نوروز ایرانی، باید نوروز انسانی و برابری و برادری برای تمام مردم جهان باشد

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- مریم منصوری ناصر تکمیل‌همایون معتقد است نود درصد آداب نوروز در تمام گستره ایران یکسان است و ده درصد باقی‌مانده، تحت تاثیر آداب  محلی و بومی دچار تغییراتی در فرعیات می‌شود. با تکمیل همایون درباره آداب نوروز گفت و گویی داشته‌ایم که در پی می‌آید:

با توجه به کار شما در تاریخ فرهنگی اجتماعی تهران از آغاز تا دارالخلافه ناصری، آیا تهرانی‌ها برای نوروز آداب و رسوم خاصی دارند؟
تهران یک ده کوچک کم مقداری بوده از دهات شمال ری. رازی‌ها -ری زیست‌ها – قومی بودند که گمان بر این است که ریشه در مادها داشتند و قوم ایرانی اصیل هستند و مثل همه اقوام ایرانی آداب و رسوم خاص خودشان را هم داشتند. اما نمی‌توان گفت که تهران به صورت خاص، دارای رسم و رسوم ویژه است. چون تهران که در زمان آقا محمدخان قاجار که پایتخت می‌شود، حداکثر در حدود بیست هزار نفر جمعیت داشته است. جمعیت کنونی تهران بزرگ که نزدیک به ده میلیون نفر است، از اقوام مختلف ایرانی تشکیل شده‌اند که در تهران زندگی می‌کنند؛ آذربایجان، خوزستان، لرستان و همه جای ایران. هر یک از این‌ها برای نوروز، آداب و رسوم خاص خودشان را داشته‌اند. در تهران آداب و رسوم خاصی وجود نداشته اما آداب و رسوم پراکنده اقوام را در خودش داشته است.
 
اهالی قدیم ری که شما از آنها با نام رازی‌ها یاد می‌کنید چطور؟ آنها آیین خاصی نداشتند؟
شاید نود درصد آداب و رسوم نوروز مشترک است. من وقتی به تاجیکستان رفتم یا در سمرقند و بخارا هم بودم، آداب و رسوم نوروزی آن‌ها بی‌شباهت به آنچه که مثلا در قزوین انجام می‌شود، نیست. همیشه ده، پانزده درصد رفتار، خاص و محلی است. این است که چندان نمی‌توان بین آداب و رسوم نوروز در شهرهای مختلف تفاوت قائل شد؛ در یک خرده‌ریزهایی می‌تواند تفاوت‌هایی وجود داشته باشد. این اتفاق، از منظری هم جالب است.

چون نوروز یکی از نمود‌های وحدت مردم ایران در سراسر جهان است. نه تنها در ری و خوزستان و خراسان، بلکه ایران و افغانستان و تاجیکستان و ازبکستان و آذربایجان و گرجستان و ارمنستان است. می‌توانیم بگوییم که چهارده کشور در ایران داریم که وارثان تمدن ایرانی هستند و همه این‌ها عید نوروز را جشن می‌گیرند. نوروز، امری مشترک بین همه اقوام ایرانی است ؛ به علاوه ده میلیون ایرانی مهاجر در اروپا و امریکا که عید نوروز را جشن می‌گیرند. نوروز یک نماد جهانی ایرانی است.
 
شما در کتابی، روی مرزهای تاریخی ایران کار کرده‌اید. با کوچک‌تر شدن جغرافیای ایران، در طول تاریخ، آیا آیین نوروز دچار تغییراتی شده است؟
این آیین‌ها و مراسم یک پایه و مایه فرهنگی دارند ولی عین همه امرهای اجتماعی که در حال تحول هستند، نوروز هم در حال تحول است. چه بسا نوروزی که در صد، صد و پنجاه سال پیش بوده با نوروزی که امسال ما به استقبالش می‌رویم، تفاوت‌هایی داشته باشد. اصول آن حفظ شده، اما امکان دارد که فرعیاتی از آن کم شده یا به آن اضافه شده باشد. مثلا در قدیم، ما از اواخر بهمن، خودمان شروع به سبزه انداختن می‌کردیم. الان مردم از مغازه‌ها سبزه می‌خورند. این تغییر، کاملا جدید است.

در حالی که حسن سین‌ها در این بود که خود خانواده آن را درست کند. یا سرکه را ما هیچ‌وقت نمی‌خریدیم، خودمان درست می‌کردیم. از طرف دیگر، خیلی‌ها در هنگام نوروز به سفر می‌روند و در شهرهای خودشان نمی‌مانند. این از جمله آسیب‌هایی است که به نوروز وارد شده. برای اینکه در گذشته هر کس، هر جایی بوده، سعی می‌کرده خودش را برای نوروز به موطن خودش برساند. و عید را در خانه خودش و به همراه خانواده‌اش باشد و دید و بازدید‌ها را به جا بیاورد. به دلیل اینکه دید و بازدید‌ها مقداری جنبه واجب بودن پیدا می‌کرد. نوورز فرصتی برای صله ارحام و دیدار کسانی بود که در طول سال، فرصتی برای دیدار هم نداشتند.
 
با توجه به تغییراتی که در مراسم نوروز به وجود آمده است آیا بازی‌های نمایشی مرتبط با نوروز، هنوز در مناطق مختلف اجرا می‌شود و زنده هستند؟
این نمایش‌ها جنبه سنتی دارند و برخی از ویژگی‌های آن هم ناپسند است. مثلا حاجی فیروز در شکل یک سیاه آفریقایی است که مسخره بازی‌های او موجب لذت دیگران می‌شود. این با فرهنگ ایرانی در تضاد است. در فرهنگ ما، سیاه و سفید و زرد مورد احترام هستند و همه یکی هستند. در اسلام هم، خوشبختانه تمام انسان‌ها با هم برابر هستند. اما در حاجی فیروز کمی نگاه اختلاف طبقاتی و نژادی دیده می‌شود. در برخی از فیلم‌های سینمایی هم این نگاه دیده می‌شود. از قدیم هم این طور بود که نوکر خانه را مثلا ترک می‌گذاشتند. این‌ها بد است. اما میرنوروزی که حافظ هم ازش تعریف می‌کند یک چیز دیگر است. در کوچه‌ها نوروزی‌خوانی می‌کردند و خیمه کوچکی در کوچه‌ها برپا می‌کردند و می‌نشستند تا پاداش خودشان را بگیرند. آواز می‌خواندند. شعر می‌خواندند. شب چهارشنبه سوری دخترها به در خانه‌ها می‌رفتند، در می‌زدند و… برخی از این بازی‌های نمایشی، یک جنبه‌های خوبی دارند که می‌توان آنها را انجام داد. اما برخی از ویژگی‌های آن‌ها را هم باید منزه کرد.

یعنی نوروز ایرانی، باید نوروز انسانی و برابری و برادری برای تمام مردم جهان باشد. و خوشبختانه به خاطر قرار گرفتنش در اول بهار، نوروز طبیعت، می‌تواند نوروز جهانی باشد.  یعنی حتی کسانی که ایرانی نیستند به نوروز، تعلق خاطری پیدا کنند. حتی در دوران اسلامی ما واژگانی داریم، مثل نی‌روز، یا مهرجان. یعنی نوروز یا مهرگان. نوروز در سرتاسر کشورهای عربی برگزار می‌شد. مثلا من در الجزیره و مراکش،‌ نی‌روز را دیدم. یک جنبه‌‌های مذهبی هم به آن می‌دهند. مثل تولد حضرت علی(ع) در نوروز و… که این‌ها تقدس نوروز را بیشتر می‌کند.
 
آیا به جز نوروز در کشورهای دیگر، آیینی هست در گرامی‌داشت آمدن بهار و رستاخیز طبیعت؟
از زمان قدیم، تمام جشن‌ها با طبیعت ارتباط داشته است؛ با بهار و پاییز و… بعدها تفسیرهایی را به آن اضافه کرده‌اند. مثلا خود ما می‌گوییم که جشن نوروز را جمشید درست کرد. جشنی است که فریدون پیروز شد و… ولی ریشه تمام جشن‌ها با زندگی طبیعت و زراعت گره خورده است. اما تنها جشنی که الان در جهان وجود دارد که کاملا با بهار و شروع زندگی طبیعت توام است، نوروز ما است. مثلا جشن کریسمس تولد حضرت مسیح است و در زمستان. یا جشن یهودی‌ها که به مناسبت نجات از بردگی مصر است. تنها جشنی مه به مناسبت آغاز بهار و تحول فصول می‌پردازد، نوروز است. به یونسکو هم پیشنهاد ثبت نوروز به عنوان یک جشن جهانی داده شده است.

در برهه‌های سیاسی در تاریخ ایران، مثل دوره مشروطه با تمام فراز و فرودهاش، نوروز برگزار می‌شده یا مثلا در هنگام جنگ جهانی دوم و اشغال ایران، توسط متفقین؟
ملت ایران، از قدیم‌ترین ایام، یعنی از قبل از اسلام، هم به آداب دینی توجه می‌کرده و هم آداب و رسوم ایرانی را برگزار می‌کرده است. در دوران اسلامی هم، نه عاشورا را فراموش کردند و نه نوروز را. این یکی از خصیصه‌های ایرانیان است که اسلامیت و ایرانیت آنها با هم گره خورده است. هر وقت حکومت دینی می‌شده، مردم به سمت سنت‌های ملی روی می‌آوردند. هر وقت سنت‌های ملی در حد افراط بوده، مردم به سنت‌های دینی توجه می‌کردند. برای اینکه آزادی مردم و استقلال ملی کشورشان، همیشه در گرو امر دینی و ملی بوده است. من در هیچ دوره تاریخی ندیده‌ام که در جایی آمده باشد که مراسم عاشورا یک سال برگزار نشد. یا عید نوروز. همیشه مردم این مسائل را در نظر می‌گرفتند و اعتقاد داشتند. در اوایل انقلاب هم یک عده از افراطیون بودند که میخواستند نوروز را از میان ببرند. اما هیچ‌گاه توفیق نیافتند. حتی می‌خواستند که عید را به روز دیگری منتقل کنند، مردم قبول نکردند. پیش از انقلاب هم تلاش می‌کردند که مراسمی نظیر عاشورا کمرنگ شود، اما مردم بیشتر در برگزاری مراسم مذهبی کوشا بودند.

و سخن آخر؟
دعای عید ما این است که؛ یا محول الحول و الاحوال. حول حالنا الی احسن الحال. ایمدوارم امسال مردم دعا کنند که خداوند به بهترین وضعی زندگی ما را دگرگون کند. و خداوند به ما این قدرت را بدهد که آزادی مردم، عدالت اجتماعی و استقلال ملی کشورمان را حفظ کنیم.

این مطالب را به اشتراک بگذارید: