سه کتابی که محمد مهدی اردبیلی برای مطالعه پیشنهاد می‌کند

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) محمد مهدی اردبیلی: اگر بنا باشد، از میان آثار متعدد منتشرشده در حوزه اندیشه در سال ۱۳۹۷، چند کتاب را برای مطالعه به مخاطبان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) پیشنهاد دهم، کتاب‌های زیر در زمره این آثارند:
 

روایت خلاقانه از تاریخ فلسفه مدرن
زمستان ۱۳۹۷ کتاب «در باب تاریخ فلسفه جدید»، اثر فردریش ویلهلم یوزف شلینگ، با ترجمه سیدمسعود حسینی و به همت نشر شب‌خیز منتشر شد. این کتاب روایتی خلاقانه و البته متفاوت از تاریخ فلسفه مدرن است که نه از سوی یک مفسر یا شارح فلسفه، بلکه از سوی یکی از چهار چهره بزرگ ایدئالیسم آلمانی نوشته شده است. در نتیجه، مخاطب از همان ابتدا درمی‌یابد که با تاریخ فلسفه در معنای متعارف آن روبرو نیست. این تفاوت خود را هم در نثرِ غنیِ متن نشان می‌دهد (که ترجمه فارسی به خوبی از پسِ انتقالش برآمده است) و هم در شیوه خاص روایتِ آرای فیلسوفان. مواجهه شلینگ با متفکران عقل‌گرای مدرن، به ویژه تصویر بدیعش از اسپینوزا بسیار خواندنی و خلاقانه است. البته از آنجا که او نه تاریخ‌فلسفه‌نویس، بلکه فیلسوف است، از ارائه برداشت خاص خودش از ماجرای فلسفه ابایی ندارد. او کانت را به نفع خودش تفسیر می‌کند و فیشته را به سکوی پرتاب فلسفه خویش بدل می‌سازد. اما خواندنی‌ترین بخش این کتاب، طرحی است که او از فلسفه هگل ارائه می‌کند. لازم به یادآوری است که در زمان ارائه این درسگفتارها، هگل به تازگی مرده است و شلینگ به دستور شخص پادشاه کرسی هگل را تصرف کرده است تا ریشه‌های فاسد همه‌خداانگاریِ هگل را از دانشگاه بزداید.

در این زمان، او دیگر شلینگِ نویسنده «نظام ایدئالیسم استعلایی» و همکار هگل در «نشریه انتقادی فلسفه» نیست، او روز به روز از پروژه هگلی فاصله گرفته و به نوعی فلسفه مثبت در برابر فلسفه منفی هگل راه برده است و به تعبیری، هگل را دشمن اول، و البته سارق ایده‌های خود می‌داند. مطالعه فصل مربوط به هگل از کتاب شلینگ برای من، مانند مطالعه روزنامه‌های دشمن است. برداشت او از هگل مغرضانه و حتی می‌توان گفت یک‌جانبه است. اما چه بسا مطالعه خبرنامه‌های محرمانه کشورهای متخاصم در زمان جنگ، آموزنده‌تر از دروغ‌های پروپاگاندای رسانه‌های داخلی باشد.

زیستن در میانه فرهنگ‌ها
اخیراً کتاب «با دیگری: پژوهشی در تفکر میان‌فرهنگی و آیین گفتگو»، به قلم دکتر علی‌اصغر مصلح و به همت انتشارات علمی منتشر شده است. این کتاب مهمترین اثری است که تاکنون در زبان فارسی به شاخه جدیدالتاسیس فلسفه میان‌فرهنگی پرداخته است. اما آنچه این کتاب را از سایر آثار مربوط به مناسبات میان فرهنگی متمایز می‌کند، مواجهه پروبلماتیکِ نویسنده با خود مسئله است. به بیان دیگر، این کتاب صرفاً حاصل ترجمه و گردآوری مطالبی درباره فلسفه میان‌فرهنگی نیست. مخاطب از همان صفحات نخست نه با مولفی گردآورنده، بلکه با متفکری مسئله‌مند مواجه می‌شود که نتیجه تاملات انضمامیِ خود درباره نسبت میان فرهنگ‌ها را به رشته تحریر درآورده است. هرچه به انتهای کتاب نزدیک‌تر می‌شویم، مطالب انضمامی‌تر و به‌روزتر می‌شوند. نویسنده پایی در هر دو طرف دارد: از یک سو، مباحثی جذاب و خواندنی را به فرهنگ اسلامی (فصل چهارم) و فرهنگ ایرانی (فصل پنجم) اختصاص می‌دهد و می‌کوشد تا امکانات موجود در این فرهنگ‌ها را برای گفتگو و مفاهمه کشف و آشکار سازد؛ و از سوی دیگر، به کمک تبیین خود ایده فلسفه میان‌فرهنگی و معرفیِ آن (در فصل دوم) است که این امکان را می‌یابد تا در فصل ششم – که به‌نظرم مهمترین فصل کتاب است – موضع ایجابی و نوآورانه خود را اعلام کرده و به سطح ارائه راهکار گام بگذارد.

نکته جالب توجه دیگر در کتاب اشراف به منابع است. فارغ از اشراف به منابع اصلیِ فلسفه میان‌فرهنگی (مانند هاینتس کیمرله، رام مال و فرانتس ویمِر)، نویسنده به طور گسترده‌ای از تجربیات فارسی مواجهه فرهنگی ما و غرب (به ویژه آثار متفکرانی همچون رضا داوری اردکانی و داریوش شایگان) بهره برده و نسبت به  آنها موضع‌گیری کرده است. به بیان دیگر، خود نویسنده نیز در «میان» ایستاده است: میان اینجا و آنجا، میان ما و غرب.

اسپینوزاپژوهیِ رادیکال
انتشارات ققنوس در سال ۱۳۹۷ دو کتاب «ما و اسپینوزا» به قلم آنتونیو نگری و «اسپینوزا و سیاست» به قلم اتین بالیبار، هر دو با ترجمه فواد حبیبی و امین کرمی را منتشر کرده است. این دو کتاب البته بخش کوچکی از پروژه‌ای عظیم است که در سال‌های اخیر از سوی این مترجمان پی‌گیری شده است و تا آن‌جا که می‌دانم در سال‌های آینده نیز ادامه خواهد داشت. به طور کلی این پروژه، با تکیه بر بازگشت و البته بازسازیِ قسمی اسپینوزای رادیکال نزد متفکران فرانسوی متاخر، می‌کوشد تا فلسفه سیاسی این فیلسوف بزرگ را از زیر غبار محافظه‌کاری، و متافیزیک او را از زیر خروارها خاکِ عرفان‌زدگی یهودی بیرون بکشد و از آن سلاحی کارامد و قدرتمند برای مواجهه با مسائل سیاسی، فلسفی و حتی تمدنیِ امروز ما بسازد. فارغ از محتوای این پروژه در غرب، و طرح مباحثی له یا علیه آن، باید از نفسِ شکل‌گیریِ آن در زبان فارسی دفاع کرد. اینکه فرد یا گروهی از مترجمان و نویسندگان برای خودشان پروژه‌ای برگزینند و سال‌ها، بدون از این شاخه به آن شاخه پریدن، روی آن متمرکز شوند، چه موافق یا مخالف محتوای آن باشیم، امری قابل دفاع است. علاوه بر این، مهمترین رسالت امروز ما شکستنِ تصاویر کلیشه‌ای و به چالش کشیدن بت‌سازی‌هایی است که امکانات فلسفی و سیاسی ما (به ویژه اسپینوزا، هگل و مارکس) را متصلب و منفعل ساخته‌‌اند. این رسالت در یک کلام، احیا و بازآفرینی این امکانات با هدف بدل ساختنشان به سلاح‌هایی برای مبارزه‌ علیه دشمنانی واقعی و تا دندان مسلح است.
 
 

این مطالب را به اشتراک بگذارید: