اکثریت‎سازی و اقلیت‎سازی در افغانستان با روش «مارپیچ سکوت»

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، نشست سه‎شنبه‎ها با کتاب افغانستان در خانه کتاب صبح امیدِ مجتمع ناشران قم با بررسی کتاب «نگاشته‎هایی بر سایه‎های عبور در افغانستان» با حضور عصمت‌الله احمدی رشاد نویسنده این اثر و پژوهشگر در حوزه تاریخ معاصر افغانستان برگزار شد.
 
عصمت‌الله احمدی رشاد نگارش این اثر را متاثر از علاقه و توجهش به تاریخ معاصر افغانستان و کم‎توجهی پژوهشگران به ثبت و بررسی تحولات این برهه از تاریخ دانست و گفت: هرچند تاریخ گذشته را تعداد زیادی از دوستان و پژوهشگران کار کرده‎ و زمینه‎هایی را فراهم آورده‌اند، اما ثبت تاریخ معاصر را شخصاً کم دیدم. یکی از دلایل این کم‎توجهی غفلتی است که از محیط پیرامون خود و رخدادهایش داریم. چون بسیار ساده نگاه می‎کنیم و روزمره می‎بینیم، به عواملی که این رویدادها را شکل می‎دهد توجه نمی‌کنیم و پس زمینه این رویدادها را که از چه عواملی ناشی می‎شود را هم نمی‎بینیم. 
 
این نویسنده گستره موضوعی کتابش را تاریخ معاصر افغانستان از دوران ورود نیروهای خارجی به افغانستان تا شکل‎گیری دولت وحدت ملی در دوران اشرف غنی معرفی کرد و افزود: در کتاب حاضر سه رخداد مهم تاریخی بررسی شده است. آمدن نیروهای خارجی به افغانستان و فروپاشی طالبان، انتخابات‎ها در افغانستان و خط دیورند که به عنوان یک پدیده تاریخی مناقشه‌برانگیر مطرح است.
 
این پژوهشگر در پاسخ به پرسش از مفهوم‎شناسی دهه دموکراسی در افغانستان گفت: دهه دموکراسی تعبیری است که از دوران پس از سقوط طالبان تا دوران دوم حامد کرزی اطلاق می‎شود. این دهه به عنوان دهه دموکراسی یاد می‎شود چون به حقوق مردم به شکلی احترام گذاشته می‎شد، انتخابات به شکل دموکراتیک برگزار می‎شد و حکومت بین اقوام مختلف تقسیم شده بود.
 

نویسنده کتاب «نگاشته‎هایی بر سایه‎های عبور در افغانستان» در پاسخ به پرسش از اقلیت‎سازی و اکثریت‎سازی در افغانستان این مفهوم‎سازی را به چالش کشید و گفت: اصولاً اقلیت و اکثریتی در جامعه افغانستان وجود ندارد چون هنوز آمار دقیقی وجود ندارد و هرکس جداگانه ادعای اکثریت می‎کند.
 
وی ادامه داد: اکثریت‎سازی و اقلیت‎سازی در افغانستان بحث گسترده‎ای است، اما شاید مناسب‎ترین   اکثریت‎سازی که در افغانستان صورت گرفته اکثریت‎سازی حقوقی است. اکثریت‎سازی و اقلیت‎سازی حقوقی را می‎شود برایش یک توجیه قابل قبول درست کرد و در مجامع بین‎المللی مطرح کرد. اما اگر اکثریت زبانی مطرح باشد، فارسی زبان‎ها در افغانستان اکثریت‌اند و هزاره‌ها هم فارسی زبانند. اگر اکثریت نژادی مطرح باشد، هیچ آمارگیری دقیقی صورت نگرفته است. بنابراین اکثریت‎سازی و اقلیت‎سازی در افغانستان مبنای منطقی و قابل قبول ندارد. 
 
این نویسنده روش «مارپیچ سکوت» را استراتژی حکومت در اکثریت‎سازی و اقلیت‎سازی برای پیشبرد اهداف خودش مطرح کرد و افزود: مبنای این کار زمین‎گیر کردن اقلیت‎هاست، زمین‎گیرکردن کسانی که القا شده که اقلیت‌اند. حکومت سعی می‎کند با عنوان اقلیت آن‌ها را از مشارکت در قدرت بی‎نصیب و از حقوق شهروندی محروم کند.
 
وی در پایان در توضیح این استراتژی در افغانستان گفت: مارپیچ سکوت، پیچیدگی‎هایی را مطرح می‎کند و اکثریتی را می‎سازد. بر این اساس مردمانی را که در مقابل این اکثریت قرار می‎گیرند، ناخودآگاه به کتمان و پنهان کردن خواسته‎ها و مطالباتشان وادار می‎کند تا اقوام غیرپشتون را از حقوقشان محروم کند.

این مطالب را به اشتراک بگذارید: