معتقد بودیم که استعاره و تشبیه دیگر جواب نمی‌دهند

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دوازدهم آذرماه، دوازدهمین نشست اختصاصی شیرازه شعر به همت دفتر شعر جوان برگزار شد. این نشست به بررسی کارنامه شعری حمیدرضا وطن‌خواه اختصاص داشت. حمیدرضا وطن‌خواه متولد دوم آذرماه ۱۳۵۰ در اصفهان است. او دانش‌آموخته زبان و ادبیات فارسی و معلم ادبیات دبیرستان است. وطن‌خواه پیش از این، برگزیده شعر دانشجویی سال ۷۴ در بروجرد شده بود و در همایش‌های مختلف از جمله نخستین همایش غزل معاصر ایران در رشت (سال ۷۸) حضور داشته است. او از سال ۷۶ کارگاه‌های مختلف شعر را اداره می‌کند و تاکنون داوری جشنواره‌های شعری بزرگسال، دانش‌آموزی و دانشجویی را بر عهده داشته است.

حمیدرضا وطن‌خواه، در نشست دوازدهم شیرازه شعر به بیان ویژگی‌های غزل دهه هفتاد و خاستگاه اصفهان پرداخت و گفت: وقتی بحث از غزل دهه هفتاد باشد، منظور همه غزل‌هایی که در این دهه گفته شده، نیست بلکه ما در این نوع غزل با ویژگی‌هایی روبه‌رو هستیم که پیش‌تر در غزل وجود نداشت. از جمله این ویژگی‌ها می‌توان به موسیقی طبیعی زبان اشاره کرد، یعنی حداقل جابجایی در ارکان.

او ادامه داد: زبان غزل دهه هفتاد، زبان معیار، نزدیک به زبان گفتار است همراه با کلماتی که در زبان روزمره استفاده می‌شدند. همچنین تا جایی که غزل ظرفیت داشت از بازی‌های زبانی استفاده می‌شد.

وطن‌خواه با بیان نمونه‌هایی از غزل دهه هفتاد، گفت: آنچه که بیش از همه درباره غزل این دهه مطرح است و این نوع غزل را متمایز می‌کند، بیان روایی آن است. یعنی ارتباط عمودی شعر با روایت ایجاد می‌شود. فاکتور بعدی، بحث عینی‌گرایی است که بیشتر با تصویرگرایی همراه است. همچنین در غزل این دهه، شاعر به جزیی‌نگری می‌پردازد و به جای کلی‌گویی، به سراغ اجزای یک پدیده می‌رود.

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش پیرامون غزل دهه هفتاد، گفت: تصویر، اندیشه‌های تنیده در هم و مشحون از انرژی است یعنی اگر چیزی به عنوان تصویر می‌آید باید قابل تعبیر بوده و تک‌معنا نباشد. این را از ایماژیست‌ها گرفته بودیم. از فرمالیست‌ها هم بحث آشنایی‌زدایی را گرفتیم به این معنی که درباره واژه‌ها، در سطح اول، معناهایی که در طول تاریخ ادبیات حمل شده و به آن اضافه شده را پاک کنیم و واژه اصلی را نشان دهیم مثلا ماه، همان ماه باشد نه سمبل زیبایی، اگر هم معنای زیبایی بدهد، در وحله اول، همان ماه باشد. مرحله دوم هم این بود که بتوانیم معنای جدیدی به آن اضافه کنیم. همچنین نگاه ساختاری هم داشتیم، به این معنی که هر واژه یک نشانه است و باید در متن کارکرد داشته باشند. 

وطن‌خواه ادامه داد: از جمله تکنیک‌هایی که استفاه می‌کردیم «این‌همانی» و «ما به ازا» بود. در آن دوره بر اساس آموزه‌هایی که داشتیم (شاید هم برداشت ما اشتباه بود)، معتقد بودیم که دیگر استعاره و تشبیه جواب نمی‌دهد. این همانی و ما به ازا، شکل پیشرفته تشبیه و استعاره بود. 

او درباره خاستگاه اصفهان گفت: بعد از نیما اتفاق‌هایی در شعر افتاد که در شاخه کلاسیک و در اصفهان، بهمن رافعی و خسرو احتشامی پیشگامان آن بودند و نوآوری‌های بیشتری نسبت به بقیه داشتند. این جریان تا شهرام محمدی، متخلص به آذرخش ادامه داشت و هنگامی که اولین شعر را از او شنیدم، به نظرم کاری بسیار متفاوت انجام داده بود.

حمیدرضا وطن‌خواه همچنین از ورود خود به جلسات شعر اصفهان گفت: اواخر سال ۶۸ وارد انجمن‌های اصفهان شدم که انجمن کمال اولین آنها بود و هنوز حسرت وجود چنین انجمنی را در سطح اصفهان دارم. محمد مستقیمی متخلص به «راهی» گرداننده این انجمن بود و با علاقه‌ای که به نوآوری در شعر داشت، تلاش می‌کرد که همه شاعران جوان از آن بهره‌مند شوند.

در اولین جلسه هم از من خواستند شعر بخوانم اما نقد زیادی صورت نمی‌گرفت. در انجمن کمال از همه قالب‌ها، شعر خوانده می‌شد و علاوه بر شاعران، مخاطب‌های غیرشاعر زیادی هم به آنجا می‌آمدند. همچنین از شاعران شناخته شده امروز، افراد زیادی در آن انجمن رفت و آمد داشتند. پس از آن، به انجمن صائب رفتم. آنجا فضا کاملا سنتی بود و اجازه خواندن شعرهای نو داده نمی‌شد. علاوه بر این، تا سه جلسه نمی‌توانستیم شعر بخوانیم و بعد، در صورت تایید اشعار، می‌توانستیم در شعرخوانی شرکت کنیم.

این شاعر در پایان گفت: بعد از گذشت سال‌ها، کم‌کم با برخی از دوستان شاعر محفل‌های خانگی تشکیل دادیم و از هر قالب، شعر می‌خوانیدم و بحث می‌کردیم. در نهایت از دل همین محافل، در اصفهان، اولین جلسات ترانه هم تشکیل شد.

در پایان دوازدهمین نشست شیرازه شعر، حمیدرضا وطن‌خواه از دفترهای شعر خود، اشعاری را قرائت کرد و با حاضران به گفت‌وگو درباره آنها پرداخت.

این مطالب را به اشتراک بگذارید: