خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) ـ روح الله گلمرادی: پیش از شروع بحث لازم است گزارشی از فعالیتهای بهرنگ صدیقی به عنوان یکی از جامعهشناسانی که سهم بهسزایی در جا انداختنِ ایده جامعهشناسی مردممدار در ایران داشته است ارائه کنم. بهرنگ صدیقی استاد جامعهشناسی دانشگاه آزاد رودهن و استاد مدعو دانشگاه علم و فرهنگ است که دغدغه اصلی او ترویج جامعهشناسی مردممدار و بینش جامعهشناختی است.
در ادامه به برخی از فعالیتهای صدیقی در راستای جاانداختنِ بینش جامعهشناسی مردممدار اشاره میشود: تشکیل کارگروه جامعهشناسی مردممدار در انجمن جامعهشناسی ایران، برگزاری چند نشست درباره جامعهشناسی مردممدار، راهاندازی خبرنامه جامعهشناسی مردممدار، ایجاد ستون و صفحه جامعهشناسی مردممدار در روزنامه شرق، برگزاری ۱۲ جلسه کارگاه به همراه دانشگاه برکلی، ترجمه کتاب جامعهشناسی مردممدار (۱۳۹۴) به همراه برخی از دوستان و فعالیتهای دیگر در انجمن؛ ایجاد موسسه رخداد تازه اندیشه با کارگروههای به ویژه مستند جامعهشناختی، پسااستعماری، محلهگرایی، زیست غیررسمی با همراهی خانم آذر تشکر و دوستان دیگر؛ متنها، مقالات و مصاحبههایی در مورد ضرورت جامعهشناسی مردممدار، حیطه و اهداف آن، پیوند آن با روزنامهنگاری، مقالاتی درباره مستند جامعهشناختی؛ ارائه درس جامعهشناسی مردممدار در پاییز ۱۳۹۶ برای دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه علم و فرهنگ و در نهایت ترجمه کتاب جامعهشناسی مردممدار در کارزار عمل (۱۳۹۷) به همراه نگارنده.
از زمان طرح ایده جامعهشناسی مردممدار در ایران و انتشار ترجمه دو کتاب جامعهشناسی مردممدار (۱۳۹۴) و جامعهشناسی مردممدار در کارزار عمل (۱۹۷) و بحث و گفتگوهایی که با استادان و دانشجویان جامعهشناسی درباره جامعهشناسی مردممدار داشتهام، با واکنشها و تعبیرات مختلفی از جامعهشناسی مردممدار روبهرو شدهام که به نظر نگارنده منجر به برخی سوءبرداشتها از جامعهشناسی مردممدار شده است. در این یادداشت تحت دو پرسش جامعهشناسی مردممدار چه نیست؟ و جامعهشناسی مردممدار چه است؟
تلاش شده است تا به طور مختصر درباره جامعهشناسی مردممدار روشنگری صورت گیرد و مسلماً این یادداشت به همه سویهها و جهات بحث نمیپردازد.
جامعهشناسی مردممدار چه نیست؟
جامعهشناسی مردممدار نظریه و مکتب نیست؛ در جامعهشناسی نظریهها و مکاتب مختلفی در مورد پدیدهها، مسائل، ساختارها و کنشهای اجتماعی عرضه شده است که هر کدام هم از جهانبینیها و پارادایمهای متفاوتی نشأت گرفتهاند. جامعهشناسی مردممدار مسلماً در مورد همه اینهایی که گفته شد نظرورزی و پژوهش میکند اما مشخصاً نظریهای درباره امری اجتماعی نیست.
جامعهشناسی مردممدار روش نیست؛ روشها و روششناسیهای مختلفی از جمله کمی، کیفی و ترکیبی برای شناخت موضوعات جامعهشناختی به کار گرفته میشوند. جامعهشناسی مردممدار از همه روشها بهره میگیرد و در عین حال هیچ کدام نیست و عمدتاً از این گونهها هم فراتر میرود. پس جامعهشناسی مردممدار روش هم نیست.
جامعهشناسی مردممدار متعلق به مکان و زمان خاصی نیست؛ بسیار گفته میشود جامعهشناسی مردممدار در سنت جامعهشناسی آمریکایی ریشه دارد و احتمالاً با این تعبیر میتوان گفت جامعهشناسی مردممدار متعلق به دو سه دهه اخیر یا حداکثر سده اخیر است. درست است که مفهوم جامعهشناسی مردممدار را اولین بار هربرت گانز در ۱۹۸۸ در آمریکا به کار گرفت و بوراووی در ۲۰۰۴ فراخوان جدیدی به آن داد، اما جامعهشناسی مردممدار نه متعلق به جامعهشناسی آمریکاست و نه سده معاصر؛ کما اینکه میتوان مارکس، دورکیم، وبر، بوردیو و فوکو را از نمایندگان جدیِ جامعهشناسی مردممدار تلقی کرد و یا اینکه تلاشهای بوراووی برای نشر جامعهشناسی مردممدار در گستره جهانی را در نظر گرفت؛ برای نمونه میتوان به مجموعه مقالات کتاب جامعهشناسی مردممدار در کارزار عمل (۳۹۷) که از جامعهشناسانی از کشورهای مختلف است و یا نشریه گفتگوی جهانی که بوراووی سابق سردبیر آن بود و در حال حاضر مشاور آن است و همچنین سفرهای بوراووی به کشورهای مختلف از جمله ایران، آدرس داد.
جامعهشناسی مردممدار مرحلهای از جامعهشناسی نیست؛ بوراووی با طرح چهار نوع جامعهشناسی (حرفهای، سیاستگذار، انتقادی و مردممدار) کمک زیادی به تمییز جامعهشناسی مردممدار از انواع دیگر این دستهبندی کرد. اما به نظر من از این دستهبندی بوارووی سوءبرداشت شده است و البته طرح آن در جامعهشناسی آمریکا هم در دامن زدن به این سوءبرداشت بیتأثیر نبوده است و آن اینکه برای پرداختن به جامعهشناسی مردممدار ابتدا باید جامعهشناس حرفهای شویم طوری که گویی جامعهشناسی مردممدار علمی نیست و برای علمیبودن نیاز به جامعهشناسی حرفهای دارد اما باید گفت که جامعهشناسی مردممدار و جامعهشناسان مردممدار همواره فعالیت علمی میکنند، از تفکر انتزاعی بهره میگیرند، مفاهیم را چکشکاری میکنند، از واقعیتها و آمارها استفاده میکنند و هر آنچه که برای فعالیت علمی لازم است؛ با این حال وجه مشخصه جامعهشناسی مردممدار این است که کرداری است متعهدانه، مشارکتی و دموکراتیک، و بازاندیشانه.
مصداقی از جامعهشناسی مردممدار را میتوان در مقاله بوراووی و بهبهانیان در کتاب جامعهشناسی مردممدار در کارزار عمل تحت عنوان «آموزش جهانی در عصر دیجیتال» مشاهده کرد. پس جامعهشناسی مردممدار خود به تمامی جامعهشناسی است و نه مرحلهای از جامعهشناسی.
جامعهشناسی مردممدار فن خطابه و سخنوری نیست؛ محمدعلی مرادی در واکاوی مفهوم جامعهشناسی مردممدار آن را ذیل فن خطابه در منطق ارسطویی قرار میدهد. در منطق ارسطو، فن خطابه عمدتاً برای اقناع مخاطب است که از اولین پیشگامان آن هم سوفسطائیان بودند. به احتمال زیاد تعبیر افرادی مثل محمدعلی مرادی از جامعهشناسی مردممدار به عنوان فن خطابه با جامعهشناسی مردممدار سنتی قرابت دارد. اما در همین گونه از جامعهشناسی مردممدار هم که بوراووی نماینده برجسته آن را سیرایت میلز میداند، نقش جامعهشناس تحلیل و تفسیر ساختارها و شرایط اجتماعی ـ تاریخی و ارائه بینش جامعهشناختی به عموم مردم است؛ این که مسائل اجتماعی، ریشه اجتماعی دارند، راه حل آنها هم اجتماعی و نهفته در کنش جمعی است؛ کاری که میلز در آثار برجسته خود از جمله بینش جامعهشناختی و نخبگان قدرت میکند؛ بنابراین علمی است برای مردم جهت داشتنِ بینشی جامعهشناختی به جامعه و مسائلش. اما جامعهشناسی مردممدار صرفاً این نیست و برخلاف خطابه که یکسویه و از بالا به پایین و برای به کرسی نشاندنِ حرف خود است، از یکسویگی و موضع از بالا به پایین فراتر میرود و در گونه جامعهشناسی مردممدار ارگانیک به تولید مشارکتی دانش میپردازد و دانشْ دیگر در اختیار جامعهشناس نیست بلکه محصول جامعهشناس و مردم است و جامعهشناس هم عضوی همسطح مردم است.
جامعهشناسی مردم مدار چه است؟
جامعهشناسی مردممدار بینش است؛ همانطور که گفته شد جامعهشناسی مردممدار نه نظریه است نه مکتب و نه روش و نه مرحلهای از جامعهشناسی یا فن خطابه و سخنوری بلکه بینشی است درباره هر آنچه موضوع جامعهشناسی است یا تمرکز بر گفتگوی عمومی بر سرِ ارزشهای اساسی از جمله عدالت و آزادی و در همشکستنِ هر چه بیشترِ سلسله مراتب و کاستن از نابرابریها. بنابراین جامعهشناسی مردممدار در راستای بینش خود از هر نظریه و روشی که سودمند و کارا باشد استفاده میکند.
جامعهشناسی مردممدار بر مدار مسأله میچرخد؛ این نوع جامعهشناسی بنابر تعهد، مشارکتی بودن و بازاندیش بودنش، پیرامون مسأله موردنظر خود، از روشها و نظریات مختلف بهره میگیرد چون اولویت نه در روشها و نظریات بلکه بر پیگیریِ متهدانه، مشارکتی و بازاندیشانه برای بحث و چارهاندیشی درباره مسائل است؛ در واقع، جامعهشناسی مردممدار بر مبنای این سه ویژگی بارز (متعهد، مشارکتی و بازاندیش)، کرداری جامعهشناختی است پیرامون مسأله موردنظر جامعهشناسان و اجتماع و گروههای مردمی.
جامعهشناسی مردممدار، علمی است برای مردمان (گونه سنتی) و در سطحی بالاتر برآمده از مردمان (گونه ارگانیک)؛ در واقع، جامعهشناسی مردممدارِ سنتی با اینکه تولید دانش در آن مشارکتی نیست اما دانشی است برای مردمان و آگاهیبخشی به مردم نه خوشخدمتی به دولت و بازار یا گروه های نفوذ دارای منافع خاص. اما غایت جامعهشناسی مردممدار علاوه بر نشر بینش جامعهشناختی از طریق گونه سنتی، تولید مشارکتی دانش و بینش جامعهشناختی و به صداآوردنِ مردم از طریق گونه ارگانیک است به گونهای که آنها خود صدای خود باشند. در گونه ارگانیک جامعهشناسی مردم مدار، جامعهشناس به عنوان تسهیلگر در کنار گروههای مردمی برای تولید دموکراتیک دانش و ارزشهای آزادی، عدالت و رهایی ایفای نقش میکند.
جامعهشناسی مردم مدار نوعی درگیری انتقادی و بازاندیشی است؛ جامعهشناسی مردممدار برای از بین بردنِ سلسله مراتب، سلطه و حکومت پذیر نشدن، به نحوی بی وقفه خصلت انتقادی و بازاندیشانه دارد هم نسبت به نیروهای سرکوبگر به ویژه دولت و بازار هم ادراکات عامیانه. این ویژگی جامعه شناسی مردم مدار است که میتواند علاوه بر نیروهای سرکوبگر دولت و بازار، آن را از خطر خوشخدمتی به عوام دور نگه دارد.
۱-برای فراتر رفتن از روش های موجود ن.ک. «حقایق تلخ: روشنفکر مردممدار و پیگیری حقیقت، عدالت، و قدرت» در بوراووی و دیگران، (۱۳۹۷)، جامعهشناسی مردم مدار در کارزار عمل، ترجمه بهرنگ صدیقی و روح الله گلمرادی، تهران: نشر نی
۲-ن.ک. مرادی، محمدعلی (۱۳۹۳)، «جامعهشناسی مردممدار؛ واکاوی یک مفهوم» درhttps://bit.ly/2TRuFEH و رحمانی، جبار (۱۳۹۷)، «گفتوگوی متقابل علم و مردم»، روزنامه اعتماد، ۲۳ مهر ۱۳۹۷، ص۷
۳- https://en.wikipedia.or1g/wiki/Public_sociology
۴-بوراووی و دیگران، (۱۳۹۷)، جامعهشناسی مردممدار در کارزار عمل، ترجمه بهرنگ صدیقی و روحالله گلمرادی، تهران: نشر نی
۵-ن.ک. رحمانی، جبار (۱۳۹۷)، «گفت¬وگوی متقابل علم و مردم»، روزنامه اعتماد، ۲۳ مهر ۱۳۹۷، ص۷؛ ترکارانی، مجتبی (۱۳۹۶)، «جامعهشناسی مردممدار برای جامعه ما یک ضرروت است»، در http://www.ibna.ir/fa/doc/longint/256718/
۶- مرادی، محمدعلی (۱۳۹۳)، «جامعهشناسی مردممدار؛ واکاوی یک مفهوم» در https://bit.ly/2TRuFEH
|