به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) متن سخنراني نيكنام حسينيپور، مديرعامل موسسه خانه كتاب در يادمان کیعطا طاهری بویراحمدی به شرح زير است:
سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن
عمرها باید که تا یک کودکی از روی طبع عالمی گردد نکو یا شاعری شیرین سخن
سرزمین پهناور ایران با همة تنوع سرزمینی و قومیّتی، مردان و زنان فرهنگساز بسیار دارد. کسانی که به تنهایی وظایف یک نهاد را بر دوش میکشند و سعی در بازنمایی ارزشهای اصیل تمدّن ایرانی دارند. به همین دلیل است که همواره معتقد بودهام ایرانِ ما را نه با برج و باروهایش، بلکه با فرهنگسازانش میشناسند.
مرحوم کیعطا طاهری بویراحمدی یکی از این مردان فرهنگساز ایران است. با اینکه دل در گرو زادگاه خود داشت و پروردة ایل بود، امّا میهن خود را از بُنِ دندان دوست داشت و در راه اعتلای آن هیچ فروگذار نکرد. چون پروردة طبیعت بود و فرهنگ اصیل ایلی داشت، درِ خانهاش به روی همه باز بود. همه از خوان نعمتش بهره میبردند. شهرت نیک نامی اش فراتر از استان بود وایران شناسان بزرگ واهل فرهنگ واندیشه خوب اورا می شناختند ،از استاد ایرج افشار، ایرانشناس نامی، و دکتر محمدرضا شفیعیکدکنی، استاد مسلّم ادبیات فارسی، تا جوانان گمنام ولی جویای معرفت به خانة کیعطا رفت و آمد داشتند. هر چه داشت سخاوتمندانه با ایشان تقسیم میکرد. از نان و نمک تا کتاب و تجربههای شخصی خود و آخرین یافتههای علمیاش را در طبق اخلاص میگذاشت. و این سخاوت طبیعت و ایلیاتی بودنش است. خانهاش بسان آرامگاه عشاق و میعادگاه دوستان و مخزنالاسرار مردم بود و چه صبورانه مسائل و مشکلات مردم را میشنید و به دنبال چارهجویی برای آنها بود. روح بلندی داشت به بلندای دنای سرافراز و حتی بیشتر ازدنا و دنا نشینان را بسیار دوست داشت.
کتابخوانی جدّی بود و در امانت دادن آن دستی گشاده داشت. زندگی خود را صرف آموختن و آموزاندن کرده بود و در این راه هیچ دلسرد نشد. اهل یاد گرفتن و یاد دادن بود و ابایی نداشت که حتی از خرد سالان تا بزرگسالان چیزی بیاموزد و بیاموزاند. به یک معنی میتوان گفت ایشان یک واقف بزرگ بود. یعنی زندگی و زمانة خود را صرف عمران و آبادانی و آگاهیبخش منطقه کرد و آن قدر بر این آگاهیبخشی پای فشردکه خودش مثل شمع آب شد تا جوانان آن دیار به جایی برسندکه الآن هستند. کتابخانهاش برای وی مرکز جهان بود و برای جوانان آن دیار محل معرفتاندوزی و عشقورزی با پیر خود بود. قلمی روان و خوشخوان داشت و این لطف نوشتههایش را میافزود. آثارش به یک معنا حافظة تاریخی و تصویری ایل بود و در راه شناساندن آداب و رسوم ایل منبعی گرانسنگ بهحساب میآید. زمانة خود را به نیکی درک کرده بود.
او با اثر ماندگارش کوچ کوچ مرجعی معتبر برای پژوهشهای مردم شناسی و در حوزة ادبیات اثری معتبر خلق کرد و نثر آن و توصیفات ریز و درشت آن و نازک بینی و بیان شیوای آن این اثر را به تک ستارة ایل و جامعة بزرگ ایرانی دربارة این استان تبدیل کرده است. شهسواری که چه خوب مینوشت و چه خوب احساسات خود را در قالب کلمات معنا میبخشید و به نسل جدید منتقل میکرد. سعی در شناخت درست و شایستة آن داشت. این مهم را از نحوة مراوادت و تحقیقاتش میتوان درک کرد.تجربه فعالیتهای اجتماعی وسیاسی وپیوند بابزرگان فرهنگ وادب وهنردرسطح ملی اورا صاحب خاطرات گرانقدری ساخته که فقط بخشی را مکتوب ودر قالب کتاب کوچ کوچ وممیرو به زیور طبع آراستند اما بخش عمده ای از تاریخ سفاهی این استان را هنوز از آن بی بهره ایم وامیدوارم دست نوشتههای ایشان را بتوانیم تدوین وچاپ نماییم با همفکری ویاری دوستان.
راستش هر چه از سجایای اخلاقی او بگویم باز نیز میتوان گفت. کیعطا طاهری بویراحمدی آموزگار فرهیختهای بود که در کورة سوزندة روزگار سوخت تا چراغی باشد فرا راه رهروانی که دل در گرو ایل و ایران دارند. او این قرن را به نام خود ثبت کرده است و آموخته وآموزش داده و رازها معنا کرده است. علیرغم نامهربانیها، بیشترین مهر را به همه میورزید و در بهروزی به هم نوعان خست به خرج نمیداد. هرکسی اولین بار اورامی دید شیفته منش واخلاق ورفتار این بزرگمرد میشد به قول سعدی علیه الرحمه؛
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت کاوّل نظر به دیدن او دیدهور شدم
در همان نخستین ملاقات به بزرگواری و نیککرداری او میشد پی برد. ساده و بیریا سلوک میکرد و از تکلّف پرهیز داشت. مهماننواز و گشادهدست، خوشرو و مهربان و نیز پژوهشگر، برخی از ویژگیهای ممتاز شخصیّتی او بود. حالا که نویسندة کوچ،کوچ خودش کوچ کرده و دلتنگی را برای ما جا گذاشته است، یادش و آثار قلمیاش در میان ما نامیراست. هر چند از حضور فیزیکی او محروم شدهایم، ولی در دل ما همواره زنده است. زیرا که :
بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افقهای باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب میفهمید.
دوستان و بزرگواران امروز میراث این مرد بزرگ را باید گرامی و پاس بداریم. گرچه دریغاگوی حضور اوییم اما ایران وایل ما به شهسوارانی مثل آقای طاهری به خودش می بالد زیرا که او بخشی انکارناپذیر از تاریخ ماست.پیشنهاد میکنم بیایید « بنیاد کیعطا» را تأسیس کنیم. مردی که به کتاب و آگاهی بخشی عشق میورزید و این بنیاد را بر میراث بزرگ او بنیان نهیم. هر چند در زمان حیاتش آن گونه که باید و شاید او را نه ماشناختیم و نه مرکز نشینان بیخبر از مناطقی مثل منطقه ما جایگاه او را درک کردند. وظیفه ماست که میراث معنوی و حافظة تاریخی ایل و قوم خودمان محافظت کنیم.
در پایان وظیفة خود میدانم از همة همراهیها و همدلیها خانوادة آن مرحوم تشکر و قدردانی نمایم. و از اساتیدی که دعوت مارا برای سخنرانی باشوق پذیرفتند اقایان دکتر صفی نژاد ودکتر سام آرام ودکتر صالح پور دکتر مندنی پور ودکتر ضرغامی رییس محترم ساز مان زیباسازی شهر تهران وهمکارانشان وهمه جوانانی که سخن خواهند گفت ودوستان ایلی خودم سیّد همت هاشمی که از آغاز و از زمان طرح این موضوع همراهی کردند و مشورتهای خوبی هم دادند ورنج سفرهایی راهم برخود هموار کردند. از آقایان حسن غفاری و محمد مختاری که بی هیچ چشمداشتی عکس و فیلم مورد نیاز ما را در اختیارمان گذاشتند و از اقای جمشیدیان وتیم حرفهایشان که در تدوین فیلم ها وعکسها زحمتش را کشیدندو اقای حسن زاده که از زمانی که شنید بحث تمبر پست را پی گیری کردند آقایان امرالله نصرالهی ومهدی فاموری که دست نوشته ها ودل نوشتههای صاحب نظران را جمع اوری کردند وهمة افرادی که در فضای مجازی و … با ارسال پیامهایی ما را دلگرم کردند. ازهمه همکاران خودم در خانة کتاب درهمه بحشها بخصوص سرای اهل قلم و بخش کتاب و نشریات و انتشارات که چاپ و نشر یادنامه مرحوم طاهری را فراهم آوردندتقدیر و تشکر دارم، امیدوارم رهروان خوبی برای آن بزرگمرد فرهنگ وادب باشیم .
|