منشور کوروش و وصیت نامه کوروش
استوانهٔ کوروش یا منشورِ کوروش لوحی از گِلِ پختهاست که در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمانِ کوروش بزرگ هخامنشی نگاشته شدهاست. بهتازگی بخشهایی از نسخهٔ دیگری از متنِ استوانه بر روی دو قطعه لوحِ گِلی در مجموعهٔ بابِلیِ موزهٔ بریتانیا شناخته شدهاست که بازماندهٔ نسخهٔ بایگانی شدهٔ همین استوانه است. نیمهٔ نخست این لوح از زبان رویدادنگارانِ بابلی و نیمهٔ پایانیِ آن، سخنان و دستورهای کورش بهزبان و خط میخی اکدی (بابلی نو) نوشته شدهاست. این استوانه در سال ۱۲۵۸ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهرِ بابِلِ باستانی پیدا شده و در موزه بریتانیا در شهر لندن نگهداری میشود. نامِ دبیر و نگارندهای که از متنِ استوانهٔ کوروش نسخه برداری کرده قیشتی مردوک بوده ولی نامِ دبیری که متنِ اصلی را نوشته، مشخص نیست.
پیشینه
استوانهٔ نبونایید، یافتشده در سیپار.
دبیران بابِلی در نوشتن استوانهٔ کوروش، از سنت هزار سالهٔ کتیبههای ساختمانی سلطنتی آشوری و بابلی الهام گرفتند. در چنین متنهایی، پادشاهان نه تنها ساخت و بازسازی پرستشگاهها، کاخها، برجوباروها، آبراههها و دیگر فعالیتهای عمومی را یادآور شدهاند، بلکه از این فرصت برای زنده نگاه داشتن نام، تبارنامه، القاب و صفات خود، پشتیبانی خدایان از فرمانروایی خویش و گاهی نیز برای اشاره به کردههایشان استفاده میکردند. اشیائی که این متنها بر روی آنها نوشته میشدند در شالوده یا پایههای ساختمانهای یادبودی قرار میگرفتند، به این امید که فرمانروایان بعدی و دبیرانشان، آنها را بیابند و شناسایی کنند و به آنها احترام بگذارند. از اینرو، این اسناد با مجسمکردن و گهگاه با بیان گذشتهای دور و با اشاره و امید به آیندهای نامعلوم، نگاه باستانی به آن چیزی را نشان میدهند که امروزه به آن «تاریخ» میگویند. آگاهیهایی که فرمانروایان برای انتقال به نسلهای بعد گزینش میکردند، دانش آیندگان دربارهٔ تاریخ میانرودان و برداشت تاریخی آنها را شکل میداد و محدود نیز میکرد.
استوانهٔ گلی بُشکهمانند کوروش، شبیه به اشیائی بود که از دوران فرمانروایی پادشاهان آشور نو و بابل نو، از سدهٔ هشتم پیش از میلاد بسیاری از کتیبههای سلطنتی بابلی بر روی آنها نوشته میشد. این شکلِ خاص، در دوران بابل نو رایج بود و تنها برای گلنوشتههایی همچون متنهای شاهی بهکار میرفت که در پیِ بنا دفن میشدند. پیش از این نیز گلنوشتههایی با همین شکل در میانرودان ساخته شدهاند و استوانهٔ کوروش نیز در ادامهٔ همین سنت ساخته شدهاست.در حقیقت متن توسط کاهنان مردوک با تقلیدی از متون کهن نئو-آشوری، به ویژه کتیبههای نوشتهشدهٔ آشوربانیپال در بابل، نوشتهشدهاست؛ بنابراین، استوانه ساختی به شیوهٔ معمول کتیبههای میانرودان دارد و بهعنوان پیبنا در دیوار بابل برای یادبود بازسازیهای کوروش در آنجا گذاشتهشدهاست.
نوشتههای باستانی روال بخصوصی دارند و روند نوشتن نوشتههای باستانی میانرودان چنین بود که معمولاً با ترکیب کلمهٔ «آنگاه که…» آغاز میشوند، سپس گزارشی از اتفاقی میدهند و بعد در انتها میگویند به عنوان مثال بعد از این اتفاق من چنین کاری کردم.
استوانهٔ کوروش یکی از آخرین نمونههای شناختهشدهٔ این موارد است. از این نظر استوانهٔ کوروش با استوانههای نوشتهشدهٔ پادشاهان بابل نو، که درست پیش از کوروش فرمانروایی میکردند و در آنها متنها معمولاً در دو ستون موازی حول محیط یک دایره نقش میبستند، تفاوت دارد اما به استوانههای کهنتر که به یادبود پادشاهان آشور نو ساخته شدهبودند، همانند است و این همانندی ممکن است آگاهانه بودهباشد.
بهعقیدهٔ ماریو لیوِرانی تفسیر صحیح این متون نیازمند توجه به سیاق، اهداف و ادبیات نگارش چنین متونی است و مخاطب این استوانهها نیز خدایان و شاهان آینده هستند، بدین معنا که به خدایان اطمینان داده میشود که شاه رسالتی را که خدایان به او دادهاند، به نحو احسن انجام دادهاست، و شاهان آینده نیز راه و رسم حکومت و احترام به آثار شاهان پیشین را میآموزند.
کشف
نقشهٔ محوطهٔ باستانی بابل در سال ۱۸۲۹ میلادی. کاوشگرانِ رسام، استوانهٔ کوروش را در دهانهٔ تپهٔ عَمران ابن علی (که با حرف E در مرکز نقشه علامتگذاری شدهاست) یافتند.
استوانهٔ کوروش در ماه مارس ۱۸۷۹ میلادی (برابر با اسفند-فروردین ۱۲۵۷/۸ خورشیدی) توسط هرمزد رسام در جریان کاوشهای او در بابِل، بر تپهٔ موسوم به عَمران یافت شد. بعدها مشخص شد که شمال این تپه، محل پرستشگاه اِسگیلَ است، اما چون در آن زمان این پرستشگاه در زیر خاک مدفون بود، مشخص نیست که استوانه در چه فاصلهای از این پرستشگاه یافت شدهاست، اما به نظر میرسد که استوانه در میان یک دیوار بزرگ در جنوب عَمران یافته شدهباشد. همین نکته و همچنین شکل استوانهای کتیبه نشان میدهد که این استوانه بهعنوان یک کتیبهٔ پیبنا، درون یک دیوار قرار داده شده بود.
هرمزد رسام در کتاب خود، این استوانه را «از مهمترین کشفیات دورانها» دانسته و نوشتهاست که یک استوانهٔ گلی شکسته در ویرانههای جیمجیما بهدست آورده و هنری راولینسون با خواندن آن دریافته که این کتیبه، متنی رسمی از تصرف بابل بهدست کوروش است. وی همچنین از اینکه بخشی از استوانه شکسته و گمشده، ابراز تأسف کردهاست.
با اینکه رسام در سال ۱۸۹۷ میلادی در کتاب خویش محل کشف استوانه را جیمجیما ذکر کردهاست، اما پیش از آن در سال ۱۸۷۹ میلادی، یعنی در همان سالی که استوانه را پیدا کرد، در نامهای به ساموئل برچ، سرپرست بخش عتیقات موزهٔ بریتانیا، محل کشف استوانه را عَمران نوشتهاست. البته این اختلاف مشکل چندانی ایجاد نمیکند، چرا که در نقشههای آنزمان، جیمجیما همان بخش جنوبی تپهٔ عَمران است اما هنوز مشخص نیست که تا کدام بخش از تپه را جیمجیما میدانستهاند. روستای جیمجیما و منطقهای که بهنام جیمجیما نامیده میشد، در جایی قرار داشتند که بخشی از دیوار ایمگور-اِنلیل، یکی از دیوارهای درونی بابل نیز به آنجا میرسیدهاست. این همان دیواری است که کوروش در متن استوانه از بازسازی آن سخن گفتهاست. برخی از پژوهشگران بر این باورند که چون در متن کتیبه از بازسازی دیوار ایمگور-اِنلیل صحبت شده، استوانه میباید مربوط به همین دیوار باشد. اما از آنجا که محل دقیق دیواری که استوانه در آن بهدستآمده هنوز بهدرستی مشخص نشده، بنابراین هنوز با اطمینان نمیتوان گفت که کاوشگران گروه رسام، این استوانه را درون چه دیواری یافتهاند. اما آنچه بهخوبی مشخص است، این است که استوانه درون دیواری در جنوب تپهٔ عَمران و نزدیک روستای جیمجیما بهدست آمدهاست.
پاول-ریچارد برگر در سال ۱۹۷۰ میلادی قطعهای گلی در مجموعهٔ الواح دانشگاه ییل پیدا کرد و دریافت که این قطعه به استوانهٔ کوروش تعلق دارد. این قطعهٔ کوچک که در اثر شکستگی از انتهای استوانه جدا شده، سطرهای ۳۶ تا ۴۵ از متن کتیبه را دربردارد؛ قطعهٔ مذکور مسلماً در همان محل معبد مردوک پیدا شدهبود، که بهدست عتیقهفروشان در بازار فروختهشد و سرانجام در میان مجموعهٔ ریس (J. B Ries) به دانشگاه ییل رسید