بهگزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ نصرالله حدادی؛ چهل و یک سال پس از درگذشت دکتر علی شریعتی، همسرش مرحومه پوران (بیبی فاطمه) شریعت رضوی در عصر روز جمعه (۲۶ بهمن) رو در نقاب خاک کشید و از عالم خاکی، به افلاک پرواز کرد. خدایش بیامرزد.
پوران شریعتی رضوی بودن، خواهر مهدی (آذر) شریعت رضوی بودن، خواهر علیاصغر شریعت رضوی بودن، همسر دکتر علی شریعتی بودن، دارا بودن مدرک دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه سوربن، مادر چهار فرزند دکتر شریعتی بودن، و چهل سال فراز و نشیب پس از درگذشت دکتر را تحمل کردن، یک سو، آنچه که بر این زن بزرگوار از زمان ازدواجش با دکتر شریعتی (۲۴ تیرماه ۱۳۳۷) تا سال ۱۳۵۶ (۲۹ خرداد، درگذشت دکتر) یک سوی دیگر. دستگیرهای پی در پی، تبعید، توقیف کتابها، چاپ تکفیرنامه در شمارگان حیرتانگیز در دهه پنجاه، چاپ آثار شریعتی ـ بخصوص اسلامشناسیِ درسهای دانشگاه مشهد ـ در روزنامه کیهان دوران مصباحزاده در رژیم پهلوی به دستور ساواک، و همه و همه، میتوانست این زن بزرگوار را از پا بیندازد و نینداخت و پابرجا و استوار ماند و سکوت کرد و به کارش ادامه داد و نه با نام همسرِ دکتر شریعتی، بلکه، با نام پوران شریعت رضوی به خاک رفت.
هرچند که به هیچ وجه نمیتوان ـ و نباید ـ نام او را از دکتر شریعتی جدا کرد و دانست. استقبال حیرتانگیز نسل جوانِ تشنه حقایق تاریخ اسلام از کتاب اسلام از کتابهای دکتر شریعتی در دهه ۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۷، بدون شک برای کمتر نویسنده، گوینده و خطیبی، امکان وقوع دارد، والبته باید توجه داشت که دکتر شریعتی «کلاهی» بود و اساساً ابراز حرفهایی از صنف و سنخ گفتههای او، بخصوص از سوی افراد «کلاهی» آن هم در زمان پهلوی، خریدار چندانی نداشت، اما خلوصنیت شریعتی و سِحِر کلام او تسلط بیمانندش برکلام و گفتار و بداههگوییهای او، از شریعتی اسطورهای ساخت که هنوز هم بعد از چهل سال از زمان درگذشتاش، کتابهای او خواهان و طرفداران خود را دارد.
نگارنده نیک به یاد دارم، مخالفان دکتر، حسینیه ارشاد را «یزیدیه اضلال» مینامیدند و او را «الاغ دوپا» که داعیه اسلام دارد و جزوهای که علیه او، با گزینش از کتابهایش، به چاپ رسانده بودند، تا حد «کافِر مطلق» او را به پیش برده و خونش را مباح اعلام کرده بودند، اما صف خریداران کتابهای دکتر در برابر انتشارات آذر (مرحوم مرتضی عظیمی) همواره در ذهن افراد سن و سالداری همانند نگارنده، برای همیشه باقی خواهد ماند.
نگارنده یقین دارم، کسانی که با دکتر علی شریعتی مخالف بودند، اکثر آنها تحت تأثیر دیگران قرار گرفته و بدون سبب و دلیل با او مخالفت میکردند و اگر خللی نیز در گفتار دکتر و برداشت او از تاریخ اسلام وجود داشت ـ که حتما وجود داشت ـ تا بدان حد نبود که حکم تکفیرش صادر شود و حتی ساواک نیز از این تضاد و تقابل سؤاستفاده کرده و جزوه مذکور را در تیراژ چندصدهزار نسخهای به چاپ رساند، تا از آبِ گلآلود، ماهی بگیرد. کاری که در مورد کتاب شهید جاوید و مرحوم نعمتالله صالحی نجفآبادی نیز صورت دادند و نمیدانم آیا صحت دارد و یا خیر، که حداقل در تیراژ بیست هزار نسخه شهید جاوید را چاپ کردند، تا دامنه اختلاف را بیش از پیش بگسترانند.
به اصطلاح طرفداران دکتر شریعتی نیز ـ البته برخی از آنها ـ کار را گاهی به افراط میکشیدند و ترور مرحوم شیخ قاسم اسلامی ـ که از جمله مخالفان سرسخت دکتر بود و کتابهایی را برضد او مینوشت و توسط انتشارات اسلام، مرحوم سیاح به چاپ میرساند ـ در ماه مبارک رمضان، آن هم پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نشاندهنده جهلی است که بر عدهای از مخالفان دکتر نیز غالب بود و در سیره و گفتار و کردار مرحوم دکتر شریعتی، هرگز نمیتوانست حذف فیزیکی مخالفان جایی داشته باشد و تمسک گروههای افراطیای همچون فرقان و اکبر گودرزی به گفتههای دکتر شریعتی، چنان جوّی را پدید آورده بود که کمتر کسی جرأت میکرد به صورت علنی از دکتر شریعتی بگوید و بنویسد و این در حالی بود که بسیاری از بزرگان انقلاب، همواره از مرحوم شریعتی حمایت میکردند و اصلاً او را شایسته رفتاری که در زمان حیات و ممات او میشد، نمیدانستند.
مرحومه پوران شریعت رضوی تمامی این مصائب را حداقل از زمان پیوند با دکتر شریعتی، تا دو دهه پس از انقلاب تحمل کرد و دم برنیاورد و اگر آسودگی فکریای فراهم آمده باشد، طی دو دهه اخیر بود که همواره و همیشه به همراه فرزندانش در مراکز علمی و خیریهها و امثالهم حضور مییافت و با ظاهری ساده و بیآلایش، به دور از هر رنگ و ریا، و ابراز وجود، و حتی به زبان آوردن کلامی، شخصیت و منش باطنی خود را ظاهر میساخت.
نخستین دیدار نگارنده با خانم شریعتی، در منزل ایشان، در همان خانه قدیمی دکتر در خیابان جمالزاده شمالی، در سال ۵۹ بود. ما جوانان پرشور قبل از پیروزی انقلاب، فقط به دنبال اشاعه افکار شریعتی بودیم و به اتفاق دوستی ـ حسین ذوالفقاری ـ شهادت و پس از شهادت دکتر را در تیراژ پانصد هزار نسخه به چاپ رسانده بودیم و حاصل فروش این شمارگان حیرتانگیز که در کمتر از دو روز به فروش رسید، ضرر دههزار تومانی بود که عایدمان شد و مرحوم پوران شریعت رضوی، از چند و چون این شمارگان میپرسید و بنده نیز صادقانه عرض کردم و ساده و صمیمی پذیرفت و گفت: تا به امروز چاپ کردید، عیبی ندارد، اما از این پس، با عقد قرارداد و رعایت حقوق خانواده ما، مبادرت به این کار کنید و ما نیز چنین کردیم.
بدون شک، مجموعه آثار دکتر شریعتی، منبعی عظیم و پربار برای نسلی است که به دنیای حقایق ناب اسلام محمدی است و اگر دکتر شریعتی پس از ۴۰ سال، همچنان گفتار و کردارش، طرفدار و خریدار و دوستدار دارد، بخش مهمی از آن را باید توجه همسر بزرگوار او دانست.
معیار شناخت شمس آلاحمد، جلال آلاحمد است و به رغم آن که استاد محمدتقی شریفی، در زمان خود، وزنهای قابل اتکا در کانون نشر حقایق اسلامی در مشهد بودند، اما معیار شناخت دکتر شریعتی، پدرش نبود و امروز، شخصیت ممتاز مرحومه پوران شریعت رضوی، بهصورت مستقل از پدرشوهر، شوهر و برادرش شناخته میشود. او همسر دکتر علی شریعتی بود، مادر فرزندان شریعتی بود، عروس استاد محمدتقی شریعتی بود، خواهر مهدی شریعت رضوی بود، اما پوران شریعت رضوی هم بود. زنی سترگ، همسری فداکار، مادری دلسوز و صبور و شخصیتی دوستداشتنی. |