نقد باید از حوزه نخبگانی به مجامع عمومی کشیده شود

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، خانه کتاب، یکی از اصلی‌ترین نهادهای حوزه کتاب است که وظیفه اطلاع‌رسانی در حوزه کتاب و ترویج کتابخوانی، انتشار نشریات و برگزاری نشست‌های تخصصی نقد کتاب، خدمات به اهل قلم و برگزاری جشنواره‌های فرهنگی در حوزه کتاب را به‌عهده دارد. مسئولیت برگزاری جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان مهم‌ترین جایزه دولتی حوزه کتاب نیز به‌عهده خانه کتاب است. خانه کتاب در طول دوره‌های مختلف فراز و فرودهای بسیاری به‌خود دیده است. با نیکنام حسینی‌پور، مدیر خانه کتاب به گفت‌و‌گو نشستیم تا پرسش‌هایمان را درباره خانه کتاب و وضعیت جایزه‌ها و جشنواره‌های کتاب بپرسیم. حسینی‌پور از قدیمی‌های وزارت ارشاد است که چندماهی است به مدیریت خانه کتاب منصوب شده است.

خانه کتابی که می‌شناسیم در سال‌هایی که آغاز به‌کار کرد چند مجله ماهانه داشت و یک هفته‌نامه‌ای به نام کتاب هفته که در سراسر ایران در شمارگان زیاد توزیع می‌شد و نشست‌های هفتگی منظمی که آنجا برگزار می‌کرد که جریان‌ساز بودند اما هر چه گذشت شمار مجله‌ها کمتر شد و تبدیل به فصلنامه شدند که خیلی محدود توزیع می‌شوند. کتاب هفته تعطیل شد و نشست‌ها هم در جمع و جورترین شکل برگزار می‌شود  و جاهای دیگر نشست‌ها را برگزار می‌کنند. چه شد که خانه کتاب به اینجا رسید؟ 

هم باید تحولات اجتماعی را درنظر گرفت هم تحولات تکنولوژیک را و ناظر به فضاهای جدیدی که در حوزه رسانه ایجاد شده است به این پرسش پاسخ داد. در یک فرایند تاریخی ۲۵ساله هم دوران اوج داشتیم و هم دوران افول. تحولاتی که در کتاب هفته و کتاب‌ماه‌ها اتفاق افتاده در پربسامدترین دوره خانه کتاب بوده است؛ به‌دلیل اینکه جریان‌ساز بوده است. نشست‌ها و نقدها و معرفی‌ها و… آثار آن اتفاقات در جغرافیای فرهنگی کشور را هنوز می‌توان دید. زمانه عوض شده، ذائقه‌ها فرق کرده، دیگر نمی‌شود با همان سبک و سیاق  با آنها گفت‌وگو کرد. خانه کتاب هم متناسب با این تحولات اقداماتی را انجام داده است اما نمی‌شود کاستی‌ها را انکار کرد. نهادهای دیگری در این حوزه رشد کرده‌اند و بالا آمده‌اند. در خانه کتاب داریم بیشتر به حوزه نقد کتاب می‌پردازیم. اعتقادمان این است که گمگشته ما در جامعه امروز نقد است. نقد را برنمی‌تابیم. باید نهادهای دیگر هم کمک کنند تا نقد کتاب نهادینه شود. با نقد است که می‌توانیم امور را اصلاح کنیم و جلوی اتفاقاتی مثل کتاب‌سازی‌ها را بگیریم.

اما جلسه‌های خانه‌های کتاب بسیار خلوت است. اغراق نیست اگر بگویم شمار سخنرانان بعضی از این جلسه‌ها از شمار مخاطبان بیشتر است.

اما اعتقاد خود من این است که خانه کتاب به تنهایی برگزار‌کننده نباشد. انجمن‌های علمی خوبی در رشته‌های مختلف داریم. انجمن مترجمان، ویراستاران، تصویرگران، انجمن‌های علمی در سطح کشور و…. . لازم نیست خانه کتاب برگزار‌کننده باشد آنها می‌توانند برگزار‌کننده باشند و ما پشتیبانی و حمایت کنیم. تلاشمان بر این است که از این انجمن‌ها حمایت کنیم تا نقد در حوزه نخبگانی باقی نماند بلکه عمومی‌تر شود و به مجامع عمومی‌تر کشیده شود تا ما نقد را طولانی مدت به‌عنوان یک فرهنگ جا بیندازیم. حتی پیشنهاد ما این است که اگر انجمن منتقدین کتاب شکل بگیرد ما جشنواره نقد کتاب را به آنها واگذار کنیم و خودمان حمایت‌کننده آنها باشیم.

اتفاق خوبی است اگر نشست‌ها به انجمن‌ها منتقل شود، اما پیش از آن به‌نظرم نیازمند تغییر رویکرد در این حوزه‌ها هستیم تا رویکرد تغییر نکند. واگذاری به انجمن‌ها مشکلی را حل نخواهد کرد. مثلاً جشنواره نقد کتاب فقط مقاله‌هایی را بررسی می‌کند که در نشریه‌ها و مجله‌های علمی- پژوهشی منتشر شده‌اند و به نقدهایی که در روزنامه‌ها و مجله‌های عمومی و سایت‌ها و حتی شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود بی‌توجه است.

به نکته خوبی اشاره کردید. بله، با دبیر باید صحبت کنم که چنین نقدهایی را مدنظر قرار بدهند به‌ویژه نقدهایی که به قول شما عمومی است، حتی نقدهایی که در فضای مجازی منتشر می‌شود. نقد کتاب در حوزه‌های عمومی کم شده است. در سال‌های گذشته بسیاری از روزنامه‌ها صفحه کتاب داشتند، این صفحه‌ها به مرور به ستون تبدیل شد و خیلی جاها حذف شده است. شاید چنین توجهاتی سبب شود که صفحه‌های کتاب دوباره رونق بگیرند.

جایزه کتاب سال از معدود جایزه‌هایی است که استاندارد خود را حفظ کرده است. اما الان که نگاه می‌کنیم در طول این سال‌ها جایزه کتاب سال، روزبه‌روز کوچک‌تر و تعداد جایزه‌ها کمتر می‌شود. بعضی از بخش‌ها مثل شعر و داستان به نهادهای دیگر واگذار شده. تعداد تقدیری‌ها کمتر شده آن‌قدر که من می‌دانم هزینه داوری داوران با تأخیر بسیار پرداخت می‌شود و… فکر می‌کنم این اتفاقات به مخدوش شدن اعتبار جایزه کتاب سال می‌انجامد.

در بعضی از حوزه‌ها رشد کمّی کرده‌ایم اما رشد ما کیفی نبوده است و بعضی از سال‌ها به برگزیده نمی‌رسیم. در بعضی از حوزه‌ها باید تأمل بیشتری کنیم. اصحاب رسانه‌ها به این مسئله بپردازند. امسال صدهزار عنوان کتاب منتشر شده است اما در بعضی از حوزه‌های جایزه کتاب سال حتی یک برگزیده هم نتوانستیم انتخاب کنیم. یعنی بیشتر ۱۰۰هزار عنوان ما کمّی است نه کیفی. می‌خواهم بگویم بخشی از ماجرای کم شدن تعداد برگزیدگان جایزه کتاب سال به کیفیت آثار برمی‌گردد.

درباره ارزش مالی جایزه‌، نمی‌خواهم بگویم مسائل اقتصادی بی‌تأثیر است. شک نکنید که تأثیرگذار است. تأثیرش را در جایزه کتاب سال امسال می‌توانیم ببینیم. مجبور شدیم سکه را تبدیل به وجه نقد کنیم. در حوزه تقدیری‌ها سعی کردیم چندان افت نکنیم. امسال هم بین ۳۰تا ۴۰کتاب تقدیری هستند اما مشکل عقب افتادن جایزه‌هاست. جایزه تقدیری با یک سال فاصله در سال بعد اهدا می‌شود و گاهی همین اتفاق هم به تأخیر می‌افتد. ادامه چنین وضعیتی برگزیدگان را به جایزه کتاب سال بی‌اعتماد می‌کند.
من حتی معتقدم می‌توانیم قیمت جایزه را کمتر کنیم. ما باید ۱۰سکه به تقدیرشدگان بدهیم. امسال آمدیم جایزه را به ۱۵میلیون تومان تقلیل دادیم؛ چون با شرایط اقتصادی فعلی و قیمت سکه تأمین جایزه میسر نبود. اما کاری که باید انجام دهیم به‌نظرم این است که در کنار جایزه نقدی، مزیت‌هایی ایجاد کنیم که مثلا اگر فرد برگزیده عضو هیأت علمی بود بتواند یک رتبه بگیرد یا تسهیلاتی از بنیاد نخبگان که جایگزین جایزه نقدی شود. یعنی چیزهایی که با نوسانات اقتصادی دستخوش تغییر نشود.

سال ۹۰و ۹۱همین بحران اقتصادی را داشتیم اما میزان سکه‌های جایزه کتاب سال کم نشد. امسال بعد از مشکلات اقتصادی و افزایش قیمت سکه جایزه کتاب سال به جایزه نقدی تبدیل شد. درحالی‌که مجموع این سکه‌ها چقدر است؟ حالا اصلاً این جایزه‌ها مثلاً در مقایسه با هزینه‌هایی که در جشنواره‌های دیگری که ارشاد برگزار می‌کند مثل جشنواره فیلم فجر ناچیز است.

شبیه این بحث‌ها را چندبار در خانه کتاب مطرح کردیم. حتی اگر مشکل اقتصادی وجود دارد دولت و خانه کتاب باید به تعهدات خود عمل کنند. در سینما اسپانسرهای مختلفی مشارکت می‌کنند اما در حوزه کتاب طبیعتاً اسپانسرهای کمتری پا به میدان می‌گذارند. من از طرف خانه کتاب با چند بانک مذاکره کردم اما اسپانسری پا پیش نگذاشت. تلاش ما این بوده است که از استانداردهای خودمان پایین نیاییم اما شرایط اقتصادی سبب شده که قیمت جایزه را کم کنیم. ما به‌دلیل نوسانات اقتصادی و تورم سکه را انتخاب کردیم. اما قیمت سکه آن‌قدر زیاد شد که نتوانستیم آن را پرداخت کنیم و جایزه را تبدیل به جایزه نقدی کردیم.

اگر خانه کتاب آن‌قدر بودجه کم دارد که نمی‌تواند هزینه جایزه‌ها یا داورانش را بدهد چرا جشنواره‌های متعدد برگزار می‌کند؟ بهتر نیست که فقط یکی، دو جشنواره با همان معیارها و استانداردهای گذشته برگزار و هزینه‌های آن به موقع پرداخت شود؟ 

خانه کتاب برای هر پروژه‌ای بودجه‌ای دریافت می‌کند. حالا گاهی همه بودجه تخصیص پیدا می‌کند گاهی کمتر، گاهی ۸۰ درصد، گاهی ۶۰ درصد. پارسال نزدیک به صد میلیون تومان برای داوری جشنواره کتاب دادیم. ابایی ندارم که بگویم امسال هزینه داوری را به کمتر از نصف تقلیل داده‌ایم. اما در جایزه کتاب سال بیش از ۵۸۰نفر در فرایند داوری ما مشارکت می‌کنند. عددهای زیادی هم نیست هزینه داوری‌ها. اما اگر نتوانیم اعتماد‌ها را جلب کنیم حرف شما درست است باید بتوانیم اینها را مدیریت و جایزه‌های کمتری برگزار کنیم. می‌شود منابع را مدیریت و جشنواره را برگزار کرد.

اما جشنواره‌هایی هم هست که به‌نظرم ضرورتی ندارد. مثل نشان شیرازه که در حوزه گرافیک کتاب است. ما جشنواره‌های گرافیکی متعددی در ایران داریم که به طراحی جلد و کتاب‌سازی و… هم می‌پردازند. همین نشان شیرازه را که مثال زدم ما در حوزه طراحی جلد و گرافیک کتاب یا کتاب‌سازی کشور عقب‌مانده‌ای نیستیم و برای خودمان سبک داریم. بعد ما هفته گرافیک داریم که طرح جلدها ارزیابی می‌شود و پوسترها و…

البته جشنواره‌هایی که می‌گویید مرتبط با کتاب است اگر انجمن طراحان و تصویرگران انجام می‌داد ما انجام نمی‌دادیم و واگذار می‌کردیم. با این حال اگر به این جمع‌بندی برسیم که چنین جشنواره‌ای ضرورتی ندارد آن را برگزار نمی‌کنیم. چنان‌که امسال به تأخیر افتاده است.

یکی از وظایف اصلی خانه کتاب اطلاع‌‌رسانی در حوزه کتاب است. خانه کتاب سایت‌های متعددی دارد، اما مخاطب هنوز نمی‌داند سایت اصلی کدام است و باید به کدام سایت مراجعه کند. چرا همه آنها ذیل یک سایت جامع گرد نمی‌آیند؟ 

بله، خانه کتاب بیش از ۳۰سایت مختلف دارد. الان سایت مادر خانه کتاب ketab.ir است که اطلاعات کتاب روی این سایت بارگذاری می‌شود. بعضی از فعالیت‌های ما خدماتی است که در سایت اهل قلم ارائه می‌شود. بعضی از سایت‌ها ناشی از نگاه سلیقه‌ای بوده؛ هر مدیری آمده سایت‌های تازه‌ای اضافه کرده است اما باید بگویم که کم‌کم داریم به این سمت می‌رویم که همه سایت‌ها را ذیل یک پورتال گرد بیاوریم.

خیلی وقت‌ها مخاطب به‌دنبال اطلاعات کتاب می‌گردد. مثلاً اینکه نخستین چاپ این کتاب در چه سالی بوده یا ناشرش چه کسی بوده است. گاهی با جست‌و‌جوهای ساده نمی‌توان به این اطلاعات رسید. در سایت‌های خانه کتاب هم چنین امکانی وجود ندارد و باز مخاطب سرگردان می‌شود. به‌نظرم این نتیجه چندگانگی در اطلاع‌رسانی است.

خانه کتاب در دهه ۷۰ شکل گرفت. اصلی‌ترین دغدغه هم اطلاع‌رسانی در حوزه کتاب بوده است. در بانک اطلاعات کتاب ایران در خانه کتاب، کتاب‌هایی پردازش می‌شوند که مجوز می‌گیرند و منتشر می‌شوند. بانک اطلاعات ما از دهه ۷۰ به بعد نسبتاً کامل است. از کتاب‌های قبل از آن نیز بخش عمده‌ای را وارد سامانه کردیم اما شامل همه کتاب‌ها نمی‌شود. خیلی از نهادها یا شهرستان‌ها منتشر می‌شوند که به هر طریقی به‌دست ما نمی‌رسند یا دیر به‌دست ما می‌رسند. یا کتاب‌سازی‌هایی است که سامانه را مخدوش می‌کند. ما باید بتوانیم از مبدأ این کار را انجام دهیم. پیشنهاد ما این بود که بتوانیم سامانه جامعی در حوزه نشر داشته باشیم که هم ناشران ما راضی باشند و هم مولفان. الان سامانه جامع وزارت ارشاد با همکاری کتابخانه ملی و نهادهای دیگر ایجاد شده است و به‌نظرم به مرور مشکلات گذشته برطرف خواهد شد. در عین حال، ناشران ما باید آموزش ببینند. ناشران ما خیلی وقت‌ها شابک را اشتباه می‌زنند و این شابک‌های اشتباهی تأثیر خود را می‌گذارد.

یکی از اتفاقات خوب سال‌های اخیر طرح‌های تخفیف فصلی کتاب بود اما می‌بینیم هرچه زمان می‌گذرد بازه زمانی طرح محدودتر می‌شود و مبلغ تخصیص یافته به کتابفروشی‌ها کمتر. حتی خانه کتاب خیلی دیر بدهی گذشته را تسویه می‌کند. عملاً طرح در یکی، دو فصل گذشته ضعیف‌تر شده و خیلی مختصر برگزار شده است.

طرح‌های فصلی جزو طرح‌های موفق از جهت توزیع عادلانه یارانه و کمک به کتابفروشی‌ها بوده است. سعی کردیم نظر کتابفروشی‌ها و ناشران را بگیریم. پیشنهاد کتابفروشی‌ها این بود که مدت زمان طرح کمتر شود چرا که یارانه تمام می‌شود اما مشتری می‌آید و انتظار تخفیف دارد و ما باید از خودمان تخفیف بدهیم و عملاً این طرح، سودی برای ما ندارد.

کم شدن زمان طرح از یک‌ماه به ۱۰ روز مشکلی نیست اما طرح تابستانه در تهران در ۶روز برگزار شد که ۳ روز آن در تعطیلات تابستانی بود که عملاً همه در سفرهای تابستانی بودند.

بله، درست است. امسال در تهران طرح خیلی مختصر برگزار شد اما در شهرستان‌ها اتفاقات خوبی افتاده است. ما سعی کردیم مدت طرح را در شهرستان‌ها بیشتر و ۱۰ استان آخر جدول را تقویت کنیم. اما به هر حال مشکل تأمین اعتبار وجود داشته است. مدت زمان بازپرداخت یارانه خیلی طولانی است. با دوستان معاونت فرهنگی صحبت کردیم که مدت زمان بازپرداخت کمتر شود. اول تأمین اعتبار باید انجام و بعد طرح برگزار شود.

ولی باز هم این رقم‌ها در هزینه‌های معاونت فرهنگی رقمی محسوب نمی‌شود. بعد هم این طرح به یک پویش عمومی تبدیل شده است. به هر حال این سنت شکل گرفته است و به گمانم بیشتر از اینها ارزش دارد. هر کار دیگری که بخواهد در حوزه کتاب در کشور انجام شود نیاز به هزینه‌های چندبرابری دارد.

بله، طرح فصلی طرحی است که با حداقل خطا برگزار می‌شود و چون پولی رد و بدل نمی‌شود منجر به خرید کتاب می‌شود. در عین حال چنان‌که گفتید به پویش عمومی تبدیل شده است. اگر کتابفروشان و کتابخوانان این طرح را به‌عنوان مطالبه عمومی مطرح کنند می‌توان امیدوار بود که طرح برگزار شود. ما از طرف خودمان پیگیر می‌شویم و شما اصحاب رسانه و کتابفروشان و… از مجلس تا بخش‌های دیگری دولت تا نهادهای اقتصادی می‌توانند وارد این طرح شوند. باید عزم عمومی ایجاد شود که چنین طرحی با وقفه مواجه نشود.]

بحث رسانه‌های جدید را مطرح کردید اما خانه کتاب در این حوزه‌ها هم چندان فعال نبوده است. یعنی نه‌تنها خانه کتاب حوزه‌ مطبوعات کاغذی را از دست داده در حوزه‌های رسانه‌های جدید هم دستاوردی نداشته است. مشکلات قدیمی هم برقرار است. مثلاً ایبنا بخش چندرسانه‌ای دارد اما عملاً فقط عکس می‌بینیم که مشکل بارگذاری عکس‌ها در ایبنا سال‌هاست که برقرار است.

بله، حرف‌هایتان درباره ایبنا درست است. بخش چندرسانه‌ای عملاً فعالیتی ندارد اما باید خبر بدهم که به‌زودی نسخه جدید ایبنا بارگذاری می‌شود و مشکلات گذشته را ندارد و بخش چندرسانه‌ای آن نیز فعال‌تر شده و به‌معنای واقعی چندرسانه‌ای است.

یکی از کارهای خانه کتاب، حمایت از اهل قلم است. اهل قلم چه‌کسی است و خانه کتاب باید از چه کسانی حمایت کند؟ خبر می‌رسد که مثلاً وام حمایتی اهل قلم پرداخت شده اما هیچ‌وقت فهرستی از کسانی که وام را دریافت کرده‌اند منتشر نمی‌شود و ما نمی‌دانیم آیا این وام‌ها به اهل قلم واقعی تعلق گرفته است یا نه.

متأسفانه در این حوزه نیز معیارهای کمّی حاکم است. با توجه به شرایط امروز، تولید کتاب سخت نیست. خیلی‌ها هم این کار را می‌کنند. یعنی طرف کتاب‌سازی می‌کند و سالی چند کتاب به اسم خودش منتشر می‌کند. زمانی که من آمدم دیدم نوعی آشفتگی وجود دارد. مثلاً بن کتاب از دم صد هزار تومان. شاید مساوات باشد اما با عدالت سازگار نیست. مثلاً کتابی که کسی مثل آقای دکتر داوری یا دکتر اعوانی یا دکتر طباطبایی بعد از چند سال منتشر می‌کند چقدر اثرگذار است و کتاب‌هایی که به این شکل منتشر می‌شوند چقدر؟ من به دوستان پیشنهاد دادم که بیاییم طبقه‌بندی کنیم. می‌شود معیارهای حداقلی درنظر گرفت. الان هم برنامه‌مان این است که با همکاری انجمن‌ها برگزیدگان کتاب سال، برگزیدگان جایزه فارابی، برگزیدگان جایزه دهخدا و… را طبقه‌بندی
کنیم که از این وضعیت کمی صرف دربیاید. اما درباره صندوق حمایت باید بگویم که ما بخشی از تسهیلات را خودمان از طریق بانک‌ها انجام می‌دهیم. امسال توانستیم به اهل قلم وام‌هایی بین ۱۰میلیون تا ۳۰میلیون تومان پرداخت کنیم.

منبع: همشهری

این مطالب را به اشتراک بگذارید: