مدیریت تحول در سازمان
تحول ضرورت اجتنابناپذیرسازمانهاست. هر سیستمی اگر ثابت باشدپس ازچندی بدلیل وجودقانون آنتروپی مثبت نابود خواهد شد. برای پیشگیری ازفنا، تزریق آنتروپی منفی ضروریست واین همان پویایی در برابر محیط متغیر است. لزوم تغییر درسازمانها همواره چالشی بوده که در مدیران، تفکر وعمل بر پایه آن را پیش کشیده است. بهترین راه رسیدن به آینده، ساختن آن است. مدیرآیندهساز، تحولآفرین و تعالیجوست. تحول درمدیریت پیش شرط مدیریت تحول بوده و به عبارتی این دو، دو روی سکۀ توسعه هستند.
هرگونه تحولی درابعاد مختلف”ساختاری، فنی، شغلی و فرآیندی” سازمان نیازمند تحول درنیروی انسانی آنست که با توجه به تأمین ابعاد سهگانه نیازهای “اجتماعی، سازمانی ومدیریتی” حاصل میگردد. مدیریت تحول جهت پاسخگویی به نیازهای فوق باید”پویایی، یادگیرندگی و نوآوری” را فراموش نکند.
ازآنجاييكه سازمانهادرخلاء فعاليت نميكنندوهريك درمحيط ويژه خودشان برمحيط پيرامون خوداثرگذاشته واثر ميپذيرند عملاًسازمانها بمنظوررفع نيازهاي اجتماعي بوجودآمده و از آنجا كه اين نيازهادرطول زمان دچار تغييرميگردند. سازمانها به منظور پاسخگويي به نيازهاي آتي بايدتغييراتي را بپذيرند.
سازمانها بمنظورادامه حيات خودشان نيازبه اين دارند كه ويژگيهايي نظير؛ يادگيرندگي، ارزش آفريني، مشاركتجويي، خلاقيت، كارآفريني كه مؤلفههاي مديريت نوين هستند را مد نظر قراردهد وآنرا درسازمان توسعه ببخشند. براي اين بايد تحول درعرصه يادگيرندگي، اطلاعات محوري وحاكميت سازمان مجازي را بپذيرد.
براي پيشي گرفتن درعرصه رقابت بايستي دوكاربكنيم:
۱- تبديل منابع به منافع تحت عنوان ظرفيت آفريني
۲- تبديل زمينهها به فرصت رشد تحت عنوان مزيت آفريني
پس در راستاي ظرفيت آفريني يا قابليت سازي شما بايستي نقاط قوت را افزايش و نقاط ضعف سازماني راكاهش دهيد ودرراستاي مزيت آفريني يا ارزش آفريني بايد فرصتها را افزايش و تهديدات سازماني را كاهش دهيد. مديران به منظورانجام چنين عملي يعني دو شرط اصلي تفكر استراتژيك خودشان نيازمند تغييروتحول هستند.
چون بدون حركت نميشود ضعفها را به قوتها وتهديدات را به فرصتها تبديل كرد. حال بادرنظرگرفتن اين واقعيت وبه دليل دونيازمطرح شده(social need) و (organizational need) شما نياز (managerial need) را ميبينيد.