خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در همدان – زلیخا کرمی: بابک رضاپور، متولد ۱۳۴۳ در اسدآباد همدان، دانشآموخته سینما و پژوهشگری رسانه از مرکز تحقیقات صدا و سیما، سالهاست در همدان ساکن است. رضاپور که اکنون دوران بازنشستگی را سپری میکند، در سالهای فعالیتش در صدا و سیمای مرکز همدان، در سمتهای مختلفی همچون مدیر آموزش و پژوهش، مدیر آرشیو و کتابخانه، مدیر و معاون تولید سیما و مدیر باشگاه رادیو و تلوزیونی صدا و سیما مرکز همدان خدمت کرده است. وی در طول مدت خدمتش به کارهایی مانند فیلمنامهنویسی و ساخت تله تئاتر و تله فیلم، مشغول بوده است. رضاپور، کتاب «آدمها در اذهان اقشار؛ جستاری در پیشههای زوال یافته و یا در حال زوال همدان» که اثری است در حوزه استانشناسی را به رشته تالیف درآورده است. او همچنین اثری دیگر را که خوانش تحلیلی تطبیقی است از خطه همدان در سفرنامههای ایرانی و غیرایرانی با عنوان «همدان شناخت» در دست چاپ دارد. این اثر بخشی از دانشنامهای است که حوزه هنری چاپ آن را به عهده دارد. اما موضوعی که بهانه گفتوگوی ما با بابک رضاپور شد، پیگیری سرنوشت دانشنامه استانی «همدانیکا» است، که به اعتقاد کارشناسان این حوزه، در زمینه استانشناسی، مجموعهای است کمنظیر. این گفتوگو در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد:
ابتدا لطفاً کمی از اهمیت تدوین دانشنامه «همدانیکا» و چگونگی گردآوری آن برایمان بگوئید.
میشود گفت این موضوع از کودکی به عنوان یک دغدغه در ذهن من بود؛ همواره یک کنجکاوی در زمینه شناخت همدان داشتم و در قالب طرح پرسشهایی متفاوت از محیط پیرامون خود، این موضوع را دنبال میکردم. با گذشت زمان و ادامه این دست کنجکاویها و با ورود به دانشکده سیما بهصورت جدی به کسب اطلاعات و افزایش آگاهی خود نسبت به استان پرداختم.
کمی به عقب برمیگردم؛ از همان سالهای آغازین زندگی پیوسته در پی کتابی بودم که بتواند به شناخت بیشتر من از همدان، کمک کند اما هر بار با ضعفی آشکار در وجود مطالبی از این دست، همراه میشدم. مدام در میان کتابهای تاریخی از جمله آشتیانی، تاریخ ایران پیرنیا و .. به کندوکاو مسائل مرتبط به همدان و کسب دادههایی که بر شناختم بیفزاید، جستجو میکردم اما افزایش آگاهی نسبت به استان همدان با توجه به نبود منابع، بسیار سخت و دشوار بود و همواره چرایی این امر برایم، روشن نبود. با گذشت زمان و تلاشام در این مسیر ضعف مشهود تاریخنگاری محلی در ایران بر من آشکار شد؛ البته این مطلب به معنای اینکه در تاریخنگاری ملی ضعف و یا مشکلی وجود ندارد، نیست. نبود منابع و ضعف در تاریخنگاری کشور در زمینههایی همچون جامعهشناسی و دیگر رشتهها نیز احساس میشود، عمدتاً تاریخنگاری ایران، تاریخنگاری رسمی و درباری حکومتی بوده است.
وضعیت کتب تاریخی که در آنها به دنبال این ارتقای شناختتان از همدان بودید و به مطالعه آنها میپرداختید، چگونه بود؟
در همدان میتوان به تاریخ راوندی که کاتب دربار سلجوقی بوده است، اشاره کرد که مصادف است با زمانی که سلاجقه منطقه همدان سقوط کردند. اصولاً تا پیش از صفویه، حکومتهایی غیرملی بر سر کار بودند و به عبارت دیگر حکومتهایی مبتنی بر ایلات و عشایر که به شکلی متجاوز وارد ایران شده بودند؛ بهطور خاص حکومتهای ترکزبان از جمله خوارزمشاهیان، غزنویان، سلجوقیان و .. تا صفویه؛ در این زمان، نخستین حکومت به مفهوم NATION یا ملیت در ایران شکل گرفت؛ گویی که آنها نیز در اصل کُرد بوند و سنیمذهب، اما بنا به دلایلی از جمله کسب رضایت ۱۲ قبیله قزلباش که به آنها قول مساعدت نظامی داده بودند، خودشان را تُرک هم نامیدند و همینطور شیعه و برای خود شجرهنامه نیز نوشتتند. از آن دوره چند کتاب تاریخی باقی مانده است که در مقایسه با زمان ماقبل آن، کتب تاریخی قابل اعتتنایی است؛ گویی که در آنها نیز کاتبها، حسب گرایشات خاندان صفوی آزادی عمل نداشتند، اما از کیفیت به مراتب بالاتری برخوردار بود. در دوره قاجاریه و بهخصوص در دوره مشروطیت، تاریخنگاری بهشکلی که در فرامرز بهخصوص در اروپا وجود داشت، رایج شد و اکنون نوعی از تاریخنگاری را داریم که مستقل از حاکمیتها است. اگر فریدون آدمیت را به عنوان کسی در نظر بگیریم که بر اساس یک روشمندی، تاریخ مشروطیت ایران را مطالعه کرد، مشاهده میکنیم که از آن زمان به بعد تاریخنگاران مستقلی پا به عرصه گذاشتند که آثارشان قابل توجه است. اگر ماقبل از صفویه را نیز در نظر بگیریم، یکسری کتب تاریخی وجود دارد که توسط کاتبان و دبیران دربار پادشاهان و معمولاً بهصورت سفارشی تنطیم میشده است و بهنسبت از کمیتی مقبول برخوردار نیستند.
دلیل انتخاب نام همدانیکا برای مجموعهتان چه بود؟
با توجه به اینکه احسان یارشاطر نیز در پی نام و نانی از تالیف ایرانیکا نبود و من نیز از این نظر در پی آوازه برای خود نیستم، ترجیح دادم که نام این مجموعه را از ایرانیکا برگیرم.
از چگونگی جمعآوری دادههای مربوط به همدانیکا و زمانی که به این کار اختصاص یافت، بگوئید.
این اثر را – که در ابتدا هیچگاه به این نمیاندیشیدم که از این حجم برخوردار شود – طی ۴۰ سال از منابع و ماخذهای مختلفی گرآوری کردم و خودم متعتقدم در استانشناسی بینظیر است. از حدود ۴۰ سال پیش، هر مطلبی مرتبط به همدان را یادداشت میکردم و از کامپیوتر و اینترنت نیز در این زمینه یاری جستم؛ همواره از سررسیدهایی برای درج یادداشتهای خود استفاده میکردم و هنوز هم آنها را دارم؛ بارها و بارها دادههایی را که به دست میآوردم، با توجه به اطلاعات جدیدی که دست میداد، اصلاح و ویرایش میکردم. نزدیک به ۵۰ تا ۶۰ درصد از دادههای همدانیکا مربوط به حضور و دستیابی من به دادهها و اسناد موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران بود، در آنجا مجموعه و گنجینهای عظیم از اطلاعات بود و نیمی از سرفصلهای همدانیکا را با استفاده از منابع موجود در این کتابخانه گردآوری کردم و تا جایی که میتوانستم، یادداشت برداشتم.
بعد از انقلاب، موجی از خودیابی ایجاد شد، بهخصوص در دهه ۶۰ و ۷۰ و کتاب بسیار زیادی در حوزه تاریخ قدیم و جدید ایران چاپ شد. در آن زمان سیاست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حمایتی بود و کتابها با قیمتی ناچیز ارائه میشد. این موضوع در دوره اصلاحات به اوج خود رسید و سیاستهای این وزارتخانه تغییر کرد و من به یکسری از کتابهایی که تا آن زمان مجوز چاپ آنها روی زمین باقی مانده بود، دست پیدا کردم و در تقویت همدانیکا به کار بستم. برای همدانیکا سرفصلهایی تعریف کرده بودم و دادههایی را که بهدست میآوردم، متناسب با سرفصلها، چینش میکردم. در این مسیر و رشد همدانیکا، اینترنت هم از نقشی درخور برخوردار بود، و کمک بسیار شایانی در این زمینه بود، گاه از اینترنت ماهوارهای صدا و سیما نیز در این مسیر کمک میگرفتم و با توجه به سرعت بسیار بالایی که برخوردار بود، توانستم در اوقات فراغتی که حاصل میشد، به دادههای بسیاری دست پیدا کنم. داددهایی را که بهدست آوردم تایپ میکردم و به ویرایش آنها میپرداختم، در ابتدا تصور نمیکردم که همدانیکا از چنین حجمی برخوردار شود.
آیا برای چاپ این مجموعه هم اقدامی انجام دادهاید؟ موانع بر سر راه در این مسیر کدام بوده است؟
از طریق یکی از اقوام به جهت چاپ و نشر آن اقدام کردم و با پیگیریهایی که در تهران در این زمینه حاصل شد، ناشرانی در پایتخت تهران میگفتند چاپ این مجموعه برای ناشران خصوصی بسیار سخت است. این مجموعه شامل ۱۵ هزار صفحه است و بالغ بر ۱۰ جلد خواهد شد و دانشنامهای استانی است و لذا ناشران حاضر به چاپ آن نشدند و هر کدام موضوعاتی را از قبیل اینکه برایشان چاپ این مجموعه مقدور نیست، مطرح میکردند. در این دانشنامه به موضوعات متفاوت و هر آنچه که مربوط به همدان است، پرداخته میشود؛ از همدان، فرهنگ، تاریخ، گویش، جغرافیای طبیعی، صنعت و… و تفکیک مطالب به این صورت نزدیک به ۵ سال به طول انجامید.
با ملاقاتی که با مدیر سابق اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی همدان داشتیم، مقرر شد که مطالب برای چاپ به تهران ارسال شود و از بودجه وزارتخانه، چاپ یک دوره ۵۰۰ نسخهای این دانشنامه، ممکن شود و اگر بعد از چاپ این دوره، با استقبال روبهرو شد، با اشتراک ناشران خصوصی به نشر آن ادامه دهیم. اما با تغییر مدیریت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی همدان این موضوع معلق ماند؛ طوری که مجدداً باید تمام پیگیریها و مطالب ذکر شده را از نو انجام دهیم که واقعاً این کار از حوصله من خارج است.
در حال حاضر این مجموعه در چه وضعیتی قرار دارد؟
از آنجائیکه به طمع نام و نان نبوده است و از سوی مسئولان امر نیز مورد توجه قرار نگرفت، آن را در کانالی در تلگرام به همین نام به صورت تدریجی و رایگان در اختیار عموم قرار دادهام! |