به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، علیرضا قلینژاد پیربازاری امروز در کرسی ترویجی «ترکیب اصطلاح چین/چینستان و سیستان/کابل در متون ساسانی- پساساسانی» با تأکید بر برگزاری صحیح کرسیهای ترویجی در پژوهشگاه گفت: این مرکز تنها پژوهشگاهی است که تکالیف حاکمیتی حوزه میراث فرهنگی و گردشگری را برعهده دارد و باید با درنظر گرفتن تمام مراتب مرتبط با امور پژوهشی این امر را به سرانجام رساند.
وی یکی از امور مرتبط در ترویج علم را تضارب آرا دانست و تصریح کرد: تضارب آرا و آگاهی از نظر منتقدان تاثیر فراوانی در ارتقا سیستم پژوهشی دارد و روشی که برای انتقال این تضارب آرا پیشبینی شده نشستهای دو سویه مانند کرسیهای ترویجی، نشستهای نظریهپردازی و آزاداندیشی است.
قلینژاد پیربازاری ادامه داد: باید بعد از طی مسیر کرسیهای ترویجی به سوی کرسیهای نظریهپردازی و آزاداندیشی حرکت کنیم.
وی با رد اینکه در جوامع علمی گفته می شود در حال حاضر حوزه میراث فرهنگی دارای نظریهپرداز نیست، گفت: نظریه پرداز در حوزه میراث فرهنگی مطمئنا وجود دارد با این حال فضایی برای مطرح شدن نظریهپردازان و به نقد گذاشته شدن دانش آنها در جامعه علمی امروز میراث فرهنگی و گردشگری وجود ندارد به همین خاطر لازم است تا این پژوهشگاه بنا به تاکیدات اساسنامه به این حوزه ورود و محیط را برای رشد و نمو این افراد فراهم کند.
معاون فناوری و کاربردی سازی پژوهشگاه افزود: برگزاری کرسیهای ترویجی از دو منظر قابل درک است یکی مفاهمه کمی و کیفی پژوهشهای صورت گرفته توسط پژوهشگران و از سویی دیگر عمق دادن به مطالب پژوهشگر برای تحقیق بیشتر در آینده به منظور بالا رفتن سطح علمی و دانش روز.
داریوش اکبرزاده، عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در این مراسم به بیان ترکیب اصطلاح چین/چینستان و سیستان/کابل در متون ساسانی-پساساسانی پرداخت و گفت: پیوندهای ایران و چین به روزگار کهنسال برمیگردد و یادگارهای باستانشناختی و متون ایرانی-چینی بر این پیوند مهر گواهی زدهاند.
وی با بیان اینکه با وجود این، فروپاشی شاهنشاهی ساسانی، رخدادی بزرگ در پیوندهای دو سویه ایران و شرق دور بود تصریح کرد: در این رخداد، گریز یزدگرد از مسیر سیستان به آسیای میانه (در نیت به رفتن به چین) و نیز پناهندگی دودمان شاهی به چین، دو رخداد اثرگذار بر ادب پارسی و اساطیر زرتشتی بوده است.
به باور این عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، ایستایی یزدگرد در سیستان و نیز فرزندش، پیروز، در زرنگ، و نبرد با تازیان، از یک سو و پشتیهای امپراتور تانگ از سویی دیگر، بهانه درهم تنیدگی این دو کران جغرافیایی و نیز برخی جابجاییها در اساطیر زرتشتی بوده است.
اکبرزاده در ادامه با ارجاع به برخی توصیفات و در هم تنیدگیهای میان سیستان-چین و چینستان به برخی متون ساسانی چون بندهش و دوران اسلامی چون کوشنامه ارجاع داد و موضوع پیدایی برخی پهلوانان زرتشتی که با آخرتشناسی زرتشتی در هم تنیدهاند و در چین به پهلوانیهای میپردازند را با این دو رخداد مرتبط توصیف کرد.
وی همچنین، به مجموعهای از آثار ساسانی و متاثر از هنر ساسانی بدست آمده از شرق دور اشاره و به تشریح آن پرداخت.
در ادامه این مراسم کتایون فکریپور، دانشیار پژوهشکده زبانشناسی، متون و کتیبهها و جمعی از حضار به نقد برخی از موارد اشاره شده توسط داریوش اکبرزاده پرداختند. |