پروژه میرزا حسن رشدیه رواج عقلانیت در ایران بود/جهل مقدسی که گریبان رشدیه را گرفت

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مراسم «شب رشدیه» از سلسله شب‌های بخارا، ویژه بزرگداشت مقام میرزا حسن رشدیه، بنیانگذار مدارس نوین در ایران، شامگاه گذشته سه‌شنبه ۳۱ خرداد با سخنرانی آیت‌الله سیدمصطفی محقق داماد، مقصود فراستخواه، ناصر تکمیل همایون، سیدرضا باقریان موحد، رحیم روحبخش، محمد بقایی شیره جینی، احمد عزتی پرور و بهدخت رشدیه با اجرای علی دهباشی در کانون زبان پارسی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار شد. در این برنامه همچنین از کتاب «مجموعه آثار میرزا حسن رشدیه» به کوشش سیدرضا باقریان موحد و مقدمه آیت‌الله محقق داماد که توسط انتشارات کتاب طه منتشر شده، رونمایی شد.

رشدیه یک تحول خواه اجتماعی بود
مقصود فراستخواه یکی از سخنرانان این مراسم در بخشی از سخنان خود گفت: تفاوت میرزا حسن رشدیه با دیگر روشنفکران این بود که او را باید یک تحول خواه اجتماعی و یک کنشگر کف جامعه دانست. او مرتب برای اصلاح امور به دولت فشار می‌آورد و متوجه این نکته شده بود که تا دولت اصلاح نشود کار اصلاح جامعه سخت است.

وی افزود: به نظر من هوشمندی رشدیه در این بود که به مردم زیر پوست شهر توجه داشت، مردمی که می‌خواستند یاد بگیرند. کسانی که در ایران مردم را شناختند، در تاریخ باقی ماندند، اما چه بسیار کسانی که در ایران به نام مردم تخریب کردند.

رشدیه برای تجربه معاصرت ما فضلیت‌های تازه‌ای ایجاد کرد
فراستخواه در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه میرزا حسن رشدیه برای تجربه معاصرت ما فضلیت‌های تازه‌ای ایجاد کرد عنوان کرد: تعبیر او از آموختن یک تجربه معنوی رهایی بخش بود. همچنین در نظر رشدیه در آموختن شجاعت بسیاری وجود دارد. اکثر ما می‌خواهیم در آسودگی نیاموختن زندگی کنیم، اما رشدیه به آموختن، به مثابه یک معرفت رهایی بخش نگاه می‌کرد.

فراستخواه اضافه کرد: عنصر کانونی پروژه رشدیه عقلانیت و خردباوری است. کتاب «سفرنامه روح» رشدیه را باید حتما مطالعه کنید. در این کتاب رشدیه تحت تاثیر قصیده عینیه ابن سیناست. به باور رشدیه روح انسانی میل به رشد و شکوفایی دارد و روح انسانی شهر به شهر می‌گردد و مهم‌ترین شهری که در آن آرام گرفته و امنیت پیدا می‌کند، شهر عقل است. وقتی رشدیه از شهر عقل استفاده می‌کند مراد او عقلانیت اجتماعی است. رشدیه حتی در کتاب سفرنامه روح اخلاق را نیز به عقلانیت منوط می‌کند.

رشدیه فرزندان ما را از مکتبخانه‌ها نجات داد
سیدمصطفی محقق داماد، دیگر سخنران این برنامه صحبت خود را با خواندن شعر «یاد بعضی نفرات» نیما یوشیج که در آن به میرزا حسن رشدیه هم اشاره شده، آغاز کرد و گفت: مرحوم امیرکبیر بسیار علاقه داشت تا مدرسه بسازد. وقتی جهل مردم باعث شد تا فرزندان خود را برای آبله کوبی نیاورند، امیر گفت که جهل مردم هم بر عهده ماست و ما اگر در هر خیابان مدرسه درست می‌کردیم، بساط دعانویس‌ها و رمال‌ها جمع می‌شد.

وی افزود: آنچه امیرکبیر ساخت نه مدرسه که دارالفنون بود. دارالفنون اختصاص به تحصیلات عالیه داشت و نه آموزش ابتدایی. نخستین کسی که مدرسه برای آموزش و پرورش ساخت میرزا حسن رشدیه بود و او فرزندان ما را از مکتب‌خانه‌ها بیرون آورد و روی میز و نیمکت مدرسه نشاند، اما جهل مقدس گریبان او را گرفت. در تبریز به دلیل راه‌اندازی مدرسه نخست او را سخت کتک زده و بعد حربه تکفیر را علیه‌اش به کار بردند و هر خشت از مدرسه‌اش را به جایی افکندند.

محقق داماد ادامه داد: تکفیرکنندگان میرزا حسن رشدیه برای کار خود حجت شرعی هم داشتند. آنها حدیث جعلی «باهوتهم» را به کار برده و برای پراکنده کردم مردم از اطرافش به او تهمت زدند. حتی اگر این حدیث درست هم باشد باهوتهم به معنای تهمت زدن نیست بلکه یعنی با معاندان طوری صحبت و گفت‌وگو کنید که از استدلال شما مبهوت شوند.

شیخ عبدالکریم حائری بر پیکر رشدیه نماز خواند
محقق داماد در بخش دیگری از سخنان خود به رد تهمت‌های مرتجعان بر میرزا حسن رشدیه پرداخت و گفت: به این شیخ روشنفکر تهمت بی‌دینی زدند و حتی به تازگی نیز به او تهمت بهایی ازلی (احتمالا منظور سخنران بابی ازلی است) می‌زنند. چند روز پیش یکی از مدرسان دانشگاه با من تماس گرفت و گفت که شنیده‌ام می‌خواهید درباره میرزا حسن رشدیه سخنرانی کنید؟ گفتم بله و او گفت که محض اطلاع شما می‌گویم که رشدیه بهایی ازلی است.

این عضو فرهنگستان علوم ایران اضافه کرد: وقتی مدارس میرزا حسن رشدیه را در تبریز، مشهد، تهران و… تخریب کردند او در نهایت به قم پناه آورد و شیخ عبدالکریم حائری مرجع وقت شیعیان و احیا کننده حوزه علمیه قم او را در حمایت خود گرفت و حتی شیخ برای او مدرسه‌ای فراهم کرد. میرزا حسن رشدیه حتی به شیخ عبدالکریم وصیت کرد که پس از مرگش در گذری که محل عبور دانش‌آموزان است، دفن شود. پس از درگذشتش شیخ عبدالکریم حائری بر پیکر او نماز خواند و در قبرستانی که به نام خودش بود، به خاک سپرد.

نویسنده کتاب «فاجعه جهل مقدس» با اشاره به اینکه ما در زمانه فعلی درکی مانند درک میرزا حسن رشدیه از آموزش و پرورش نداریم، گفت: اشتباه بزرگ ما در این سال‌ها مثل مرحوم رشدیه فکر نکردن بود. ما دانشگاه‌های بسیاری در کشور ساختیم و اینقدر دکتر تحویل جامعه دادیم که شمار آن از اعداد خارج است. در مقابل آموزش و پرورش را رها کردیم و این اشتباه بزرگ ما بود. مگر معلمان امروز ما چه کسانی هستند؟ من در دبستان گلستان می‌خواندم که امروزه در دانشگاه‌ها هم نمی‌توانند آن را مطالعه کنند.

وی ادامه داد: معلمان روزگاران پیشین واقعا دانشمند بودند و حکیم و حتی خط را هم یاد می‌دادند اما امروزه نوشتن فارسی دارد از یاد می‌رود. ما باید به آموزش و پرورش باز گردیم و اخلاق، گفت‌وگو با دیگری، تحمل و… را از همین دوران به فرزندانمان آموزش بدهیم. مدارس دو برابر بیشتر از مساجد و تکیه‌ها می‌توانند بچه‌ها را از نظر اخلاقی تربیت کنند.

اسناد مربوط به بزرگان فرهنگ در منازل نگهداری می‌شود
بهدخت رشدیه، نوه میرزا حسن رشدیه یکی دیگر از سخنرانان این مراسم بود. وی در بخشی از سخنان خود گفت: من از ۲۵ سال پیش فعالیت اجتماعی و کار روی مسائل زنان و کودکان کار را آغاز کردم. در این میان مدام استادان، دانشجویان و پژوهشگران به من مراجعه کرده و خواهان دریافت اطلاعات بیشتری از میرزا حسن رشدیه بودند. من شروع به تدوین اسناد و مدارک خانوادگی و همچنین تاریخ شفاهی خاندان رشدیه کردم و متوجه شدم که این رشدیه‌ای که من می‌شناختم با رشدیه‌ اصلی تفاوت‌های بسیاری دارد. من اسناد بسیاری را در اختیار پژوهشگران گذاشتم که یکی از آنها آقای سیدرضا باقریان بود که کتابش امروز رونمایی می‌شود. او دبیر و معلم در شهر قم است و نذر کرده بود که به خطر ۷۰ سال زحمت رشدیه برای ایران هفت سال برای او کار کند.

وی افزود: دغدغه من رشدیه‌ها هستند یعنی کسانی که برای ایران زحمت کشیده و ریشه‌های فرهنگ را ساختند. اسناد این اشخاص در خانه‌هاست و سازمان‌ها اسناد زیادی ندارند. متاسفانه فرهنگ بومی ما این‌گونه عادت داده که مردم اسناد و مدارک را در منازل نگهداری کنند و ما باید این فرهنگ را تغییر دهیم.

بهدخت رشدیه ادامه داد: من در این مدت توانستم اسناد جدیدی را درباره میرزا حسن رشدیه پیدا کنم. به عنوان مثال یکی از این سندها درباره آموزش به نابینایان است. در بین اسناد من به نامه‌ای برخوردم که درباره آموختن به نابینایان است و گویا رییس معارف در پاسخ به نامه میرزا حسن نوشته، انگیزه اصلی میرزا حسن این بود که در حین خراب کردن مدرسه مشهد به دست متحجران یکی از محصلان کور می‌شود و بچه از اینکه دیگر نمی‌تواند درس بخواند ناراحت بود و میرزا به او قول داد که راهی را برای آموزشش پیدا کند.

نام رشدیه در کتاب درسی مدارس نیست
سیدرضا باقریان موحد، گردآورنده کتاب «مجموعه آثار میرزا حسن رشدیه» نیز در این مراسم سخنرانی کوتاهی برای حاضران ایراد کرد. وی در بخشی از سخنان خود گفت: من امسال بیست و ششمین سال معلمی‌ام را می‌گذرانم. در این مدت همیشه دغدغه من این بود که چه کسی این سفره معلمی را برای همه ما پهن کرد؟ بنابراین تصمیم گرفتم در این باره تحقیق کنم و البته به میرزا حسن رشدیه رسیدم.

وی افزود: در میان حدود ۱۰۰ نفر از معلمان قم من شناخت از میرزا حسن رشدیه را مطرح کردم و از این تعداد صرفا ۱۰ نفر این مرد بزرگ را می‌شناختند. این مساله را با یکی از اساتیدم مطرح کردم و او گفت که چرا انتظار داری بشناسند؟ مگر در ایران خیابانی به نام اوست و یا در کتاب‌های درسی درباره رشدیه چیزی نوشته شده است؟

باقریان موحد ادامه داد: متاسفانه معلمان در ۳۰ سال کار آموزش خود هیچ کتابی را درباره شغلشان مطالعه نمی‌کنند. نظام آموزش و پرورش هم این را در دانشگاه فرهنگیان به معلمان آموزش نمی‌دهد. به همین دلیل من تصمیم گرفتم به رشدیه بپردازم و چون او ۷۰ سال برای ایران زحمت کشید من نذر کردم که هفت سال از عمرم را وقف او کنم که اکنون چهار سالش گذشته است.

کتابخانه وزارت آموزش و پرورش هیچکدام از کتاب‌های رشدیه را نداشت
باقریان موحد در بخش دیگری از سخنان خود گفت: با شروع تحقیقاتم متوجه شدم که چهار کتاب درباره رشدیه و زندگینامه او منتشر شده است که دو کتاب به قلم فرزندان اوست. به باورم این کتاب‌ها بسیار مفید بودند بنابراین وارد زندگینامه رشدیه نشدم و تصمیم گرفتم روی کتاب‌های درسی تالیفی‌اش کار کنم.

این معلم و پژوهشگر اضافه کرد: بنابراین به جست‌وجوی کتاب‌هایش برآمدم. آموزش و پرورش استان قم که هیچ سندی در این باره نداشت و من به ناچار به تهران آمدم. متاسفانه در آموزش و پرورش تهران نیز هیچکدام از کتاب‌های رشدیه وجود نداشت و نکته زشت دیگر این بود که هیچ انگیزه‌ای هم برای آنها درباره شناخت رشدیه وجود نداشت و حتی به من می‌گفتند که وقتت را تلف نکن. به همین دلیل است که به نظر من امروزه آموزش و پرورش در زمینه کتاب‌های درسی مشکل دارد چون ریشه‌ها را نمی‌شناسند.

این مطالب را به اشتراک بگذارید: