نامگذاری خیابانی در یزد به نام شارق یزدی شاعر و نویسنده این استان

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در یزد، مراسم نکوداشت شارق یزدی با عنوان «بحر شارق» با حضور نویسندگان و شاعران یزدی در محل تالار فرهنگ یزد برگزار شد.

مفاخر، انسانهای تمدن ساز بوده اند
مجید جوادیان‌زاده، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد در این مراسم گفت: تمدن یک جامعه در کنار شاعران، فلاسفه و هنرمندان ایجاد شده است.

وی با بیان اینکه مفاخر زیربنای هویت جامعه را شکل داده اند تا ما، ما شویم، بیان کرد: اگر مفاخر نبودند، هویت ما طور دیگری شکل می‌گرفت.

وی ادامه داد: معرفی و شناسایی مفاخراستان یزد عمدتاً مورد غفلت قرار گرفته است.

جوادیان زاده تاکید کرد: اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری دیگر دستگاه‌های فرهنگی بخصوص سازمان فرهنگی شهرداری یزد تلاش خواهد که این نقیصه را برطرف کند.

به گفته وی باید تلاش مضاعفی صورت بگیرد تا مفاخر فرهنگی استان یزد بیش از گذشته به جامعه معرفی شوند.

مدیرکل فرهنگ وارشاد اسلامی یزد در ادامه به معرفی و ویژگی‌های شارق یزدی اشاره کرد و گفت: زندگی و زیست ادبی شارق یزدی در یکی از مهمترین دوره تحولات سیاسی (مشروطیت) ایران رخ داده است.
 

شارق یزدی، شاعری که موقعیت اجتماعی بالا را در اشعارش می‌توان یافت
حسين مسرت پژوهشگر فرهنگی یزد با بیان اینکه شارق از نخستين شاعران مشروطه خواه بوده است، گفت: او نخستين فرد یزدی است كه اصطلاحات سياسی را به حوزه شعر وارد کرده و دیوان غزلی با هزار غزل و كتابی در مثنوی به نام «همايون کتاب» را سروده که اندیشه‌های عرفانی و اجتماعی خود را به قلم تحریر درآورده است.

وی افزود: تذكره شعرای يزد نیز به همت او نگاشته شد، اما در گذر ایام نابود شد و اثری از آن به جا نماند، حتی کتابخانه‌اش نیز به همین شکل از بین رفته است. كتابی هم با عنوان رباعيات شارق یزدی در سال ۱۲۹۹ شمسی در كرمان چاپ سنگی شده است.

مسرت با بیان اینکه بخشی از آثار شارق یزدی از بین رفته است، گفت: آثار خطّی او به غیر از تذکره شعرای یزد، در کتابخانه وزیری یزد قرار دارد از طرفی دیوان اشعارش نیز به همت و پیگیری فرزند وی «فیض‌الله شارق» برای چاپ آماده شده بود که اجل مهلتش نداد و بعدها در سال ۱۳۷۱ دیوان کامل این شاعر با بيش از ۳۰ هزار بيت شعر به کوشش آقای اکبر قلم‌سیاه به چاپ رسید.

وی شارق را در غزل پیرو شعرای بزرگی چون حافظ و در مثنوی پیرو مولانا خواند و گفت: یکی از مهمترین اشعار سیاسی که در روزنامه سفینه چاپ شده و اثری از آن در دیوانش نیست، به تشریح اوضاع زمان مشروطه با واژه‌های روزمره آن روزگار پرداخته که ابیات آغارین آن چنین است: عریضه داد به «کابینه» وزارت عشق / دل از تظاول زلف کج تو با عشاق/ «رییس مجلس» خوبان اجازه داده به چشم / که تا کند ز اسیران زلف، «استنطاق»

مسرت، فرخی يزدی و شكوهی يزدی را از شاگردان شارق خواند و گفت: قوام‌الشعرا و حاج قدسی يزدی، شاعر و وکیل عدلیه یزد در عصر قاجار نیز با شارق دمساز بوده‌اند لذا می‌توان به موقعیت اجتماعی بالای این شاعر سیاسی و عرفانی سرا پی برد.

این پژوهشگر کشوری با بیان اینکه آرمگاه شارق یزدی در آرامستان نابه سامان جوی هرهر یزد قرار دارد، نسبت به رسیدگی و معرفی آرامگاه این شاعر اظهار امیدواری کرد و گفت: این شاعر یزدی به علت اشعار عرفانی و سیاسی قابل توجهی که سروده و گام‌هایی که در مسیر مشروطه برداشته، اهمیت زیادی دارد.

وی اضافه کرد: شارق علاوه بر تریبت شاگردانی آزادی‌خواه، نخستین شاعر سیاسی سرای یزد به ویژه در زمان مشروطه بوده است و  به دلیل روحیه آزاده، دشمنانش بارها قصد جان وی را کرده‌اند.
 

بخشی از زندگینامه شارق یزدی 
«غلامحسين شارق يزدی» در سال ۱۲۴۰ ش در يزد متولد شد، پدرش غلامرضا قناد فرزند محمدابراهيم از خادمان اهل بيت(ع) بود. وی تا سن ۲۰ سالگی علم كلام و خط شكسته را فرا گرفت و دیار كرمان راهی شد، سپس به تهران رفت و در آنجا لقب «شارق‌الملكی» را کسب کرد.

شارق پس از کسب این عنوان به بندر لنگه رفت و در دستگاه حكومت آنجا مشغول به کار شد، امّا به دنبال ترس فرماندار بندرلنگه از موقعیت خود  و نجات جان خود از سوء قصدها، ناگزير  به هندوستان گریخت و پس از مدتی  دوباره به یزد بازگشت. امّا در این مدت سفری به ترکیه، سوریه، عراق، فلسطین و مکه داشت.

این شاعر یزدی در دفتر مشيرالممالك رييس ماليه (دارايی) فعالیت می‌کرد، امّا از آنجایی که روحيه آزادی‌خواهی و مردم‌دوستی‌اش اجازه نمی‌داد، از رییس ظلم و ستمگر ماليه جدا می‌شود.

شارق علاوه بر اقدامات قانونی و نامه پراکنی به دولت‌های وقت، درباره اجحافات و تجاوزات مشیر و دیگر کارگزاران به حقوق دیگران، به امضای مستعار، مقالات شیوایی در روزنامه سفینه نجات یزد به مدیریّت «محمّد‌صادق سفینه» به چاپ رسانده و افشاگر فعالیت‌های آنان می‌شود.

این شاعر یزدی در سال ۱۳۲۷ هجری قمری همزمان با افتتاح عدليه يزد در آنجا استخدام می‌شود، امّا به علت تحقق نیافتن روحیه عدالت طلبی خود در سال ۱۲۹۰ش عدليه را هم رها كرده و به وكالت و احقاق حق مردم می‌پردازد.وی سرانجام  در آبان  سال ۱۳۰۷ ش جان به جان آفرین تسلیم می‌کند.

این شاعر یزدی از شاعران سبک «بازگشت» است که در دیوان غزلیاتش به اشعار و ابیات استوار بر محور حکمت و پند و اندرز بر می‌خوریم.

بی اعتباری دنیا، شکایت از روزگار، توجه به مرگ، نکوهش مردم آزاری، نکوهش ریا و توجه به صبر از جمله مهمترین مواردی است که شارق به عنوان مضامین حکمی به آن‌ها می‌پردازد و با یادآوری هر کدام درمسیر هدایت و ارشاد مخاطبانش گام برمی‌دارد و از این راه می‌کوشد تا سخن خود را ماندگار و اثرگذارکند.
 

در پایان این مراسم نامگذاری خیابانی به نام شارق یزدی اعلام و در ادامه نیز کتاب زندگینامه وی رونمایی شد.

این مطالب را به اشتراک بگذارید: