خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مصطفی خرامان: مرا دعوت کردند به داوری جشنواره شهید اندرزگو که نخستین دورهاش است و موضوعش انقلاب است. ما داوران بخش کودک و نوجوان بودیم. در همان جلسه اول گفتند که یک گروه دیگری (نخبگان) هم هستند که آنها هم نظر میدهند. من همان جلسه گفتم، نیستم. بعد توضیح دادند که نخبگان؛ کتابهای انتخابی ما را داوری میکنند. من به حرمت دوستان داور و دوست دیگری که مرا شخصا دعوت کرده بود، پذیرفتم.
ما پس از بررسی کتابها پنج کتاب را به ترتیب اولویت معرفی کردیم. رویای بعد از ظهر / موهای تو خانه ماهیهاست / باغ خرمالو / روایتی ساده از ماجرای پیچیده و ظلمت سفید.
قرار بر این بود که نخبگان کتابهای انتخابی ما را بخوانند و ممکن بود احتمالاً ترتیب کتابها تغییر کند. این امری بود که ما پذیرفته بودیم.
وقتی نتیجه اعلام شد، جوایز بخش کودک و نوجوان به دو کتاب «باغ خرمالو» و «دو روایت از یک عکس» تعلق گرفت. اما میبینیم که «دو روایت از یک عکس» در لیست کتابهای انتخابی ما نبود.
من ضمن احترام به آقای حسنبیگی با هیچکدام از کتابهای ایشان در لیست نامزدها موافق نبودم، اما چون ما سه نفر بودیم و آن دو دوست دیگر موافق بودند، کتاب «روایتی ساده از ماجرای پیچیده» در لیست قرار گرفت.
من به دوستانم گفتم برای ما خوب نیست، کتابی که اسمش اشکال دارد در لیست ما باشد. استدلالم را برای ایشان گفتم و ایشان هم پذیرفتند.
اما چه شده که کتاب «دو روایت از یک عکس» برنده جایزه شده نمیدانم. این بخش ماجرا به من مربوط نیست.
آیا با داوران دیگر توافق شده یا مسئولین جشنواره اعمالنظر کردند باز هم به من مربوط نیست. من به عنوان یکی از داوران وظیفه خودم میدانم که از انتخاب یک کتاب غیرجذاب و شعاری که حتی در انتخاب اسم هم مشکل دارد تبری جویم.
میخواستم در مراسم اختتامیه جایزه شهید اندرزگو این موضوع را مطرح کنم که به حرمت دوستانی مثل آقایان علیمحمد مودب، محسن مومنی و مهندس حسین سعیدی این کار را نکردم. |