خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- هادی حسینینژاد: در روزگار ما، توجیه کاستیهای موجود با اقتضائات آینده، یکی از راهکارهای مرسوم برای توجیهگران است؛ مثلا با این راهکار میتوان افت محسوس شمارگان متوسط کتاب در کشور را که به رقم ناگوارِ چندصد نسخه در هر نوبت چاپی کاهش یافته (اینجا بخوانید) با اقتضائات زمانه و آینده، نظیر رواج گوشیهای هوشمند و تغییر نوع مطالعه در جهان از نسخههای کاغذی به نسخههای الکترونیکی و صوتی توجیه کرد؛ غافل از آنکه مقایسه صنعت نشر ایران با کشورهای توسعه یافته، از پایه قیاسمعالفارغ است و این دو از اساس بلاتشبیهاند. آخر چطور میشود کاستیهای موجود را با نداشتهها توجیه کرد؟!
آمارهای نشر و مطالعه در ایران و جهان
نگاه آماری به موقعیت صنعت نشر ایران و نشر در کشورهای توسعهیافته، میتواند، دیدِ شفافتری را از ماجرا به ما بدهد: مطابق با آمارهای بازار کتاب در سال ۱۳۹۷، تعداد ۱۰۱هزار و ۴۳۶ عنوان کتاب منتشر شده که قیمت کل این کتابها معادل بوده است با ۲۶۹۶ میلیارد تومان. اگر در خوشبینانهترین حالت، فرض کنیم که میزان فروش کتاب در سال، برابر است با قیمت کتابهای منتشر شده در آن سال، باز هم با صنعت نشر کشورهای توسعه یافته فاصله زیادی داریم؛ بهعنوان مثال رقم فروش کتاب آمریکا در سال ۲۰۱۸ معادل بوده است با ۷/۲۹ میلیارد دلار؛ یعنی چیزی حدود ۷۲هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان که میشود ۲۷برابر رقم کتابهای منتشر شده در یک سال نشر ایران! (اینجا بخوانید)
گذشته از آمارهای فروش و میزان گردش مالی بازار کتاب در ایران و کشورهای توسعهیافته، باید به وضعیت مطالعه مردم توجه کرد؛ هرچند حکایت سرانه مطالعه در ایران، حکایت طول و درازیست و از آمار ۲ دقیقه(علیاکبر اشعری، رئیس وقت کتابخانه ملی در سال ۱۳۸۷) مطالعه در روز تا ۱۲۰دقیقه(محمد سالاری، مدیر کل دفتر برنامهریزی و مطالعات فرهنگی و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال۱۳۸۷) را دربرمیگیرد.
اما آخرین اظهار نظر درباره وضعیت سرانه مطالعه کشور، توسط سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گرفته است: «براساس نتایج تحقیقات، مطالعه کتاب به شکل جسته و گریخته ارقام بالاتری را نشان میدهد؛ علاوه براین فضای مجازی هرچند تهدیداتی را به همراه داشته اما به فضای مطالعه در قالب مطالعه مقاله، پاراگراف بلند که با محتوای به اصطلاح فستفودی تفاوت دارد، کمک کرده است؛ بنابراین اگر ۱۳ دقیقه مطالعه را کنار این نوع مطالعه قرار دهیم رقم قابلتوجهیتری به دست خواهد آمد و میتوان زمان بیش از ۲۰ دقیقه را بهعنوان زمان مطالعه روزانه ایرانیها در نظر گرفت.» (اینجا بخوانید)
مطابق با آمار اعلام شده از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، آخرین آمار مطالعه کتاب در کشور ۱۳دقیقه در روز محاسبه شده است؛ رقمی که فاصله زیادی با سرانه مطالعه کشورهای توسعهیافته دارد. جالب آنکه در سالهای اخیر کشورهای آسیایی توانستهاند با ارتقاء در جدول سرانه مطالعه، حتی از کشورهای اروپایی و آمریکا نیز در این زمینه پیش بیفتند و جایگاههای بالای جدول را نصیب خود کنند:
نشر دیجیتال و توجیهِ تغییر ذائقه مطالعه
اگر بخواهیم وضعیت نشر دیجیتال(اعم از نشر الکترونیک و گویا) را نیز در این گزارش مورد نظر قرار دهیم، باید گفت، سهم قالبهای نوین نشر در ایران به قدری ناچیز است که چندان به چشم نمیآید؛ البته نباید منکر حرکتهای صورت گرفته توسط چند مرکز نشر و موسسه شناخته شده در این زمینه شد اما در توصیف جایگاه نشر الکترونیک در ایران همین بس که همچنان ناشران سنتی(نشر کاغذی) نشر دیجیتال را غیرقابل اعتماد و بهچشم رقیب میبینند و از آن پرهیز میکنند؛ از طرف دیگر میل به مطالعه از نسخههای الکترونیکی و یا شنیدن کتابهای گویا، هنوز در کشورمان نهادینه نشده و اقتصاد کتابهای دیجیتال در مقایسه با کتابهای کاغذی، بسیار کوچک است.
در مقابل وضعیت نشر دیجیتال در ایران، شیوههای نوین نشر و مطالعه در سالهای گذشته، رشد چشمگیری در جهان داشته است؛ تاجایی که استراتژیهای نشر را در کشورهای توسعهیافته تغییر داده و باعث شده ناشران بزرگ، تجربههای تازهای را در کارنامه خود ثبت کنند. تغییر در ذائقه مطالعاتی در برخی کشورها به حدی است که فراوانی نشر الکترونیک با نشر کاغذی برابری میکند. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سال ۱۳۹۴ در فصلنامه تحلیلی خود گزارشی را منتشر کرد با نام «بررسی نشر الکترونیک در سطح بینالملل» که اطلاعات قابل توجهی را در بر دارد (اینجا بخوانید) که از این میان، توجه به سهم کتابهای الکترونیکی در مقایسه با سهم کتابهای کاغذی در بازار کتاب این کشورها، گواهی روشن بر رشد کتابهای الکترونیک در سالهای اخیر است:
توجیه نکنیم لطفا!
برکسی پوشیده نیست که چرخه نشر در ایران با مشکلات و کاستیهای متعددی مواجه است. حتی برخی از منتقدان با در نظر گرفتن شاخصههایی مانند شمارگان متوسط و شاخصههای اقتصاد نشر در ایران، به کاربردن تعریف «صنعت» را برای این چرخه، اشتباه و توأم با اغماض میدانند. عدم عضویت در معاهده کپیرایت، انتشار ترجمههای موازی، آسیبِ بازارهای موازی و ضعف در شبکههای رسمی فروش کتاب، پدیده قاچاق کتاب و… از جمله مشکلات عدیدهای بهشمار میآید که اگر تاثیر نوسانات ارزی بر تهیه مواد اولیه تولید کتاب را نیز به آنها اضافه کنیم، آینده این چرخه را با اما و اگرهای زیادی گره میزند.
در چنین شرایط، توجیه وضعیت امروز نشر ایران با پارهای از دیدهها و شنیدههای آنطرفآبی، شاید مخاطبِ معمولی و ناآشنا با جزئیات این بحث را قانع کند اما در مقام عمل، تنها بهانه آوردن و شانه خالیکردن از پذیرش واقعیت است. کاهش چشمگیر شمارگان متوسط کتاب به زیر ۱۰۰۰ نسخه در سال (اینجا بخوانید) دلیلش هرچه که باشد، ورود تکنولوژیهای تازه چاپ و تغییر عادت مطالعه با رواج گوشیهای موبایل هوشمند و… نیست! اگر در فلان کشور توسعهیافته، در اختیار گذاشتن نسخه الکترونیک کتابها از سوی کتابخانههای عمومی، صاحبان صنعت نشر را نگران میکند (اینجا بخوانید) بهدلیل این است که بازار نشر الکترونیک در آن کشورها سکه است؛ آنقدرکه با کتابهای کاغذی برابری میکند. اما در ایران، وقتی بازار نشر دیجیتال هنوز جایگاهی ندارد، چطور میتوان افت شمارگان کتاب را با اتکا به تعاریف جهانی، تغییر تکنولوژی و… توجیه کرد!؟ حال نشر ایران خوب نیست؛ توجیه نکنیم لطفا!
منابع:
۱- ایبنا: گزارش «میانگین شمارگان کتابهای عمومی در کانال ۸۰۰ نسخه!»
۲- ایبنا: گزارش «فروش ۲۷برابری کتاب در آمریکا نسبت به ایران»
۳- ایبنا: گفتوگوی ویژه خبری شبکه دو سیما با سیدعباس صالحی: «التهاب بازار کاغذ با تدبیر مبنایی کاهش پیدا کرد/ادغام موسسات به معنای تعدیل نیرو نیست»
۴- فصلنامه تحلیلی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: گزارش « بررسی نشر الکترونیک در سطح بینالملل»
۵- ایبنا: ترجمه گزارش «سیاست الکترونیک ناشران آمریکایی و چالش کتابخانهها» |