بخش‌هایی از حکومت ساسانی با لشکر اسلام همراهی می‌کرد

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): کتاب «افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی؛ اتحادیه ساسانی ـ پارتی و فتح ایران به دست عرب‌ها» نوشته پروانه پورشریعتی از زمان انتشارش در سال ۲۰۰۸ تاکنون از جمله آثار پراهمیت در مطالعات ساسانی بوده است. این کتاب با وجود اهمیتش تا سال گذشته به فارسی ترجمه نشده بود. سال گذشته انتشارات فرزان روز آن را با ترجمه خشایار بهاری و با نام «زوال و فروپاشی ساسانیان» منتشر کرد و اخیراً نیز ترجمه آوا واحدی نوایی از آن را نشر نی منتشر کرده است.
 
یکی از مباحث جالب توجهی که پورشریعتی در کتاب افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی مطرح کرده است، ارتباط مهاجمان مسلمان با بخش‌هایی از حکومت ساسانی است. پورشریعتی که استاد تاریخ کالج تکنولوژی نیویورک است، در کتاب خود نگاه مسلط بر مطالعات ساسانی را مورد نقد قرار داده است. نگاهی که طی بیش از هفتاد سال گذشته تحت تاثیر نظریه آرتور کریستین سن بوده است.
 
پورشریعتی نظریه وجود یک شاهنشاهی متمرکز ساسانی را رد می‌کند. او معتقد است حکومت ساسانی شکلی شبیه به یک کنفدراسیون داشته است که نتیجه همکاری سیاسی خانواده‌های بزرگ اشکانی و ساسانی بوده است و خانواده‌های اشکانی در بر سر کار آمدن یا سقوط بیشتر پادشاهان ساسانی موثر بوده‌اند.
 
پورشریعتی همچنین اوج همکاری خاندان‌های اشکانی و ساسانی را در زمان پیروزی‌های ساسانیان در زمان جنگ‌های سی ساله با رومیان می‌داند و معتقد است تزلزل در اتحاد این خانواده‌ها عامل شکست ساسانیان بوده و باعث پدید آمدن دوره‌ای از تغییر و بی‌ثباتی در حکومت ایران شده است. دوره‌ای که شاهد بر سر کار آمدن هشت پادشاه و ملکه در طی چهار سال است.
 

 بنا بر مطالعه پورشریعتی در زمان حمله اعراب، حکومت ایران به دو بخش پارس‌ها و بخش شمالی تقسیم شده بود و ارتش ایران به به سه فرقه تجزیه شده بوده است. تحقیقات او نشان می‌دهد که برخی از خانواده‌های اشکانی متحد ساسانیان مانند خانواده بسطام و بندویه در زمان شروع حمله اعراب با رهبران عرب در ارتباط بوده‌اند و رهبران عرب هم در مکاتبات خود گفته‌اند که تنها خواهان عبور از ایران برای رسیدن به ماوراءالنهر در آسیای میانه و دستیابی به راه‌های بازرگانی هستند و مدعی حکومت و تاج و تخت ایران نیستند و برخی از رهبران نظامی ایران مانند رستم فرخ هرمز در جریان این مکاتبات بوده‌اند.
 
 او همچنین معتقد است موفقیت اعراب در حمله به ایران نتیجه مصالحه یکی از خانواده‌های اشکانی با اعراب بود و ارزیابی تاریخی شاهنامه فردوسی همین نظر را تایید می‌کند. نظری که با سایر روایت‌های تاریخی تاریخ‌نگاران دوره اسلامی متفاوت است. پورشریعتی یکی از شاخص‌ترین محققانی است که معتقد است به شاهنامه فردوسی، علاوه بر نگاه ادبی، باید نگاهی تاریخی نیز داشت. او معتقد است برخی از اسناد از سوی برخی از خانواده‌های اشکانی به عنوان منبع روایت تحولات تاریخی در اختیار فردوسی قرار گرفته است.
 
 همچنین به اعتقاد پور شریعتی، شاهنامه اطلاعاتی را درباره تقسیم‌بندی نواحی ایران در دوره ساسانی در اختیار ما می‌گذارد که تا چند سال پیش هیچ اطلاع تاریخی از آن نداشتیم و اکنون مطالعات سکه شناسی جدید آن را تایید می‌کند.
 
از دیگر منابع مورد بهره‌برداری در تحقیق پورشریعتی که مورد توجه تاریخ‌نگاران کلاسیکی مانند کریستین سن نبوده است، متون نوشته شده به زبان‌های مانند ارمنی و سریانی و در مناطق همجوار ایران است. او در کتاب خود با مطالعه تاریخ‌های نوشته شده از سوی ارمنیان و سریانی‌ها و دیگر اقوام مجاور ایرانیان و همچنین بررسی نتایج تازه مطالعات سکه شناسی سیر تحول ساختار سیاسی و اجتماعی ساسانیان را گزارش کرده است.
 
 بر پایه این مطالعات پورشریعتی می‌گوید روایت‌هایی که از سوی تاریخ نگاران اسلامی در اختیار ما قرار گرفته حتی از نظر گاهشماری هم دقیق نیست و گاه اطلاعاتی وارونه در اختیار ما قرار می‌دهد. او همچنین معتقد است که اسناد نشان می‌دهد نظر آرتور کریستین سن که می‌گفت تاریخ پانصد ساله اشکانیان را باید با آمدن ساسانیان به فراموشی سپرد، درست نیست و باید از یک تداوم هزار ساله سنت‌ها و فرهنگ و حاکمیت‌های منطقه‌ای خاندان‌های اشکانی سخن گفت.
 
 بنا بر نظر وی نظریه دو قرن سکوت ایرانیان پس از حمله اعراب نیز درست نیست و ما با مجموعه‌ای از اسناد مواجه هستیم که نشان از تداوم تاریخی ایران پس از حمله اعراب دارد.
 
فرد دانر استاد خاور نزدیک دانشگاه لندن درباره کتاب افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی گفته است، این کتاب پژوهشی ممتاز و ماندگار است. انتشار این اثر منظری پیش رو می‌گذارد که بی‌درنگ اندیشه را به پیرامون بسیاری از موضوعاتی که کتاب بدان پرداخته است پرواز می‌دهد. از میان کتاب‌هایی که در طی سالیان خوانده‌ام، تنها چند نمونه را به یاد می‌آورم که بتوانند به لحاظ ترکیب شگفت‌انگیز اصالت، تیزبینی، شفافیت ارائه‌ مطالب، بررسی باریک‌بینانه‌ منابع، و رمزگشاییِ عملی معماها با این اثر برابری کنند. من از مطالعه‌ آن بسیار آموختم. به باور من، پس از گذشت هفتاد سال از انتشار ایران در زمان ساسانیان، اثر کریستن سن، کتاب دکتر پورشریعتی از مهم‌ترین آثار منفرد در ارتقای درک ما از تاریخ ایران است. مشخصه‌ چشمگیر این کتاب وسعت دستور کار نویسنده و مهارت او در درهم‌تنیدن قانع‌کننده‌ رشته‌های مختلف است. این رشته‌ها مشتمل‌اند بر رقابت سیاسی دودمانی میان خاندان‌های بلندپایه، فروپاشی ساسانیان پیش از حمله‌ بیزانسی‌ها و عرب‌ها، تنوع دینی در ایران سده‌های میانی، مسائل تاریخ‌نگاری و جزئیات مهمی که از مهرها و اسناد دیگر به دست آمده‌اند. هریک از این موارد به‌تنهایی می‌توانند پژوهشگران را سال‌ها در ژرفای خود گرفتار کنند ــ کما این‌که با بسیاری چنین کرده‌اند ــ اما پورشریعتی هریک از آن موضوعات را در کلیتی مرکب و معنادار متحد کرده و در بررسی دقیق‌تر هریک از آن‌ها سهیم بوده است.
 
نشر نی کتاب «افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی» نوشته پروانه پورشریعتی را با ترجمه آوا واحدی نوایی در ۶۴۲ صفحه و با قیمت ۱۶۰ هزار تومان در سال ۱۳۹۸ منتشر کرده است.

این مطالب را به اشتراک بگذارید: