نخستین مقدمه روی داستان صفدری را شاملو نوشت


به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، به نقل از روابط عمومی گروه انتشاراتی ققنوس، جلسه بزرگداشت محمدرضا صفدری روز پنجشنبه (سوم بهمن‌ماه)، با حضور علاقه‌مندان به ادبیات داستانی به‌ویژه آثار محمدرضا صفدری، به همت گروه انتشاراتی ققنوس و با همکاری مجله بخارا، در کافه‌کتاب ققنوس برگزار شد. در این نشست ادبی حسن میرعابدینی، ناتاشا امیری، خلیل درمنکی و زهره حسین‌زادگان سخنرانی کردند.

در آغاز، زهره حسین‌زادگان از برگزاری چنین نشستی و گرامیداشت نویسنده‌ای چنین توانا ابراز خشنودی کرد و در ادامه یادآور شد: چهل سال پیش احمد شاملو توانایی و استعداد صفدری جوان را شناخت و با چاپ داستان‌های او در کتاب جمعه او را به جامعه ادبی ایران معرفی کرد.

حسین‌زادگان ابراز خرسندی کرد که از سال ۸۲ تاکنون انتشارات ققنوس این فرصت را داشته که از این نویسنده توانا دو رمان به نام‌های «سنگ و سایه» و «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» و مجموعه داستان «تیله آبی» را چاپ و منتشر کند، که در این میان رمان «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» اثر برگزیده جایزه ادبی مهرگان سال ۱۳۸۱ بوده است.

پس از حسین‌زادگان، حسن میرعابدینی، با بیان مقدمه‌ای درباره تاریخ ادبیات ایران و محمدعلی جمالزاده و نقش او در ادبیات فارسی، درباره محمدرضا صفدری، آثارش و نقش او در ادبیات معاصر ایران صحبت کرد. بنابر آنچه میرعابدینی بیان کرد، اولین داستان صفدری در کتاب جمعه چاپ می‌شود و خود شاملو هم بر آن مقدمه‌ای می‌نویسد. میرعابدینی صفدری را جزو آن معدود داستان‌کوتاه‌نویسان پس از انقلاب می‌داند که با آثارشان مخاطب را به تفکر و تأمل واداشته‌اند. او معتقد است که صفدری هرگز در این سال‌ها خود را تکرار نکرده است. میرعابدینی آن‌جا که به نقد و بررسی داستان‌های صفدری می‌پردازد می‌گوید این‌که او در آثارش به سراغ مناطق پرت و دورافتاده، و شاید نه مناطق نام‌آشنا، می‌رود و این‌که از راویان ناموثق مانند زنان و کودکان پریشان‌احوال استفاده می‌کند شگرد داستان‌نویسی اوست و در واقع در این‌جا به قطعیت‌ستیزی روایی در آثار او اشاره می‌کند و می‌پردازد.

میرعابدینی در ادامه به نکته درخور تأمل و مهمی در آثار صفدری می‌پردازد، او معتقد است صفدری در داستان‌هایش به جای توصیف احساسات و عواطف دست به کار مهم‌تری می‌زند و آن برانگیختن احساسات و عواطف در خواننده است. از نگاه نکته‌سنج میرعابدینی، صفدری موفق شده عنصر جادو و وهم و خیال را که در باورها و افسانه‌های جنوب ایران وجود دارد به عنصر زیبایی‌شناختی تبدیل کند و به مدد شگردهای داستان‌نویسی مدرن فضای بومی داستان‌هایش را جهانی سازد.

در ادامه جلسه، خلیل درمنکی از منظر جامعه‌شناختی به آثار محمدرضا صفدری نگاه انداخت. درمنکی در بررسی و تحلیل کارنامه صفدری به این‌جا می‌رسد که نویسنده از داستان‌های کارگری سبک مارکسیستی به داستان‌های انتزاعی گذر می‌کند. او این‌گونه نتیجه‌گیری می‌کند که صفدری از نقد اجتماعی و وضعیت پسااستعماری راهی به وضعیت فلسفی می‌یابد. درمنکی معتقد است صفدری آن‌جا که داستان‌ها را با اسطوره‌ها و افسانه‌ها آمیخته می‌کند پای در راه جست‌وجوی تاریخی می‌گذارد و به پرسش‌های متافیزیکی درباره تاریخ و انباشت تاریخی و مفهوم ملیت و ارزش‌های آن می‌پردازد.

ناتاشا امیری، آخرین سخنران این نشست، آثار صفدری را از منظر روایت به سه دسته تقسیم می‌کند: دسته اول، روایت سرراست و متعارف، دسته دوم، روایتی که زیر بار زبان و تکنیک گم شده است و دسته سوم روایتی که امیری آن را ضد روایت می‌نامد. امیری معتقد است دسته سوم به طور خاص و در حد اعلایش در رمان «من ببر نیستم» تجلی پیدا می‌کند. او در تحلیل خود از این رمان به آن‌جا می‌رسد که می‌گوید در این داستان رخدادها قرار نیست به جایی برسند و اصولاً فرجامی ندارند و از سویی این نظرش را به دیگر داستان‌های این‌چنینی تعمیم می‌دهد و می‌گوید در این نوع داستان‌ها هر واژه خود دربردارنده بازی‌ها و پیچش‌های روایی است. امیری، در پایان، وجه اشتراک داستان‌‌های صفدری را انگاره‌ها و ایماژهای خاصی می‌داند که در باورها و افسانه‌های کهن ریشه دارند و معتقد است این ایماژها در داستان‌های صفدری در ترکیب‌بندی سنجیده‌ای قرار گرفته‌اند.

در پایان جلسه، مجموعه داستان «تیله آبی» و رمان «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم»، که انتشارات ققنوس در پاییز و زمستان امسال آن‌ها را تجدید چاپ کرده، و نیز رمان «سنگ و سایه» در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفت.

avast

şanlıurfa mutlu son

این مطالب را به اشتراک بگذارید: