غریق یا قرین؟ به موقع، یا به مورد؟

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ نصرالله حدادی؛ «مورد فوق را سریعاً به مورد اجرا گذارده و مراتب بلافاصله، گزارش شود»!
«خداوند متعال انشاالله روح آن مرحوم را قرین رحمت واسعه الهی خود گرداند»!
«گاهاً اتفاق می‌افتد که چنین کارهایی صورت می‌گیرد، اما چندان تأثیرگذار نیست»!
«تایم نداریم و فقط ۳۰ ثانیه وقت باقی‌مانده و جمع‌بندی بفرمایید»!
«باباش اینقدر پولداره که براش یه ماشین خفن خریده»
«برنامه یه روزه تازه، از فروردین‌ماه به روی آنتن خواهد رفت»!
«باشگاه رئال مادرید، قرارداد تونی کروس، بازیکن آلمانی خود رو به مدت یک سال دیگر تمدید کرد»!

***
«فرهنگ فارسی، با بیش از یکصد هزار واژه و اعلام، غلامحسین صدری افشار، نسرین حکمی، نسترن حکمی، فرهنگ معاصر، ویراست دوم، ۱۹۱۰صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه، ۱۳۹۶، تهران».

***
 
ملاقات مقام معظم رهبری، با برخی از شاعران کشور در نیمه ماه مبارک رمضان، بار دیگر هشداری جدی‌ای را در پی داشت: «در جریان عمومی، زبان فارسی وارد دچار فرسایش می‌شود. من از صدا و سیما گله‌مندم به خاطر این‌که به جای این که زبان صحیح را، زبان معیار را، زبان صیقل‌خورده کاملاً درست را ترویج کند، زبان بی‌هویت، پر از غلط و بدتر از همه پر از تعبیرهای فرنگی و خارجی را ترویج می‌کند. مترجمی از زبان انگلیسی یا فرانسه داشته ترجمه می‌کرده، لغتی را آورده، وقتی این لغت را در تلویزیون و رادیو مجری یکی، دوبار تکرار می‌کند، می‌شود عمومی. ما بی‌خود و مفتامفت داریم زبان خودمان را آلوده می‌کنیم به زواید مضر… زبان فارسی قرن‌های متمادی است که عمدتاً به وسیله شاعران بزرگ حفظ شده و این‌گونه سالم و فصیح به دست ما رسیده است. بنابراین ما باید حرمت زبان را حفظ کنیم و اجازه نداریم با بی‌مبالاتی آن را به دست فلان ترانه‌سرای بی‌هنر بدهیم که الفاظ را خراب کند و بعد نیز با پول بیت‌المال در صدا و سیما و دستگاه‌های دولتی و غیردولتی پخش شود.»
(همشهری، چهارشنبه اول خرداد، شماره ۷۶۶۹، صفحه ۶).

بعد از فرمایشات ایشان، طبق معمول، باید منتظر صدور دستور و بخشنامه و فرمان می‌بودیم که فلان کار باید انجام گیرد و بهمان کار را در دستور کار قرار دهید و جلوی بیسار کار را بگیرید و طبعاً و تبعاً کارگروه‌هایی تشکیل می‌شود تا جلوی این ولنگاری‌ها را بگیرند.

همان شب که گزارش فرمایشات رهبر انقلاب پخش شد، در یکی از شبکه‌ها، گفت‌وگو بر سر ترویج مصرف چای ایرانی به جای چای هندی و سریلانکایی و کنیایی بود و تاکید بر این کلمه و جمله که: باید برای ترویج و فرهنگ‌سازی مصرف چای ایرانی «برندسازی» کنیم؛ و در یک برنامه دیگر، گوینده پس از گفت‌وگو با مخاطب خود، تماشاگران را دعوت کرد تا یک «ووله» ببینند؛ و چه فراوان کلمات فرنگی که در تیتراژ آغاز و پایان بسیاری از سریال‌ها مشاهده می‌کنیم: بیزینس، آکساسوار، نریتور، نریشن، ادیتور، و …؛ کافی است چندساعتی چشم به صفحه جادویی تلویزیونی بدوزید و در کلیه برنامه‌ها ـ بخصوص پخش زنده ـ تا دلتان بخواهد از این کلمات بشنوید، و آخر سر دستگیرتان نشود، مقصد و مقصود گوینده از این همه پرگویی چه بوده است.
 
البته ولنگاری فقط در عرصه گفتاری نیست و مجری و گوینده‌ای که بر روی «زیرپیراهنی» پیراهنی را می‌پوشد و دکمه‌های آن را نمی‌بندد، به فرسایش فرهنگ عمومی کمک نمی‌کند؟ بخصوص اگر نام برنامه‌اش «دورهمی» باشد؟

خواننده و شبه خواننده و آنکه بلد است فریاد بزند، وقتی با کُلی «زلم زیمبو» بر روی گردن و دست خود و موهای گره کرده، بر روی صفحه تلویزیون ظاهر می‌شود، آیا در بسط و توسعه این ولنگاری پوششی و فرهنگی، توانا و کوشا نیست؟

فلان هنر پیشه‌ای که در بهمان سریال با پوشش کامل ظاهر می‌شود و بعضاً بدون آرایش است، وقتی در فضای مجازی ظاهر می‌شود و هیچ نشانی از آنچه را که به‌صورت رسمی ارائه می‌دهد را در زندگی اجتماعی خود بروز نمی‌دهد، آیا به این اغتشاش فرهنگی و «بلبشو» فکری، دامن نمی‌زند؟

سال‌ها پیش ۱۳۹۰ در برنامه صبح‌گاهی شبکه پنج سیما، خیال داشتم از یکی از سرشناس‌ترین مرمت‌کنندگان آثار تاریخی دعوت به عمل آورم. این خانم، دکترای معماری دارد و در سال ۱۳۴۷ از معتبرترین دانشگاه‌های ایتالیا فارغ‌التحصیل شده است و پس از ماه‌ها تلاش راضی شد تا درباره «چگونگی مرمت آثار تاریخی تهران» با او گفت‌وگو کنم.

نام مهمان برنامه از دو هفته قبل از پخش برنامه باید به مسئوولین مربوطه داده می‌شد و وقتی گفتم: مهمان برنامه «خانم» است، صراحتاً فرمودند: بنابه دستور رییس شبکه، آقای «میم» ظاهر شدن یک خانم، با یک آقا در قاب تصویر، اشکال شرعی دارد و مانده بودم جواب این‌گونه افکار مشعشع را چه بدهم و فقط گفتم: به ریاست محترم شبکه بفرمایید، بنده شصت‌سال سن دارم و آن خانم محترم، قریب به ۷۵ سال، از سن مبارکشان گذشته است و من، بر روی آنتن زنده تلویزیون، آن هم صبحگاه، چه خاکی می‌توانم با این خانم بسیار محترم و موقر بر سرم بریزم؟

و این در حالی بود که در سایر شبکه‌ها، این امر عادی تلقی می‌شد و گویا سلیقه شخصی آقای «میم» ریاست محترم شبکه بود و گاهی برای پوشاندن تار مویی از گوینده و یا مهمان، دقایقی چند تلف می‌شود، اما در بخش‌های خبری، شاهد گفت‌وگو با بانوانی هستیم که نه یک یا چند تار مو، بلکه، حلقه‌ای از موی رنگ کرده آن‌ها پیداست و ایرادی ندارد و گویا در بخش خبر، خبرهای دیگری است و در سایر شبکه‌ها و برنامه‌ها، خبرهای دیگر.

این تناقض رفتار و گفتار، اولین رهاوردش اغتشاش، ولنگاری و تشتت است و بیننده از این همه رفتار ضد و نقیض، چه نتیجه‌ای باید بگیرد؟

آیا در بخش اشعار در اعیاد، جشن‌ها و مراثی، دچار این نقص نشده‌ایم و مداحان و ذاکرین اشعاری را که می‌خوانند، آيا درخور و شأن ائمه‌اطهار (ع) و مجلس و حاضرین و بینندگان هست؟

ذاکر و مداحی که دم می‌گیرد: تولد آقامونه، و دائماً آن را تکرار کرده و پا منبری‌هایش نیز آن را تکرار می‌کنند و بالا و پایین می‌پرند و دست می‌زنند، از این اشعار سست ـ که بارها مورد اعتراض علما و مراجع تقلید قرار گرفته است ـ چه طرفی خواهند بست؟

هزار بار بگویید: به مورد اجرا، گاها، قرین رحمت و صدها کلمه مشابه دیگر غلط است و به موقع اجرا درست است و غریق رحمت باید باشد و کلمه گاه فارسی، با تنوین عربی جمع بسته نمی‌شود و خفن یعنی چه و چرا «یک روز تازه» نه و «یه روز تازه»؟
***

انتشارات فرهنگ معاصر، یک فرهنگ شسته و رفته را در یک جلد و بر روی کاغذ نازک و در قطعی جدید ـ اندکی بزرگتر از وزیری ـ به چاپ رسانده و به جرأت می‌توانم بگویم، جانشین فرهنگ شش جلدی معین است و به‌خوبی تنه به تنه فرهنگ سخن می‌زند و بیش از یکصد هزار ـ و به جرأت ۱۲۰ هزار ـ لغت، کلمه و جمله را که به صورت روزانه به کار می‌بریم را با اعراب‌گذاری و معادل‌نویسی روانه بازار کرده و برای تلفظ صحیح، حروف فونتیک (آواشناسی) را با دقت هرچه تمام‌تر، درج کرده است.

سال‌هاست که با صدا و سیما رابطه‌ای تنگاتنگ داشته و گاهي دارم و می‌دانم بنابه تعبیر امام راحل «دانشگاه» است. از زبان گرفته، تا پوشش، از رفتار علنی و آشکار گرفته، تا به کارگیری برخی کلمات و جملات می‌تواند برای همگان الگو باشد و سرمشق دهد.

هرگز به خود اجازه نداده‌ام، در هر برنامه دیداری و یا شنیداری، بدون لباس مرتب و رسمی، در هر ساعت از شبانه‌روز ظاهر شوم و حتی برنامه‌های شبانگاهی رادیو ـ از ۱۲ نیمه شب تا دو یا سه صبح ـ را نیز همواره با رسمی‌ترین شکل اجرا کرده‌ام و هرگز، در هیچ برنامه‌ای، حتی یک کلمه لاتین در برنامه‌هایم به کار نبرده‌ام. چرا؟ چون اعتقاد دارم: از کوزه همان برون تراود که در اوست. باید باور داشته باشیم، فارسی شکر است و می‌توانیم برای بسیاری از لغات فرنگی، معادل‌یابی کنیم.

این مطالب را به اشتراک بگذارید: