به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ نصرالله حدادی؛ روند افسار گسیخته افزایش قیمتهای مایحتاج عمومی مرد طی هشتماه گذشته، چنان بالاست که، آنچه دیروز خریدی، امکان خریدش را امروز نداری و فردا، اصلاً نخواهی داشت و در این میان قشر حقوق بگیر ثابت، بیشترین فشار را در این زمینه تحمل مینمایند و معلوم نیست این روند تا به کی ادامه خواهد داشت و آیا دچار توقف خواهد شد، یا خیر؟
نگارنده همیشه اعتقاد داشتهام که کتاب، ارزانترین کالا در میان تمامی کالاهاست و نیک به یاد دارم، در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، عموم ناشران، سعی بر آن داشتند که با قیمتگذاری ارزان کتابهایشان، قشر کتابخوان را راضی نگه داشته و حفظ نمایند در این رهگذر، فرهنگ عمومی جامعه، ارتقا یافته و دچار نقصان نمیشد.
بلای اختصاص یارانه به کاغذ، فسادی را رقم زد که همگان از آن اطلاع داریم و انواع و اقسام حمایتها، از وام تبصره سه و اعطای وام بلاعوض و خرید تمامی شمارگان یک کتاب، تا حمایت از نورچشمیها و فربهساختن فلان ناشر وابسته به بهمان جریان، نه تنها باعث رشد کتابخوانی در کشور نشده است بلکه، طی ۱۷ سال گذشته، سال به سال، دریغ از پارسال شدهایم و شمارگان کتاب به روزی افتاده است که باز هم همگان از آن اطلاع دارند.
در گذشتههای نهچندان دور، مبنای قیمتگذاری کتاب، چنین بود که قیمت تمام شده را دو برابر میساختند و با اختصاص ده تا پانزده درصد حقالتألیف، بیست تا سی درصد تخفیف، پنج درصد سوخت و آواریه، بیست تا سی درصد سود ناشر و اندکی هم انبارداری و مقدای تورم سالانه، قیمت کتاب معلوم میشد.
برخی از ناشران قیمت تمام شده را دو و نیم برابر میکردند و تنها انتشارات امیرکبیر بود که مبنای قیمتگذاری کتابهایش فرق میکرد و اندکی گرانتر از سایر ناشران بود، اما بدان اندازه که امیرکبیر و مرحوم جعفری را متمایز از دیگر ناشران سازد، نبود و مثلاً در سال ۱۳۵۶، کتاب «روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه» که بیش از ۱۲۰۰ صفحه بود، یکصد و سی هشت تومان قیمتگذاری شده بود.
این فرمول، بهرغم اختصاص یارانه به کاغذ طی چهار دهه گذشته، نزد ناشران مختلف، به این منوال نبود و روند افزایش تخفیف، باعث شد تا برخی از ناشران سه، یا چهار برابر قیمت تمام شده، کتابهایشان را قیمت بنهند و برخی نیز اساسا مبنای خاصی برای قیمتگذاری داشتند و دارند.
دستکاری در قیمتگذاری اولیه کتاب، از ابتدای دهه هشتاد شروع شد و مثلاً شمارگان سه هزار نسخهای کتاب را بدینگونه برخی ناشران قیمتگذاری میکردند. صد جلد را قیمتگذاری کرده و روانه بازار میساختند و به تدریج این قیمت را افزایش میدادند و با تغییر سال و آمدن سالِ نو، قیمتهای تازه و نو نیز از راه میرسیدند و نگارنده بارها و بارها، شاهد تغییر قیمتها بودم و حداقل روند قیمتگذاری میکردند. صد جلد را قیمتگذاری کرده و روانه بازار میساختند و بهتدریج این قیمت را افزایش میدادند و با تغییر سال و آمدن سالِ نو، قیمتهای تازه و نو نیز از راه میرسیدند و نگارنده بارها و بارها، شاهد تغییر قیمتها بودم و حداقل روند قیمتگذاری بیست ناشر پرکار را زیرنظر داشتم تا بتوانم به قیمت روز بازار دست پیدا کنم.
اگر در دهه شصت، مثلاً کتاب «سینوهه» ذبیحالله منصوری ـ که توسط انتشارات زرین و مرحوم ریاحی به چاپ میرسید ـ دو مجلدش ۱۲۵ تومان قیمتگذاری اجباری از سوی ارشاد، میشد، به راحتی تا دو برابر این قیمت در بازار قابلیت فروش داشت و مردم از آن استقبال میکردند و ناشر اصلا تخفیفی را برای فروشنده اصلی در نظر نمیگرفت و میدانیم که مرحوم ذبیحالله منصوری کتابهایش را از بیخ و بُن به ناشر میفروخت و عادت نداشت، عقد قرارداد کند و حقالتأدیب بگیرد.
سه چهار هفتهای بود که گذرم به روبهروی دانشگاه تهران نیفتاده بود و برای مشاهده کتابهای تازه و چاپ اول، سرکی به داخل چند انتشاراتی ـ که منت دوستی با آنها را دارم ـ کشیدم و کتابی را دیدم در ۲۲۴ صفحه، و قیمت یکصد و پنجاه هزار تومان! یعنی صفحهای ۶۷۰ تومان، و کتاب بعدی، ۲۵۰ صفحه، و هر صفحه هزار تومان و به زبان بهتر ۲۵۰ هزار تومان!
از قدیمالایام گفتهاند: گُرز باید خورند پهلوان باشد. آیا پهلوانان عرصه کتاب و کتابخوانی میتوانند ضربه چنین گرزی را تحمل نمایند؟
چندی قبل یکی از دوستان به دنبال خرید یک دستگاه تلفن همراه بود و آن که منقش به یک عدد سیب گاز زده است را بدون گارانتی ـ و صد البته ریجستر شده ـ را بالای ده میلیون تومان ناقابل خرید و وقتی این مطلب را به من ابراز داشت، به او گفتم: یا پول زیادی داری و یا ماخلق اللهات عیب پیدا کرده و پول بیزبان را به یک دستگاه زباندار دادهای؟
در این تلفن همراه، دنیایی از امکانات وجود داد و به گفته دوستم، به راحتی تا ده هزار صفحه کتاب را میتوان ذخیره نمود و خوشبختانه و یا بدبختانه، چون حقرایت را به رسمیت نمیشناسیم و کتابهای داخل کشور نیز به راحتی قابلیت دانلودکردن دارند، آیا کتاب صفحهای ۶۷۰ تا هزار تومان، کتابخوانی را پیدا میکند؟
مبنای قیمتگذاری ما در سال ۱۳۵۷، برای هر صفحه نیمریال (دهشاهی) بود و برخی یک ریال قیمت میگذاردند. یعنی ۶۷۰۰ تا ده هزار برابر، قیمت کتاب طی ۴۰ سال گذشته افزایش یافته و به یقین هیچ کالایی به این میزان طی چهل سال اخیر گران نشده است. مثلاً گوشت گرم در سال ۱۳۵۷، کیلویی ۲۵۰ ریال بود و حالا هشتاد هزار تومان است. یعنی ۳۲۰۰ برابر، برنج ایرانی، کیلویی ۷۵ ریال بود و حالا پانزده هزار تومان است، یعنی دو هزار برابر، پس در روزگار ما، کتاب با این مبنای قیمتگذاری، نه تنها ارزانتر از کالاهای دیگر که نسبت هیچ، چندین برابر گرانتر هم هست و در جایی که نتوانیم غذای جسم را تأمین و تهیه کنیم، لطفا غذای روح مدتی به مرخصی برود، تا نفسی تازه کنیم!
در آستانه برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب هستیم و روند نزولی انتشار کتابهای ناشران مختلف به خاطر قیمت کاغذ، به یقین در نمایشگاه نمود خاصی خواهد داشت و افزایش صد درصدی قیمت جراید و کاستی گرفتن تعداد صفحات آنها، فرهنگ مکتوب را منکوب خواهد کرد و در این میان پهلوان میدان، فضای مجازی خواهد شد که آبشخور مطالب آن، بیشتر در آن سوی آبها قرار دارد. کتاب و فرهنگ مکتوب را دریابیم. |