آن درخت کهن

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)_مهدی فیروزیان: آن درخت کهن منم که زمان/ بر سرم راند بس بهار و خزان (سایه). اگر به سرگذشت درخت کهن‌ و سایه‌گستر امیرهوشنگ ابتهاج متخلص به «سایه» (6 اسفند ۱۳۰۶، رشت) بنگریم، می‌بینیم که زندگی هنری و شخصی ۹۱ساله او ۸۰سال در شاعری و ۶۰سال در زندگی زناشویی گذشته است. حاصل هریک از این دو شاخه نیز چهار میوه است. در شاخه ادبیات سه کتاب شعر «سیاه‌مشق»، «تاسیان» و «بانگ نی» (او اشعار دیگر کتاب‌هایش را در دو کتاب نخست گنجانده یا کنار نهاده است) و کتاب چهارم پیرایش دیوان حافظ به‌سعی سایه است که زیستگاه هر چهار از آغاز دل ایرانیان بوده است. میوه زندگی او با بانو آلما مایکیال (۱۳۱۰) هم چهار فرزند با نام‌های یلدا، کیوان، آسیا و کاوه است که مانند سایه از سه دهه پیش در آلمان زندگی می‌کنند.

بهترین کتاب برای شناخت سایه «پیر پرنیان‌اندیش»، گفت‌وگوی میلاد عظیمی و عاطفه طیه با شاعر، است. از دیگر میوه‌های زندگی پربار این شاعر و ترانه‌سرای موسیقی‌شناس، مدیریت در بخش موسیقی رادیو (۱۳۵۷-۱۳۵۱) است که پایه‌گذاری گروه‌های شیدا، عارف و سماعی، شناساندن هنرمندانی چون محمدرضا لطفی، شهرام ناظری و… برای نخستین‌بار، و برکشیدن محمدرضا شجریان بخشی از دستاوردهای آن است. او پس از انقلاب کانون فرهنگی و هنری چاووش را بنیاد نهاد که در آن زمان مهم‌ترین نهاد برای ساخت، اجرا، پخش و آموزش موسیقی ایرانی بود. گذشته از ترانه‌هایی چون «سرگشته» (تو ای پری کجایی، با آهنگ خرّم و آواز قوامی) و «سپیده» (ایران ای سرای امید، با آهنگ لطفی و آواز شجریان)، صدها تصنیف و آواز با شعرهای سایه پدید آمده و شعر او از پرکاربردترین اشعار معاصر در موسیقی ایرانی است.

این شاعر گزیده‌گوی که زبانی پاکیزه و روان و خوش‌آهنگ دارد، بیشتر به غزل‌سرایی شناخته می‌شود؛ اما در سرودن بیشتر قالب‌های شعری چیره‌دست است. او برای هنرنمایی شعر نمی‌گوید و از سرودن، واگویه رنج و دردی را می‌جوید. شعر او، بی‌آن‌که شعاری باشد، پیام‌آور امید، عشق به زندگی، انسان و زیبایی، و جست‌وجوی جهانی بهتر با آزادی، مهر، صلح، وفاداری و بی‌دشمنی، فقر و تبعیض است.

سایه شخصیتی به‌شدّت عاطفی دارد. راست‌گویی، امیدواری، وفاداری، مناعتِ‌طبع و انسان‌دوستی از ویژگی‌های اوست. او چنان آزاده و آزاد است که از هر بندی، جز مهرورزی، می‌گریزد و از همین‌رو گذشته از آنکه به‌دنبال یافتن ثروت، موقعیت و شهرت نبوده حتی تحصیلات رسمی را هم چندان پی نگرفته است. با این‌همه با کنجکاوی همیشگی و هوش سرشارش در ادبیات و موسیقی به دانش گسترده‌ای دست یافته است. او از کودکی همواره جویای دانستن بوده و تا امروز نیز، حتی در شناخت دانش‌ و فناوری روز، همان‌گونه مانده است. یک‌بار که از زمین و زمان به‌تنگ آمده بودم از سایه پرسیدم: «هیچ‌گاه با خود اندیشیده‌اید اگر به این جهان نمی‌آمدیم بهتر بود؟». او که برپایه طبع حساس و عاطفی‌اش، برای رنجی که از بیداد و فقر و دشمنی بر همه آدمیان می‌رود رنج بسیار برده و در زندگی رویدادهای تلخ فراوان ازجمله زندانی‌شدنِ خود، و مرگ یا کشته‌شدنِ صدها آشنای دور و نزدیک را دیده، پاسخ درنگ‌برانگیزی داد: «اگر در برابر همه سختی‌های زندگی، تنها لذت تماشای یک درخت را به آدم می‌بخشیدند، باز هم مشتاقانه زندگی را برمی‌گزیدم». سرافراز باد آن درخت همایون!
 

این مطالب را به اشتراک بگذارید: