شهید، جانباز، و مفقود‌الاثر تقدیم ایران زمین نمودند و تعدادی از آن‌ها نیز به اسارت دشمن درآمدند. همچنین از طرف ستاد پشتیبانی جبهه‌های جنگ، شوراهای خلیفه‌گری ارامنه تهران، اصفهان و آذربایجان صدها نفر از متخصصان فنی ارمنی را برای پشتیبانی رزمندگان به جبهه‌ها اعزام کردند. صنعتگران ارمنی در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران جهت تعمیرات و ساخت ماشین‌آلات راه‌سازی، سردخانه‌های مجهز، نیروگاه‌های موقت تولید برق و نیز ماشین‌آلات جنگی و… رهسپار جبهه‌های جنگ شدند.

موفقیت آنان این بود که در کوتاه‌ترین زمان و با بالاترین کیفیت توانستند نیازهای رزمندگان و همچنین اهداف نظامی را برطرف کنند. از طرفی ديگر، تعداد کثیری از داوطلبان شامل پزشکان، مهندسین برجسته، صنعت‌گران خبره نيز به جبهه‌های حق علیه باطل شتافتند که به واسطه رشادت‌ها و از‌ جان‌گذشتگی‌هایی که از خود نشان دادند، به کرات از سوی ارتش و مقامات کشوری مورد تشویق و قدردانی قرارگرفتند. سایر ارامنه حاضر در پشت صحنه جنگ با ارسال هدایا و کمک‌های نقدی و غیر نقدی دِین خود را ادا کردند، صاحبان ارمنی صنایع نیز با تغییر خطوط تولید خود نیازهای تدارکاتی و نظامی رزمندگان را در شهرها برآورده می‌ساختند. گروهی دیگر در کارگاه‌های خود و یا در فضای باز انجمن‌های فرهنگی ـ  ورزشی ارامنه کشور به ویژه تهران و اراک اقدام به ساخت بیمارستان‌ها، حمام‌ها، سرویس‌های بهداشتی سیار و دیگر تجهیزات مورد نیاز رزمندگان کرده و بدین وسیله همبستگی خود را با دیگر برادران مسلمان خود اعلام کردند.

این مطالب را به اشتراک بگذارید: