دیرینگی و پیشینه چهارشنبه سوری نامشخص است

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- فروغ خراشادی: «آذرگان»، «شهریورگان» و «آذر جشن»، جشن‌هایی هستند که در گذر زمان به دست فراموشی سپرده شده‌اند و به رغم آن که به آتش مرتبط هستند، همپای «چهارشنبه سوری» و یا «جشن سده» چندان در یادها نمانده‌اند. شاید یکی از دلایل ماندگاری چهارشنبه سوری نزدیکی و تقارن این آیین با نوروز باشد یا شاید به شیوه برگزاری و آیین‌های وابسته به آن ارتباط داشته باشد. ممکن است یکی از رازهای ماندگاری‌اش، تخلیه هیجانات سال کهنه در قالب یک کارناوال خیابانی باشد که تنها ابزار مورد نیازش آتشی افروخته شده است؛ این احتمال هم وجود دارد که گرمای آتش در آخرین روزهای کم‌رمق سرما، نشانگان پیروزی نور بر ظلمت قلمداد شده و نور امیدی در دل‌ها برافروخته و این کورسوی امید، موجب پایداری‌اش را فراهم کرده باشد. اگر همه اینها باشد یا نباشد، چهارشنبه سوری در حال حاضر، جشنی میهنی و عمومی است که شور و شوقش از نوروز اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. در گفت‌وگو با دکتر بتول فخراسلام، شاهنامه‌پژوه و مدرس بنیاد فردوسی توس که عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد نیشابور نیز هست، به مراسم آیینی چهارشنبه سوری پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

دلیل اینکه شب چهارشنبه برای برگزاری جشن سوری انتخاب شده چه بوده است؟
نظریات گوناگونی در این باره وجود دارد که در این جا به بیان برخی از آن‌ها می‌پردازم. نخست آنکه بعضی بر این باورند که در دوران باستان، ایران روزهای هفته نداشته و به همین دلیل چهارشنبه سوری، آیینی به نسبت، تازه است. اما پژوهشگرانی نظیر رضا مرادی غیاث آبادی با ذکر دلایلی با قاطعیت این موضوع را رد می‌کنند. یکی از آن دلایل این است که در یک متن نجومی کهن بودایی که در سال ۷۵۹ میلادی از سانسکریت به چینی ترجمه شده و «یانگ چینگ فنگ» در سال ۷۶۴ میلادی حاشیه‌ای بر آن نوشته، از نام روزهای هفته در زبان چینی و معادل آنها در فارسی میانه و سُغدی یاد شده است. در این متن، نام ایرانی روزهای هفته که از یکشنبه آغاز می‌شود، این گونه یاد شده: یوشمبت (روز تعطیل)، دوشمبت، سه‌شمبت، چرشمبت، پنج شمبت، شش شمبت. معادل سغدی یوشمبت، «مهر روز» یا خورشید روز است که در تقویم میلادی هم یکشنبه Sunday، «روز خورشید» و تعطیل است.

کمی درباره ایده‌های دیگری که در مورد ریشه چهارشنبه سوری طرح شده است هم توضیح بدهید. 
یک ایده دیگر این است که با وجود اینکه نمی‌توان به طور قطعی، تاریخ دقیق و دیرینگی چهارشنبه سوری را مشخص کرد؛ چرا که منابع کافی در این زمینه موجود نیست؛ اما به نظر می‌رسد آتش‌افروزی‌های پایان سال بی‌ارتباط به بازگشت فروهرهای (روان) درگذشتگان به این جهان نباشد و به این دلیل، مردم روزهای پایانی سال را با آیین‌هایی به استقبال نمادین این فروهرها،  همراه با آتش‌افروزی سپری می‌کردند.

بتول فخراسلام
     
همچنین گروهی معتقدند که چهارشنبه در باور ایرانیان نحس بوده و به همین دلیل، آتش‌افروزی پایان سال، در شب چهارشنبه صورت می‌گرفته است ولی در جهان‌بینی ایرانی، هیچ روزی نحس شمرده نمی‌شده است و شاید نحسی روز چهارشنبه در دیدگاه اعراب عاملی بوده که آتش افروزی بعدها پس از تسلط عرب‌ها بر ایرانیان، در چنین روزی برگزار شده و به این سبب، معمولاً به جای پریدن از روی آتش به چرخیدن به دور آن می‌پرداخته‌اند. نکته این‌جاست که در اوستا و متون پهلوی درباره جشن چهارشنبه سوری مطلبی نیامده است و تنها در دو متن، پس از اسلام، اشاره‌ای به آتش افروزی شده است؛ متن نخست کتاب «تاریخ بخارا» است که می‌گوید: «… هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری چنان که عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند.» (تاریخ بخارا، محمد نَرشَخی، ترجمه ابونصر قبادی، به کوشش تقی مدرّس رضوی، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۱، ص ۳۷)
و متن دوم شاهنامه فردوسی است. در داستان بهرام چوبینه:
ستاره شهر گفت بهرام را
که در چهارشنبه مزن کام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت
همه کار ناسودمند آیدت…
ز جیحون همی آتش افروختند
زمین و هوا را همی سوختند.
 
درباره متون و اسناد سخن گفتید، اما چهارشنبه سوری در باورهای عمومی ایرانیان چه جایگاهی داشته است؟
به باور ایرانیان آفرینش انسان در سیصد و شصتمین روز سال صورت گرفته است و پیش از آغاز این جشن، آتشی بزرگ فراهم می‌ساختند. همچنین این باور وجود داشته است که فَروَهَرها (روان در گذشتگان) در روزهای «پنجه وه»؛ یعنی پنجه دزدیده یا ۵ روز اضافی که خارج از ماههای سال قرار می‌دادند؛ به زمین فرود می‌آیند و برکت و نیکروزی برای خاندان می‌آورند. به همین دلیل برای راهنمایی این روان‌ها به هنگام شب در بالای بام یا صحن خانه‌ها آتش می‌افروختند تا آنها راه خاندان فرد را بازیابند و به سوی خانواده بشتابند.

گروهی نیز بر این باورند که سیاوش در پایان سال ثابت (۱۰۱۳ ق.م) مطابق با سال ۷۱۳ تاریخ مبنا که برابر روز چهارشنبه بود به دستور افراسیاب کشته شد و چون در آیین زردشتی مراسم سوگواری روا نیست، پارسایان زردشتی در آخرین شب چهارشنبه پایان سال از آتش می‌گذشتند تا خاطره سیاوش باقی بماند.

همچنین بعضی معتقدند در ایران پیش از اسلام در شب چهارشنبه سوری مردم از سه کُپه آتش به نام‌های «آسمان»، «آذر» و «آبان» می‌پریدند. بعدها شمار این کپه‌ها به هفت تا افزایش یافت و به نام هفت امشاسپند از روی آن می‌پریدند و پس از پایان آتش‌افروزی خاکستر آن را جمع می‌کردند و از خانه بیرون می‌بردند و در کنار دیواری می‌ریختند.

عقیده دیگر آن است که آتش روشن کردن در روز چهارشنبه سوری در واقع یاری به خورشید برای گرم شدن است. گروهی هم توجیهات اسلامی درباره آن آورده‌اند. بر همین مبنا در چهارشنبه سوری پس از اسلام، آتش نماد فروغ ایزدی نیست.

آیا چهارشنبه‌سوری در متون زرتشتی هم جایگاهی دارد؟
استاد پورداوود در کتاب «آناهیتا» می‌گوید که در اوستا فروردین هنگامی است که فروهرهای نیاکان برای سرکشی بازماندگان از آسمان فرود می‌آیند و ده شبانه روز در خان و مان پیشین خود به سر می‌بردند. این ده روز همان آخرین پنج روز از آخرین ماه سال به اضافه پنج روزی است که به سال می‌افزودند تا سال خورشیدی درست ۳۶۵ روزه شود. پس در روزی که از برای پیش آمد آغاز سال آتش می‌افروختند و شادمانی می‌کردند، بیرون از این ده روز نبود. «پورداوود» بر این باور است که برگزاری این آتش افروزی در شب آخرین چهارشنبه سال، خاص دوران پس از اسلام است و معتقد بود پریدن و جَستن از روی آتش، یادگار روزگاری است که دیگر ایرانیان آتش را نمادِ فروغ ایزدی نمی‌دانستند. به هر روی، هر یک از موارد فوق که باشد، به نظر می‌رسد برگزاری جشن‌هایی که هر یک پشتوانه فرهنگی و پیشینه باورداشتی دارند، می‌تواند به گونه‌ای جلوه احترام به فرهنگ این مرز و بوم را در خود بپرورد.     

این مطالب را به اشتراک بگذارید: