به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست تخصصی یادبود هزاره خواجه نظام الملک با عنوان «مساله ایرانشهر: رویکردی متفاوت به خواجه نظام الملک و سیر الملوک» عصر ديروز با حضور اسماعیل حسن زاده و نیره دلیر در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
نیره دلیر نیز در این نشست طی سخنانی با اشاره به اینکه از منظری در تاریخ میتوان بدون در نظر گرفتن مولف اصالت را به متن داد افزود: در اینکه این کتاب نوشته شده و در سدههایی به نام خواجه نظام الملک بررسی شده تردیدی نیست و از این منظر میتوان سیر الملوک را بررسی کرد. اما از سوی دیگر بسیاری از آثار ما تکلیف مولفشان مشخص نیست و این چیزی است که در طول تاریخ قابل لحاظ است. بسیاری از آثار به نام افراد دیگری بودند اما در واقعیت نمیتوان گفت آن شخص آن را نوشته است.
او با بیان اینکه سخنانش معطوف به فضای اندیشه سیر الملوک است عنوان کرد: امسال هزارمین سال خواجه نظام الملک بود و به همین مناسبت میخواستیم پژوهشی درباره ایشان و تفکرشان داشته باشیم. تلاش من این بوده که رویکرد انتقادی به کتاب سیرالملوک داشته باشم. این کتاب به هر حال به خواجه نظام الملک مشهور است و در این باره من هم با در نظر گرفتن احتمال عدم نگارش توسط او، باز هم برداشتهای خودم را در این باره بیان میکنم.
به گفته عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دیدگاه غالبی که ما نسبت به دنیا سنت داریم و فکر میکنیم پادشاه در گذشته شاه آرمانی و اندیشه ایرانشهری بوده است و بسیار قدسی و دست نیافتنی تصویر شده است و تمام شاخصههای شاه آرمانی وقوعش بسیار سخت است. البته اگر بخواهیم آن را تاریخی تر ببینیم آن را توجیهاتی تفسیر کرد.
به نظر میرسد که خواجه نظام الملک از این منظر دیده و شاه آرمانی را قدسی تصویر کرده است. من نیز تلاش کردم به گزارههای متنی این کتاب دفت کنم و به اندیشه مولف برسم.
دلیر افزود: برای تفسیر این گزارهها باید چند پرسش مطرح کنیم: اینکه مولف بر چه اساسی این کتاب را صورت بندی کرده است؟ در پاسخ باید گفت کتاب را مولف بر اساس عدالت صورت بندی کرده است در حالی که نظریاتی که اکنون در اندیشه سیاسی مطرح میشود بر اساس قدرت است نه عدالت چون قدرت را امر توزیع یافتنی در نظر میگیرند و میگویند عدالت با قدرت توزیع میشود. اما در آثار دوره سلجوقی به ویژه سیر الملوک قدرت تاجایی که میشود توزیع نکردنی است و به سمت مطلق بودن میرود و پرسش از ماهیت قدرت نیست بلکه از ماهیت افراد است.
او ادامه داد: البته این هم دلیل دارد چون با توجه به تحولات آن زمانه طبیعی است که نخواهند قدرت را توزیع کنند چون کانونهای گریز از قدرت اجازه این کار را به یک نظریه پرداز نمیداده و باید قدرت مطلق را به تصویر میکشیدند.
دلیر گفت: با توجه به اینکه ما همواره تلاش داشتیم قدرت را از ماهیت توزیع پذیری خود دور کنیم نتوانستیم به عدالت برسیم چون به نوعی این دو عکس هم عمل میکنند. برای همین است که در دنیای غرب در ابتدا توزیع قدرت را انجام میدهند. با توجه به گزارههای کتاب سیر الملوک میتوان گفت که در این اثر سه گانه حکومت، مردم و خدا دیده میشود. خواجه نظام الملک وقتی میخواهد دوگانه شاه و خدا را ترسیم کند برگزیدگی خدا را تصویر میکند. اگر این اثر در همین قرن نوشته شده باشد این کار نخستین کاری است که مشروعیت را از خلافت قطع میکند و به خداوند میدهد.
این مدرس دانشگاه توضیح داد: به همین دلیل است که گفته میشود که خواجه نظام الملک با توجه به این رابطه دوگانه ایران شهری را بیان میکند. اما هر چه جلوتر میرویم میبینیم که مولف پایبند به اندیشه ایران باستان نیست. اما در رابطه حکومت و مردم مناسبات قدسی تصویر نشده و این مولفه منحصری در این اثر است.
به گفته دلیر، شاید بتوان گفت بنیانهای اصلی سیر الملوک از قدسی سازی دور است و به همین دلیل احتمال عدم نوشتن آن در دوره خواجه نظام الملک به ذهن متبادر میشود. مولف مرتب عقوبتهای زیادی برای سلطان در نظر گرفته و به او مصونیت نداده است.
این مدرس دانشگاه با تاکید بر اینکه عدالت در این کتاب برای مولف بسیار مهم است یادآور شد: به درستی در این کتاب بیان میشود که بر اساس گفته بزرگان حکومت بر مبنای ظلم باقی نمیماند و این بسیار مهم است.
حسنزاده نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه خوانشهایی که تاکنون درباره خواجه نظام الملک صورت گرفته ممکن است نقض شود عنوان کرد: واقعیت این است که او و تفکرش در دوران ملی گرایی افراطی که از دوره رضا شاه تا انقلاب اسلامی شکل گرفته پدید آمده و سردمدار این تکفر هم عباس اقبال بود که با کتابش این بحث را برجستهتر کرد و بعدها جواد طباطبایی آن را به یک نظریه بنیادی در تفکر ایرانیان مطرح کرد.
او ادامه داد: اما بحث من معطوف به اقدامات خواجه نظام الملک است تا دیدگاهیش چون سیاستنامه را از خواجه نمیدانم و معتقدم این سیاستنامه در دورههای متاخرتر قرن هفتم و هشتم نوشته شده است و برای این ادعا نیز دلایل سلبی بیشتری دارم تا ایجابی.
این مدرس دانشگاه افزود: چندماه پیش در همین پژوهشگاه بیان شد این کتاب سیاست نامه مربوط به محمد معزی است نه خواجه نظام الملک. یکی از اشتباهات بارزی که در سیر الملوک اتفاق افتاده مرتبط به تاریخ قراخانیان است. اگر بپذیریم خواجه نظام الملک با این دوره همزمان است اشتباهات مربوط به این دوره تاریخی به ایشان نیز تسری یافته است. از سوی دیگر ما بحث مبسوطی داریم درباره غرامته و خرمیه در قلمرو ایران به ویژه در قلمروهای غربی. سیر الملوک این موضوع را تهدیدی علیه سلجوقیان دانسته در حالی که ما ردپای خرمیه را در قلمروهای ماورا النهر داریم اما در قلمروهای غربی نداریم پس خلطی بین اقدامات خرمیه در شرق ایران با غرب ایران صورت گرفته و این در کتاب سیر الملوک آورده شده است. همچنین در اوایل قرن هفتم یکی از نوادگان خواجه نظام الملک کتابی درباره اخلاق و سیرت او مینویسد و طبق گزارشات در این منابع هیچ ذکری از سیرالملوک نمیکند. هیچ منبعی در دوره سلجوقی هم هیچ اشارهای به این کتاب نمیکند.
به گفته حسن زاده، اما در دو کتاب از سیرالملوک یاد میشود که یکی عوفی است که در قلمرو هند نوشته شده و در اینجا هم خواجه نفوذی نداشته و حتی داستانی هم که در این کتاب هست دربارهاش اختلاف نظر است. کتاب تجارب سلف نیز اثر دیگری است که در قرن هشتم نوشته شده و در آن یک جایی درباره خواجه نظام الملک صحبت میشود و فقط میگوید یک رساله دو صفحهای از او در قالب نصیحت نامه وجود دارد. در بخش دیگری از این کتاب به سیرالملوک خواجه نظام الملک اشاره میشود که باز منبعش به هند بر میگردد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: من باز تاکید میکنم جنبههای سلبی درباره اینکه خواجه نظام الملک کتابی به نام سیرالملوک داشته بیشتر است و به نظر میآید این کتاب از قرن هشتم یا نهم به بعد در هند است. نسخههای ما از قرن دهم به بعد در اختیار ما قرار گرفته است.
او افزود: اندیشه ایرانشهری که سوار بر خواجه نظام الملک در سیرالملوک کردیم دیدگاه جعلی به معنی وضعی و تفسیری است و حتی این دیدگاه مال خواجه نیست بلکه یک نوعی تحریفی از اندیشه شاهی دوران باستانی ایران است. ما در ایرانشهر، ایران زمین زیاد داریم که ناظر بر بعد جغرافیایی است اما اندیشه شاهی ایرانشهری مبتنی بر اندیشه است و احیای تفکر شاهی آرمانی است و چون با قرائت ما قابل خواندن نبود این دو با هم عجین شده و ایرانشهری را شکل داده است.
حسن زاده به برخی از اقدامات خواجه نظام الملک اشاره کرد و گفت: من مقالهای با عنوان ثبات و بی ثباتی در دوره سلجوقی دارم و در آن از خواجه نظام الملک تعریف کردم. کارهای خواجه در سه مقطع قابل بررسی است که یکی از آنها نهادسازی و اصلاحات محدود از طریق تقلیل گرایی است. همچنین او اصلاحات همه جانبهای داشته است. زندگی ۳۰ ساله خواجه اصلاحات تحمیلی و مشکل زایی را هم داشته که این اصلاحات جامعه سلجوقی را دچار بی ثباتی کرد.
|