بحران نشر را به چه تدبیر می‌کنند؟

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)؛ افزایش هزینه‌های تولید در صنعت نشر از یک‌سو و میل پایین جامعه به مطالعه که با کاهش تیراژ در سال‌های اخیر نمود روشن‌تری به خود گرفته از سوی دیگر، عرصه را بر این صنعت تنگ کرده و مفهوم «بحران» را در این عرضه، تعبیر می‌کند.

علی‌ حاجی‌تقی، مدیر انتشارات ارمغان طوبی؛ نیایش سرامی، مدیر انتشارات باد و امیر سمامی، مدیر انتشارات هنر پارینه در بخش نخست از میزگرد مجازی «اقتصاد نشر در بحران»، به بررسی شرایط موجود و اثرات تنش‌های اقتصادی در بازار کتاب پرداختند. همچنین امکان تبدیل کردن تهدید به فرصت با این توضیح که بحران، زمینه ساز پالایش صنف ناشران شود نیز موضوع سخن قرار گرفت.
 
میزگرد «اقتصاد نشر در بحران»؛ بخش نخست:
آیا بحران باعث پالایش صنعت نشر می‌شود؟

در بخش دوم این میزگرد، نقش ناشران، موزعان، کتابفروشان، صنف و دولت را در کنترل و هدایت صنعت نشر با هدف گذراندن آن از کوران بحران‌ها به بحث گذاشته شد که در ادامه می‌خوانید:

به نظر شما، یک ناشر حرفه‌ای (صرف‌نظر از میزان پشتوانه مالی) در شرایط امروز، چطور باید عمل کند تا ضمن بقا، اهداف تعیین شده خود را نیز پیش ببرد؟ تمهیداتی که باید به‌شکل ویژه در مراحل مختلف نشر (از انتخاب کتاب، سرمایه‌گذاری، تعیین تیراژ و قیمت، بازاریابی و فروش) اتخاذ شود، چیست؟
 
سمامی: متاسفانه کتاب برخلاف سایر تولیدات دارای قیمت مشخص است که وقتی ناشر درون کتاب آن را لحاظ می‌کند، امکان تغییر آن دشوار است. مشکل دوم اینکه باتوجه به قیمت درج شده بین ۳۵ تا ۵۰ درصد هم تخفیف از ناشر انتظار می‌رود (سهم موزع و کتاب‌فروش). نسبت به موقعیت فعلی و اقتصادی با برنامه‌های شناور، به نظر تولید محدود، تیراژ محدود و اولویت‌بندی می‌تواند ناشر را از هیجانات و مشکلات احتمالی دور نگه دارد. انبارداری کتاب آفت بزرگی‌ است زیرا کتاب هم تاریخ تولید دارد که در صورت قدیمی شدن مخاطب را پس می‌زند و هم چنانچه گفته شده، قیمت ثابتی دارد و ارزش آن رشد نمی‌کند.
به اعتقاد من در شرایط کنونی، صنعت نشر ما نیازمند صمیمیت و یکدلی همکاران است تا رقابت؛ چراکه چرخه معیوب برای همگان معیوب است و اقتصاد سالم موجب رشد همه بنگاه‌های اقتصادی می‌شود. در حال حاضر باید هدف همکاران من سلامت رفتار حرفه‌ای باشند.
 
حاجی‌تقی: پاسخ سوالی که شما پرسیدید بسیار دشوار است؛ در واقع از ما می‌پرسید چگونه در راه سنگلاخی که پر از خار است پابرهنه برویم و خاری به ما نخلد. ببینید؛ برنامه‌ریزی برای وقتی که تورم و گرانی ایجاد شده ممکن است اما در بی‌ثباتی و هرج و مرج، خیر! شما هر برنامه‌ای بریزید، فردا که بیدار می‌شوید قاعده بازی به هم خورده است.
اینجا فقط شرایط اقتصادی دشوار نشده، شرایط اجتماعی هم ناگوار شده و سومدیریت هم که الی ماشا الله! بحرانی که ماه‌های پایانی سال گذشته برای زینگ پیش آمد بر سر بی‌خردی و تصمیم نادرست نبود؟ ریخت و پاش ناگهانی ارز در دست وارد کنندگانی که هیچ سابقه‌ای در ورود کاغذ نداشتند و ارز را گرفتند و بردند و… چطور؟ این روزها برنامه‌ریزی برای آنچه فرمودید برای ناشر مستقل و غیروابسته بسیار سخت است. تصمیماتی چون کاهش هزینه، تعدیل نیرو، کاهش تولید چه از لحاظ عناوین و چه تیراژ، تصمیمات راهبردی برای پیشرفت نیست؛ بلکه کارهایی از سرناچاری برای بقاست. در بحث قیمت‌گذاری که آن‌هم مشکلی شده، مطلب فراوان است که در این مبحث نمی‌گنجد.
 
سرامی: در شرایط عادی اقتصاد، بنگاه‌های اقتصادی با افزایش هزینه‌های تحقیق و توسعه، در اختیار گرفتن فناوری‌‌های نو، روش‌های تولید روزآمد و شیوه‌های مدیریتی نوین سعی در کاهش هزینه‌های تولید دارند که هر کدام از این‌ها نیاز به سرمایه‌گذاری‌هایی دارد که در وضع موجود برای صنعت نشر کشورمان چندان پیشنهاد نمی‌شود. یکی دیگر از راه‌های کاهش هزینه در موسسات نشر ادغام افقی آنها با هم است. این اقدام هم به بهینه شدن تولید می‌انجامد و هم صرفه‌جویی در هزینه‌ها را در پی دارد.
از سویی دیگر افزایش سهم بازار در اثر بهبود شاخص‌های آمیزه بازاریابی از جمله افزایش پروموشن فروش به دست می‌آید که خود نتیجه کاربست درست برنامه‌ها‌ی بازاریابی است. هر قدر که سازمان‌ها در جذب مشتری موفق‌تر باشند (جریان ورودی) و فرسایش مشتری کمتری داشته باشند (جریان خروجی) آنگاه چرخه‌ طول عمر ارتباط با مشتریان‌شان را طولانی‌تر می‌کنند و موفق‌تر خواهند بود.
سازمان‌های نشر برای توفیق در سال پیش رو حتی‌المقدور باید با ارائه خدمات حمایتی و ادامه ارتباط با مشتری و با فعالیت‌هایی چون سنجش رضایت مشتریان و خدمات پس از فروش، در ارتقای خشنودی ایشان برای مراجعات بعدی گام بر‌دارند. پیشنهاد می‌کنم همکاران من از شبکه‌های اجتماعی غافل نشوند و برای پروموشن و تبلیغ در آن، برنامه و کارزار ویژه‌ای تدارک ببینند.
 
 به راهکار ادغام افقی ناشران و همکاری با هدف کاهش هزینه‌ها اشاره شد. پیش‌تر در ایبنا پرونده‌ای را پیگیری و منتشر کردیم که موضوع آن ضرورت تشکیل گروه‌های انتشاراتی بود؛ اتفاقی که در کشورهای توسعهافته هم نمود دارد. نظر شما در این‌بار چیست؟ آیا شرایط موجود، بستر چنین رویدادی را فراهم می‌کند؟
 
سرامی: ادغام سازمان‌های نشر به چند شکل امکان تحقق دارد: یا ناشری بزرگ چند ناشر کوچک‌تر را خریداری می‌کند یا ناشران بزرگ با هدف هم‌افزایی منابع‌شان با یکدیگر ادغام می‌شوند و یا چند سازمان کوچکتر نشر در هم ادغام می‌شوند. در شرایط اقتصادی کنونی به دلیل صرفه مقیاسی که از این ادغام‌ها به دست می‌آید و کاهش هزینه‌های جاری برای نیروی انسانی، امکانات و الزامات تولید، یکی از راه‌های زنده ماندن در بازار کتاب همین ادغام افقی است. این ادغام‌ها با به اشتراک‌گذاری نقاط قوت سازمان‌‌ها امکان مقابله با تهدیدهای بیرونی را افزایش می‌دهد و بهره‌برداری از فرصت‌ها را امکان‌پذیرتر می‌کند. یک سازمان، نویسندگان و مترجمان متبحری دارد و در تولید محتوا دست بالاتر، سازمان دیگر در کانال‌های توزیع و فروش قوت بیشتری دارد. یک سازمان نیروی انسانی آزموده‌تری دارد و سازمان دیگر سرمایه در گردش بیشتر یا مثلاً محیط اداری بزرگ‌تر. پس ادغام سبب افزایش بهره‌وری نیز می‌شود. جز این ادغام به افزایش تنوع محصول در بازار نیز می‌انجامد. از دیگر مزایای ادغام افقی این است که افزودن بخش‌های (پورتفولیو) تازه به سازمان در چنین شرایطی احتمال تحقق و توفیق بیشتری دارد. مثلاً فکر کنید می‌خواهید در کنار تولید چاپی بخش تولید کتاب الکترونیکی را نیز راه‌اندازی کنید.
از میان سه حالت پیش‌گفته، در حالت نخست عملا جذابیتی برای ناشران قدرتمند و بزرگ‌تر وجود ندارد که با ناشران کوچک ادغام شوند هر چند این موضوع برای ناشر کوچک‌تر جذاب باشد. در حالت دوم هم گفته‌اند و راست گفته‌اند که ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند. این فرهنگ جامعه ایرانی است و از آن گریزی نیست. اما به نظرم در این میان حالت سوم امکان تحقق بیشتری دارد. به شرط آنکه مسائل حقوقی و اجرایی آن میان طرفین به خوبی دیده شود. به هر حال اصل این موضوع به فرهنگ کنش اقتصادی در جامعه ایران باز می‌گردد.
 
حاجی‌تقی: ادغام بنگاه‌های اقتصادی کوچک و تشکیل بنگاه‌های اقتصادی بزرگتر در جوامع توسعه‌یافته نتایج خوبی در اقتصاد این کشورها داشته است اما در جوامع توسعه‌نیافته، ابتدا باید به بسترهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حکومتی ماجرا توجه کرد. در کشوری که بنگاه های اقتصادی کوچک و متوسط، قارچ‌گونه رشد می‌کنند، ادغام چند بنگاه تاثیر زیادی در اقتصاد آن صنعت نخواهد داشت؛ علاوه بر اینکه بنگاه‌های کوچک جدید التاسیس نیز سریعا جایگزین ادغام شده‌ها خواهند شد.
از سوی دیگر بستر فرهنگی و اجتماعی و دانش اقتصادی عامه مردم که تشکیل دهندگان بنگاه‌های کوچک هستند، هنوز آمادگی ادغام و کار گروهی در ابعاد بزرگ را ندارد. به نظر من ادغام موسسات انتشاراتی و تشکیل موسسات بزرگ، در کل اتفاق خوبی است اما نه برای جامعه و اقتصاد امروز ایران.
 
سمامی: در مورد ادغام به نظر می‌آید در ایران کمتر امکان آن وجود دارد زیرا ناشران برای چاپ آثار با مضامین و محتوای مختلف مشکلی ندارند، بنابراین ادغام با نشری دیگر خیلی منطقی نیست؛ چراکه در اینصورت باید چند سلیقه مختلف در کار اعمال شود. اگر ناشران موظف به فعالیت تعریف شده و محدود به حوزه تعریف شده در مجوز ‌بودند، شاید امکان ادغام وجود داشت؛ یعنی مثلا ناشر عمومی حق چاپ کتاب دانشگاهی را نداشته باشد یا بلعکس. به نظر من ادغام فقط درصوتی امکان پذیر است که دو یا چند نشر بخواهند در قالب شرکت تعاونی فعالیت کنند.
نکته دوم اینکه در ایران به سهولت امکان دریافت مجوز نشر برای اطرافیان مثلا فرزند، خواهر، برادر و همسر وجود دارد و ادغام جز ایجاد مشکل چیزی نخواهد بود. شواهد گواهی می‌دهند که ناشران با چند مجوز در چند حیطه کار درحال فعالیت، تولید و توزیع‌اند و خود را بی‌نیاز از ادغام می‌داند. شاید همان جمله معروف «کار گروهی در ایران سخت اتفاق می‌افتد» عامل بازدارنده در این موضوع باشد.
 
مراکز نشر، یکی از حلقه‌های زنجیره صنعت نشر را تشکیل می‌دهند و بودن شک ارتقا و تعالی یک صنعت، نیازمند تعریف اهداف و رویکردهای جمعی است. به نظر شما به موازات ملاحظاتی که ناشران باید برای عبور از بحران پیش‌آمده داشته باشند، سایر حلقه‌های نشر؛ اعم از موزع و کتاب‌فروشان چه رویکرد هم‌افزایانه‌ای را باید در دستور کار قرار دهند؟ البته نباید فراموش کرد که در شرایط کنونی، آن‌ها نیز با مشکلات خاص خودشان درگیرند.
 
حاجی‌تقی: همانطور که فرمودید مراکز پخش و کتاب‌فروشی‌ها هم درگیر مشکلات خاص خود هستند به‌خصوص مراکز پخش که فاقد انسجام و یا حمایت‌هایی هستند که ما در دو ضلع دیگر مثلث می‌بینیم. هرگونه همکاری و رویکرد این مراکز برمی‌گردد به اینکه چقدر بتوانند مشکلات خود را حل کنند و چگونه ابتدا سیستم کار خود را ارتقا دهند. به هرحال نشست‌های مشترک ناشران، موزعان و کتاب‌فروشان می‌تواند تاثیر زیادی در شناخت مشکلات کار و اتخاد راهکار مناسب برای رفع موانع و همکاری نقش داشته باشد.
 
سرامی: باید اذعان کرد که عملکرد خود کتاب‌فروشان کوچک محلی در کم‌رونقی آن‌‌ها سهم قابل توجهی دارد. احتمالاً با من هم‌نظرید که رفتار بیشتر کتابفروشان ایران با کتاب نسبت به ۲۰ سال پیش تغییر خاصی نکرده است و با همان مکانیزم و روش پیشین کتاب‌های خود را عرضه می‌کنند. جامعه امروز ما نیازمند خدمات تخصصی است و با رشد تخصص‌ها در جامعه، مشاغل تخصصی‌تر شده‌اند از این رو برای تطابق با وضع موجود، کتابفروشی‌ها باید از افراد متخصص‌ جهت فروش بهره بگیرند، افرادی که اطلاعات کافی در اختیار داشته باشند، شیوه‌های روزآمد بازاریابی و فروش را بشناسند تا به این شکل از منابع در اختیار، بهینه‌تر استفاده شود.
در این زمینه خانه کتاب می‌تواند تا کارگاه‌‌های گوناگونی را برای آموزش کتابفروشان تدارک ببیند. طبیعی است که با تحولات اجتماعی رخ داده در سبک زندگی ایرانیان شیوه‌های خرید نیز تغییر یافته است. هر چه جذابیت‌های محیطی کتاب‌فروشی‌ها بیشتر باشد امکان حضور اجتماعی در آن‌ها بالاتر می‌رود.  بحث ادغام کتاب‌فروشی‌های کوچک در اینجا نیز قابل طرح است.  بپسندیم یا نه این روزها کتابفروشی‌های کوچک، محلی، سنتی و ساده جای خود را به کتاب‌فروشی‌های بزرگ‌تر، مدرن و لوکس داده‌اند و گریزی از این روند نیست.
 
سمامی: گاهی شاهد هستیم به جز معدود توزیع‌کنندگان محصولات فرهنگی که معتبر هم هستند، متولیان و گردانندگان مراکز توزیع حتی سواد قابل ملاحظه‌ای برای این کار ندارند و با دایر کردن مکانی به‌عنوان پخش، مسیر موزعان را طی می‌کنند. به گمان بنده باید مراکز پخش هم حرفه‌ای و تخصصی بشوند و آدم‌های آگاه‌تری به این بخش ورود کنند.
 
 
در این شرایط، نقش دولت -مشخصا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت امورفرهنگی این وزارتخانه- را در کنترل وضعیت موجود چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا همین رویه توزیع کاغذ و زینک با قیمت دولتی کفایت می‌کند یا تمهیدات دیگری را مورد نظر دارید؟
 
سمامی: نقش و حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بیشتر از روی چارت، دستورالعمل و حیطه‌های تعریف شده‌ فعالیت آن‌ها است که پیش از این طراحی و مصوب شده و سال‌هاست به همان روال اجرا می‌شود. اینکه موفق بوده یا نه مورد بحث بنده نیست اما مهم این است که رویه‌های قدیمی نیاز به روزآوری با شرایط امروز جامعه و جمعیت و نوع اقتصاد امروز دارند. به‌عنوان مثال این وزارتخانه می‌تواند برخی از سوبسیدها را بردارد اما به موازات آن باید زیرساخت‌های توزیع و نمایشگاه‌های کشور را با مداخله و مشورت ناشران بازسازی کند. همچنان که در بخش پروانه‌های نشر کتاب و تولید خانه‌تکانی نیاز است، در سایر بخش ها هم ضروری به نظر می‌آید.
 
سرامی: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه نشر کتاب سه مسئولیت اساسی دارد: نظارت، ترویج و حمایت. پیش‌تر گفتم که به باور من وضع موجود ریشه در برنامه‌ریزی‌ها، سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌های خطا در چند دهه گذشته دارد. حالا زمان تحول و پارادایم‌شیفت است. فکر می‌کنم دولت باید بدون در نظر داشتن فشارهای بیرونی بررسی کند که اعمال ممیزی بر کتاب تاکنون چه اثراتی را بر حوزه فرهنگ گذاشته است و تا چه اندازه در شکل‌گیری فرهنگ امروز موثر بوده. وضع قوانین حمایت از مالکیت ادبی و هنری در حوزه کتاب نیز از این دست مسئولیت‌هاست.
شوربختانه قوانین ما همپای تحولات اجتماعی و فناورانه کمترین تغییر را داشته‌اند. در حوزه ترویج نیز باید مجموعه فعالیت‌های وزارتخانه مورد بازنگری قرار گیرد. مثلا برگزاری نمایشگاه‌های استانی یا کتاب تهران در این دسته مسئولیت‌ها جای دارند و خوشبختانه دولت دوازدهم کوشش‌هایی را در دست انجام دارد. در بعد حمایتی باید به سمت هدفمند کردن و هوشمند کردن یارانه‌ها رفت. باید دید نیاز هر گروه و بخش از کارگزاران نشر چیست و متناسب با آن و در جهت تقویت زیرساخت‌های نشر به توزیع یارانه پرداخت. مثلاً ناشر نوپا نیازهایی را دارد که ناشر بزرگ ندارد و بالعکس یا ناشر حوزه کودک نیازهایی را دارد که ناشر حوزه عمومی ندارد و بالعکس.
 
حاجی‌تقی: بگذارید این موضوع را از این زاویه نگاه کنیم که ورود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به حوزه اقتصاد نشر از ابتدا هم کار نادرستی بود و وظیفه این وزارتخانه فقط سیاستگذاری در حوزه فرهنگ است. به نظر من حضور نهاد قدرتمندی چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور اقتصادی و اجرایی نشر، خود مولد فساد و رانت و هرج و مرج است؛ در حالی‌که مسائل اقتصادی نشر باید از ابتدا هم به تشکل‌های صنفی واگذار می‌شد که در ارتباط با وزارتخانه‌های مربوطه هستند.
بهترین کاری که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌تواند انجام دهد این است که با یک برنامه‌ریزی و زمان‌بندی مناسب از حوزه اقتصاد و تصدی‌گری امور اجرایی و امر و نهی اصحاب فرهنگ خارج شود و به سیاست‌گذاری کلی در حوزه فرهنگ بپردازد. هر چند به علت حضور طولانی مدت این وزارت در این امور، خروج باید تدریجی، قانونمند و با برنامه‌ریزی صحیح و سالم و شفاف باشد.
تمهیدات و سیاست‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید به سمت فرهنگ‌سازی، حمایت‌های قانونی و پیگیری تسهیل قوانین برای اهالی و بنگاه‌های فرهنگی و ایجاد بستر مناسب رشد فکری جامعه باشد و باید از مداخله در امور اقتصادی و اجرایی نشر خارج شود.
 
در مقابل انتظاراتی که می‌توان از دولت به عنوان سیاست‌گذار و حامی داشت، بخش خصوصی، صنف و تشکل‌ها نیز وظایفی دارند. به عنوان آخرین سوال؛ فکر می‌کند صنف در مواجه با شرایط موجود، چه نقشی می‌تواند در کنترل بحران و حمایت از اعضای خود داشته باشد؟ و اینکه آیا در شرایط موجود انتظارات از صنف برآورده می‌شود؟
 
سمامی: موضوع فرهنگ و نگاه فرهنگی با فعالیت‌های اقتصادی و بنگاه‌های اقتصادی متفاوت است. اگر قرار است همکاران نشر کار اقتصادی کنند، نیاز به رعایت اصول و اسلوب اقتصادی هم وجود دارد. نمی‌شود یک بام و دو هوا بود و مدام به‌گوش ناشر بخوانند شما کار فرهنگی می‌کنید پس این مشکلات هست یا از ناشر با شرایط فعلی انتظار اقتصادی داشته باشند اما درگیرودار مسائل در چرخه نشر همچنان دچار مشکل باقی باشد. تفکیک این دو مورد می‌تواند به‌خوبی نشان دهد که نشر از زمره کدام بنگاه‌ها است: اقتصادی یا فرهنگی.
در حال حاضر سرمایه کلان تعدادی از همکاران نشر بلاتکلیف، دچار بحران و حتی در برخی موارد در شرایط سوخت است. ورود به عرصه نشر ابتدا از روی علاقه و دل‌مشغولی همکاران بوده اما رفته‌رفته در گردابی از تولید و سرمایه‌گذاری کلان وارد شده‌اند که خروج هم برایشان به سهولت امکان پذیر نیست. ناشران بزرگ نیز دچار این بحران هستند.
پیشنهاد برخی از همکاران این است که هرگونه تصدی‌گری از شانه دولت در حیطه نشر برداشته شود و صنف هادی و هدایتگر باشد که آن نیز مقدور نخواهد بود مگر با راه‌اندازی کارگروه‌های فعال از دل خود ناشران. امکان ادامه حیات برای ناشران درصورتی خواهد بود که بازار نشر را به تک محصولی، حمایت از تولیدکننده خاص و ارتقای نویسندگان، محققان و اساتید دانشگاه میسر کرد تا با خلق آثار درخور اعتنا، راه‌یابی به بازار جهانی نشر و کتاب هم صورت بپذیرد و امکان کسب درآمد از بازارهای جهانی نیز ایجاد شود.
صنعت نشر بیشتر از پیش‌نیاز به حمایت معنوی و رعایت حفظ حریم همکاران نیاز دارد تا تلاش‌های فردی و جمعی ناشر برای رسیدن به اقتصاد قابل توجه ابتر نماند. همچنین برخورد و مقابله با سودجویان نشر موجب می‌شود بسیاری از مشکلات بعد از تولید هموار شود. نقش رسانه‌ها اعم از مکتوب، مجازی، تصویری و شنیداری نیز برای رشد صنعت نشر مهم است. آسیب شناسی پیش از تولید و توزیع و همچنین شرایط فعالیت برای همگان، رقابت سالم را به‌وجود خواهد آورد و به امید خدا روزهای روشن و امیدوارکننده‌ای را شاهد خواهیم بود.
 
حاجی‌تقی: پاسخ این سوال در شرایط فعلی چیز متفاوتی است با پاسخ در شرایط مطلوب. در شرایط فعلی به همان علت تصدی‌گری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تشکل‌های صنفی با وجود استقلال، به شدت تاثیر پذیر و قابل کنترل توسط این نهاد هستند. این موضوع از سوی دیگر هم  باعث می‌شود مشکلاتی که در تصدی‌گری دولتی وجود دارد، به‌راحتی به این نهادها هم نفوذ کند و در اصل یک تشکل شبه‌دولتی با همان آسیب‌های نهادهای دولتی به وجود آید.
اما در شرایط مطلوب تشکل‌های صنفی کاملا مستقل و حتی گاهی برای احقاق حقوق اعضا، در چالش با نهادهای دولتی هستند و سعی بر این دارند که بیشتر نگران اعضا باشند تا دولت. شفافیت عملکرد مسائل مالی و داد و ستدهای و همچنین رعایت انصاف و بازرسی و نظارت دائم، می‌تواند تشکل‌هایی را به‌وجود آورد که در هر حال حافظ منافع صنفی هستند. این تشکل‌ها می‌توانند با ایجاد کارگروه‌ها و ارتباط با سازمان‌های مربوطه گام محکمی در پویش اقتصادی و گذر از بحران‌ها داشته باشند.
 
سرامی: این روزها مناسبات نشر درگیر چرخه‌ا‌ی معیوب و ناکارآمد شده‌ و فرهنگ صنفی غلطی را پدید آورده و روابط میان ناشران، توزیع‌کنندگان و کتاب‌فروشان به دلیل فقدان قواعد و فرمول‌های قابل اتکا دستخوش تنش ‌شده است. این‌ها مراودات خطا و فسادآفرینی را شکل داده که طی آن هرکس به بیشینه‌سازی منافع خود می‌اندیشد، بدون توجه به اینکه این رفتار ممکن است به حداقل شدن سود دیگری و ایجاد عارضه در حلقه دیگری از چرخه نشر بیانجامد. در این حال ضرورت دارد که نهادهای صنفی نشر برای بهبود روابط اقتصادی در بازار نشر کاری کنند. این هم از یک اتحادیه قوی برمی‌آید. اینکه اتحادیه کنونی تا چه اندازه می‌تواند در برابر مشکلات موجود اعتماد و مشارکت اعضای خود را برانگیزاند باید منتظر بود و دید. هرچند شخصا به دلایل گوناگون به حل مشکلات موجود در صنف امیدوار نیستم. به‌طورکلی حل مشکلات جمعی انگیزه جمعی می‌طلبد حال آنکه  در جامعه ما امر اجتماعی روزبه‌روز تضعیف شده و امر شخصی به جای آن نشسته است.

* تیتر انتخابی اشاره دارد به مصرعی از غزل مشهور حافظ با این مطلع: «دانی که چنگ و عود چه تقریر می‌کنند؟».

این مطالب را به اشتراک بگذارید: