به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رمان «وقت سعد» نوشته کلاریسی لیسپکتور آخرین اثری است که این نویسنده پیش از مرگش نوشت. نکته قابل توجه این است که لیسپکتور در زبان فارسی چندان شناخته شده نیست و پیشتر فقط یک کتاب از او به فارسی ترجمه شده است، در صورتی که آثار او در سطح جهان بسیار معروف است و زیاد خوانده میشود. به نظر میرسد یکی از دلایل آن در کمبود مترجم زبان پرتغالی است و مترجمان نیز کمتر به سراغ برگردان انگلیسی آثارش رفتهاند.
در ابتدای رمان «وقت سعد» میخوانیم:
«تمام جهان با یک آری آغاز شد. مولکولی به مولکول دیگر آری گفت و زندگی زاده شد. اما پش از پیشاتاریخ، پیشاتاریخِ پیشاتاریخ بود و هرگز بود و آری بود. همیشه همینطور بوده است. چرایش را نمیدانم، فقط همین را میدانم که این عالم هرگز آغازی نداشته است.
نمیخواهم به اشتباه بیندازمتان. ماجرا این است که من فقط با تلاش زیاد میتوانم به سادگی برسم. پس تا زمانی که پرسشهای بیپاسخ داشته باشم، نوشتن را ادامه خواهم داد. آدمی چطور میتواند آغاز کند اگر چیزها پیش از آنکه عملا رخ دهند رخ داده باشند؟ اگر غولهای آخرالزمانی پیش از پیشاتاریخ وجود داشته باشند؟ اگر این داستان در همین لحظه وجود نداشته باشد، خوب به وجود خواهد آمد. اندیشیدن یک عمل است و احساس کردن یک واقعیت؛ این دو را کنار هم بگذاریم، میشود منی که دارم این چیزها را مینویسم.»
کلاریسی لیسپکتور، نویسندهای اوکراینی است که در تصفیه نژادی یهودیان اوکراین مجبور به کوچ اجباری به برزیل شد و در آنجا رشد کرد و بهعنوان نویسندهای برزیلی به دنیای ادبیات معرفی شد. نویسندهای که چه در میان نویسندگان آمریکای لاتین و چه بهعنوان نویسندهای یهودی بسیار شناخته شده است. لیسپکتور در سال۱۹۷۷پس از چند سال جدال با سرطان درگذشت؛ هرچند پس از مرگ او نیز ۳رمان از او منتشر شد و تأثیرات او در ادبیات آمریکای لاتین هنوز هم باقی است. ردپای مرگ را میتوان در رمانهای آخر لیسپکتور مشاهده کرد؛ بهویژه در رمان ساعت سعد که مدتی پیش از مرگ او منتشر شده است.
کلاریسی لیسپکتور
در انتهای این رمان کوتاه میخوانیم:
«آن قدر زنده بود که آرام بچرخد و خودش را در حالتی جنینی قرار بدهد. مثل همیشه عیرعادی و مسخره به نظر میرسید. نمیخواست تسلیم شود، با این حال مشتاق آغوشی بزرگ بود. خودش را بغل کرده بود و در حسرت آن هیچ عزیز بود. لعنت شده بود و خودش نمیدانست. انگار به ریسمانی از آگاهی چنگ زده بود و مدام در ذهنش تکرار میکرد: من … هستم، من… هستم، من… هستم. اما هر کسی که بود خودش نمیدانست. او رفته بود که عمیقترین و تاریکترین مرکز وجود خودش یعنی همان دم زندگی که خدا به ما میبخشد را بجوید.»
رمان ضربان (دم حیات) او با ترجمه پوریا رفویی اثر دیگری است که از این نویسنده به فارسی ترجمه شده است. اما بهتازگی نریمان افشاری رمان «وقت سعد» را از او ترجمه کرده است. پیشتر نیز شکیبا محبعلی ترجمه دیگری از این رمان را با عنوان «ساعت ستاره» به فارسی منتشر کرده بود.
رمان «وقت سعد» نوشته کلاریسی لیسپکتور با ترجمه نریمان افشاری در ۹۷صفحه و شمارگان ۵۰۰نسخه به قیمت ۱۳۵۰۰تومان از سوی انتشارات هیرمند در سال ۱۳۹۷ منتشر شده است.
|