​ادبیات عرب جهانی شده است

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از الجزیره- هفته گذشته جوخه الحارثی، نویسنده چهل‌ساله عمانی، با دریافت جایزه من‌بوکر بین‌المللی برای نگارش رمان «بانوان ماه» که در زبان انگلیسی به «اجرام آسمانی» ترجمه شده به اولین نویسنده عربی تبدیل شد که برنده این جایزه جهانی می‌شود.

خانم الحارثی در دانشگاه ادینبورگ شعر کلاسیک عربی خوانده و حالا استاد دانشگاه سلطان قابوس در مسقط عمان است. او اولین نویسنده عمانی است که آثارش به زبان انگلیسی ترجمه می‌شوند و تاکنون سه رمان و چندین مجموعه داستان منتشر کرده و برای رمان «پرتقال تلخ» نیز برنده جایزه سلطان فرهنگی و ادبی قابوس در سال ۲۰۱۶ شده بود. او در رمان اخیرش که درباره تغییرات دوران پسااستعماری عمان است داستان زندگی سه خواهر با نام‌های مایا، اسما و خوله را در روستایی با نام العوافی روایت می‌کند و نحوه زندگی طبقه متوسط در عمان و رویارویی آن‌ها با تغییرات گسترده در جامعه و تحولات اجتماعی را به تصویر می‌کشد.

شبکه الجزیره به همین مناسبت مصاحبه‌ای را با او ترتیب داده که نویسنده عمانی در این گفت‌و‌گو درباره این رمان و موفقیت آن و علاقه‌اش به زبان و ادبیات عرب صحبت کرده که در ادامه می‌خوانیم.
 
 رمان «بانوان ماه» از داستانی درباره یک جامعه بومی و محلی به رمانی در مقیاس جهانی تبدیل شد. نظر شما دراین باره چی‌ست؟
در این رمان تم‌های بومی و داخلی بسیاری وجود دارد؛ اما ارزش‌هایی که در آن مطرح می‌شود و مورد مداقه و پرسش قرار می گیرند جهان‌شمول است و ما همگی به عنوان انسان در آن شریک و سهیم هستیم. ارزش‌هایی مانند عشق و آزادی و نوع نگاه به زندگی. بومی و محلی بودن در تضاد و تناقض با جهانی بودن نیست و گمان می‌کنم که هر خواننده‌ای از هرکجای جهان می‌تواند در این رمان، صدای خودش را بیاید.

رئیس هیئت داوران درباره رمان شما گفته بود که افکار و تجربه‌های موجود در این رمان معمولا در انگلیسی وجود ندارد. چطور از آن‌ها به زبان عربی تعبیر کردید و با نظر به اینکه رمان در برخی بخش‌ها به لهجه عمانی است پروسه ترجمه آن چگونه صورت گرفت؟
عربی، زبان من و شوق و شور من است. زبانی است که عاشق آن هستم و دوست دارم به آن بنویسم و از این لحاظ که در یک خانوده عربی زاده و بزرگ شدم و در رشته ادبیات کلاسیک عرب درس خوانده ام، بنابراین برای من در این زمینه دشواری وجود ندارد. مترجم کتاب، خانم ماریلین بوث نیز مترجم توانایی است و به اعتقادم خیلی خوب توانسته جهان مکتوب به زبان عربی را با حفظ ابعاد زیبایی‌شناسانه متن اصلی به زبان انگلیسی منتقل کند. گفتگویی پیوسته بین ما جریان داشت. درباره مثال‌ها و برخی از قسمت‌های رمان مرتب با یکدیگر تبادل نظر می‌کردیم و گاهی هم پیش می‌آمد که تصویری از برخی اشیا مشخص مانند عکس یک صندوقچه را برای او می‌فرستادم تا بهتر بتواند آن را تصور کند. مکالمات زیبایی داشتیم و مترجم نیز گاهی تعمدا برخی کلمات عربی را دست‌نخورده در متن باقی گذاشته تا خواننده غربی بهتر بتواند احساس و ریتم آهنگین کلام را دریابد.

آیا رمانتان را در ردیف رمان‌های سترگی مانند «صد سال تنهایی» و یا رمان «الحرافیش»(حماسه عیاران) نجیب محفوظ قرار می‌دهید؟
خیر قرارش نمی‌دهم. تصمیم‌گیری در این باره بر عهده خواننده است.

سرچشمه الهام شما برای نوشتن این رمان چه بود و آیا به منابع دیگری مانند آرشیو بریتانیایی برای توصیف زندگی در آن زمان مراجعه کردید؟
سرچشمه‌های الهام بسیارند. من در خانواده‌ای سرشار از قصه و حکایت‌ و فرهنگ متنوع عمانی رشد یافتم که زبان‌های متعدد، مذاهب و فرهنگ‌های دوگانه مختلف با پشتوانه تاریخی غنی و پربار در آن جریان داشت و درباره رمان نیز از کلام بزرگان در روایت داستان‌های واقعی یا خیالی بهره بسیاری بردم. در همان دوران نیز به منابع دانشگاهی و منابعی از آرشیو بریتانیایی مراجعه کردم تا نحوه زندگی در اوایل قرن بیستم در عمان را بهتر درک کنم.

در رابطه با زمان رمان. آیا از تجربه زیسته خودتان بهره بردید و یا بر منابع اعتماد کردید؟
داستان این رمان قصه سه نسل از یک خانواده است که از اوایل قرن ۱۹ شروع می‌شود و تا پایان قرن بیستم ادامه می‌یابد. طبیعتا با همه این دوران‌ها معاصر نبوده‌ام. اما از یک سو به منابع آکادمیکی مراجعه می‌کردم و از دیگر سو بر خیال تکیه می‌زدم.

در رابطه با تعدد صداها در رمانتان بگویید. چگونه توانستید دو سبک روایت را با یکدیگر ترکیب کنید؟
 درباره من به عنوان یک نویسنده تعدد صداها از این لحاظ مفید بود که توانستم دیدگاه‌‌های مختلفی را درباره یک موضوع واحد نشان دهم. به عنوان مثال عبدالله از دیدگاه شخص خودش به یک واقعه می‌نگرد و بعد می‌بینیم که همسرش، میا، دیدگاه دیگری به همان موضوع دارد و چون با ضمیر متکلم حرف می‌زند جز آنچه را که درباره آن فکر می‌کند متوجه نمی‌شویم. اما زمانی که روای دانای کل از فکر میا به ما خبر می‌دهد می‌بینیم کاملا با آنچه عبدالله به آن فکر می‌کند متفاوت است. بنابراین این امر به من فرصتی برای بخشیدن صداهای گوناگون به اشخاص متعدد در رمانم می‌دهد.

برخی منتقدان معتقدند تعدد شخصیت‌های رمانتان، فهم و درک آن را برای خواننده کمی دشوار می‌کند؟
این طور فکر نمی‌کنم و گمان می‌کنم اگر خواننده کمی صبوری و جد و جهد به خرج دهد و با شخصیت‌ها انس بگیرد  و آن‌ها را بشناسد جایزه خود را در نهایت دریافت خواهد کرد.

در ارتباط با مرز واقعیت و خیال. آیا روستای العوفی در عالم واقع وجود دارد؟
 (می‌خندند)… برخی از خوانندگانم به من می‌گویند که در نقشه به دنبال این مکان می‌گردند اما در واقع  العوفی یک روستای کاملا خیالی است.

 درباره شخصیت‌ها هم همین طور است؟
 بله می‌دانید که برای برخی شخصیت‌ها ریشه‌های حقیقی با اشکال گوناگون وجود دارد. اما درباره من هیچ زمان نمی‌توانم یک شخصیت را به طور کامل از دنیای واقعیت وارد رمانم کنم. مساله کمی از این پیچیده‌تر است و خیال نقش مهمی در ساخت یک شخصیت و قرار دادن آن به روشی قانع‌کننده‌ در یک اثر دارد.

ایده عشق و رمانتیسم در جامعه بومی یا قبیله‌ای آشکار شد. چطور به چنین تعبیری از آن رسیدید؟
برای یک نویسنده، ارزش‌های بزرگ انسانی مانند آزادی، صداقت و عشق در هرجامعه‌ای در هر کجای جهان با هر رسوم و آدابی وجود دارد. با اینهمه در جوامع مختلف به اشکال مختلف خودش را نشان می‌دهد و مردم همیشه و تا ابد این ارزش‌ را در افلاک نیز گرامی می‌دارند.

نظرتان درباره دگرگونی و تغییر در جامعه عمان که در رمانتان منعکس شده چی‌ست؟
من جامعه‌شناس نیستم؛ اما جامعه موضوع رمان من به عنوان رمان‌نویس بوده. همواره جامعه و تغییرات آن را زیر نظر دارم که در مقایسه با گذشته بسیار سریع است. در دو قرن ۱۸ و ۱۹ و اوایل قرن بیستم آهنگ زندگی به مراتب کندتر از دوره‌ای بوده که ما در آن زندگی می‌کنیم. و طبیعتا این امر در زندگی مردم، بر ارزش‌ها، دیدگاه‌شان نسبت به خود و و زندگی اطرافیانشان موثر است.

 آیا موفقیت شما برای دیگران نویسندگان در دنیا عرب الهام‌بخش خواهد بود؟
 بله، امیدوارم چنین باشد و پنجره امیدی برای همه رمان‌نویسان عرب گشوده شود؛ چرا که ادبیات عرب شایستگی و استحقاق آن را دارد که خوانده و شناخته شود و نویسندگان عرب باید به خود و قدرت و توانایی ادبی خود برای رقابت در سطوح جهانی اعتماد کنند.

بنابراین ادبیات عرب جهانی می‌شود؟
شکی در آن نیست.

 مهم‌ترین چالش‌ پیش روی نویسندگان عربی برای ورود به عرصه بین‌الملل را در چه چه می‌دانید؟
چالش‌ها بیشتر مربوط به جوانب لجستیکی می‌شود که مهم‌ترین آن‌ها گام‌های ترجمه و ناشر و انتشار کتاب است که در واقع گام‌های بسیار دشواری محسوب می‌شوند و به اعتقاد من بزرگ‌ترین چالش‌ها هستند و گرنه هیچ‌گونه تردیدی در کیفیت ادبیات عرب ندارم.

این مطالب را به اشتراک بگذارید: