ایرانشناسی در لهستان نمی‌میرد

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، یکی از مهم‌ترین مباحث در مطالعات شرق‌شناسی در اروپا، ایرانشناسی است که سهم اروپای شرقی و کشور لهستان در این زمینه بیشتر از دیگر کشورهاست. ایرانشناسی در لهستان سابقه طولانی و چند صد ساله دارد. روابط فرهنگی و دوستانه بین ملت‌های ایران و لهستان هم سابقه خوبی دارد و بعد از جنگ جهانی دوم بهبود داشته است. در لهستان ایرانشناسان مطرحی هستند که سال‌ها عمر خود را صرف پژوهش درباره ایران، فرهنگ و ادبیات ایران کرده‌اند. یکی از مهم‌ترین ایرانشناسان لهستانی، خانم پروفسور آنا کراسنوولسکا است که ۴۵ سال از عمر خود را صرف ایرانشناسی، شاهنامه‌پژوهی و ترجمه آثار فارسی کرده است. به پاس یک عمر پژوهش در اساطیر ایرانی، شاهنامه و زبان فارسی در هفتادمین سال تولد او در دانشگاه تهران مراسم نکوداشتی برای او برگزار شد.

در این مراسم که بعداز ظهر روز شنبه (۴ اسفندماه) در تالار اقبال آشتیانی دانشکده‌ ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه تهران و به همت دبیرخانه همایش‌ها و همکاری‌های علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران با همکاری شهر کتاب، موسسه‌ نگارستان اندیشه و سفارت لهستان برگزار شد، ژاله آموزگار، علی‌اشرف صادقی، محمد جعفری‌قنواتی، علی‌اصغر محمدخانی، ویچخ اونولت، غلامحسین کریمی‌دوستان و خود پروفسور آنا کراسنوولسکا سخنرانی کردند.

در شروع نشست ابتدا مجری برنامه اشاره‌ای مختصر به ایرانشناسی در لهستان و نقش پروفسور آنا کراسنوولسکا در آن کرد و بعد کلیپی از صحبت‌های دانشجویان آنا کراسنوولسکا درباره او پخش شد.
 
جایگاه دیپلماسی علمی محکم‌تر از دیپلماسی سیاسی است
در ادامه غلامحسین کریمی‌دوستان، رئیس دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی دانشگاه تهران برای شروع رسمی برنامه در جایگاه قرار گرفت و گفت: پروفسور آنا کراسنوولسکا کارهای بزرگی برای ایرانشناسی و شاهنامه‌شناسی انجام داده، به همین دلیل دانشکده ادبیات از ماه‌ها پیش در تدارک این برنامه بود که برای ایشان بزرگداشتی بگیرد. هم‌زمان هم از طرف دانشکده ایشان و آثارش به جشنواره فارابی معرفی شد؛ که در آنجا هم داوران تشخیص دادند وی شایسته تقدیر است و از او در جشنواره فارابی هم تقدیر به عمل آمد؛ که این‌ها به خاطر خدمات ایشان به ایرانشناسی و به‌خصوص کار روی شاهنامه است.
 
او در ادامه عنوان کرد بسیار خوشحالم که این مراسم تحت شعاع اتفاقات اخیر عجولانه ترامپ قرار نگرفت و حتی آن‌ها تحت تاثیر کارهای خانم کراسنوولسکا قرار گرفتند و این به این دلیل است که جایگاه دیپلماسی علمی خیلی محکم‌تر از دیپلماسی سیاسی است. رابطه ما با کشور لهستان و کارهایی که از قبل داشتیم و خواهیم داشت، خیلی محکم‌تر از این است که تحت تاثیر یک اتفاق عجولانه عجیب و غریب قرار بگیرد؛ از این لحاظ هم خوشحالیم که در این موقعیت دانشگاه تهران و دانشگاه کراکوف مراسمی را بدون توجه به اتفاقاتی که اخیرا افتاده، برگزار کرده‌اند. ما نشان می‌دهیم که این دو ملت، دوست و برادر هستند و قدمت شناخت، آشنایی و دوستی ما با هلند به سال‌ها پیش برمی‌گردد؛ بنابراین رابطه بین ملت ایران و لهستان، رابطه‌ای محکم و قدیمی است و انشاالله همین‌طور ادامه خواهد یافت. ضمن اینکه زحمات خانم کراسنوولسکا را قدر می‌نهیم؛ امیدواریم که باز هم شاهد کارهای بیشتری از ایشان باشیم و باز هم با ایشان و دیگر دانشگاه‌های لهستان همکاری داشته باشیم و این قبیل برنامه‌ها و بزرگداشت‌ها را برگزار کنیم.
 
خواب‌های اساطیری ایران از ابهام به‌دورند
محمد جعفری‌قنواتی موضوع سخنرانی خود را «خضر در فرهنگ مردم» عنوان کرد و به دلیل انتخاب این موضوع گفت: یکی از حوزه‌هایی که خانم کراسنوولسکا در آن کار کرده و تحقیق دقیقی انجام داده، شخصیت‌هاست که در گاهشماری عامیانه ایران نقش داشته‌اند و از جمله آن‌ها خضر است.
 
او ادامه داد: به واسطه اینکه در جنوب به دنیا آمده‌ام، سال‌های سال است که یکی از دغدغه‌های من خضر است؛ چون شاید بیش از ۷۰ قدمگاه خضر در کناره خلیج‌فارس وجود دارد. جدا از این قدم‌گاه‌های خضر، قدمگاه‌های دیگری هم هست که اسامی دیگری دارند ولی کارکرد قدم‌گاه خضر را دارند. درباره ارتباط خضر با اسطوره‌های ایرانی براساس کارکردهای خضر، بسیاری از پژوهشگران از جمله خانم مزداپور، مرحوم باستانی پاریزی و میرشکرایی تحقیق کرده‌اند.

جعفری‌قنواتی در ادامه نگاه خود به خضر و ارتباط ایرانی را متفاوت از آنچه که تا به امروز انجام شده دانست و گفت: براساس اخبار از حدود قرن سوم و چهارم، در اسنادی به اینکه خضر ایرانی است، اشاراتی شده است. اینکه ما ارتباط با خضر را با فرهنگ ایرانی جست و جو می‌کنیم، نکته متأخری نیست و بیش از هزارسال سابقه دارد. افزون بر این اخبار، علاوه بر کارکردهای خضر نکات دیگری هم هست که در اینجا به آن اشاره می‌کنیم.
 
وی در ادامه به ارتباط خضر و نور و آفتاب اشاره کرد و افزود: این موضوع بیش از هر چیز اندیشه اشراقی را در ذهن متبادر می‌کند. در برخی آداب و آئین‌ها، موضوع نور به‌گونه‌ای طرح می‌شود که ارتباط آن با اندیشه اشراقی، انسان را دچار حیرت می‌سازد. در بیش‌تر افسانه‌ها و داستان‌های ادب عامه که خضر حضور دارد، از نورانی بودن او سخن رفته است؛ ضمن آنکه در برخی از این داستان‌ها و افسانه‌ها، در این نورانی بودن تأکید بیشتری می‌شود. برای نمونه در «اسکندرنامه» نقالی، خضر اینگونه توصیف می‌شود: «از فرق سرش تا ثریا نور تُتَق کشیده بود.» یا در داستان شیرویه که از داستان‌های مشهور ادب عامه است، هنگامی که شیرویه دچار مشکل شده و مشغول مناجات و عبادت است، بی‌هوش می‌شود؛ در این لحظه خضر بر سرش ظاهر می‌شود که توصیف راوی بدین گونه است. «در عالم بیهوشی لمعه ‌نوری به نظرش درآمد که تمام آن خانه را منور گردانید»
 
وی ضمن بیان اینکه جدا از افسانه‌ها و داستان‌های ادب عامه، خضر در برخی باورها و آداب به‌صورت نور مطلق توصیف می‌شود، به برخی از این باورها اشاره کرد و گفت: ارتباط خضر با آفتاب و نور خیلی برای من عجیب و غریب بود و به نوعی ارتباط عمیق خضر با فرهنگ ایرانی را نشان می‌دهد. نکته دیگری که کم‌تر به آن توجه شده، خواب‌هایی است که در ارتباط با خضر در فرهنگ‌ ما، به ویژه در فرهنگ عامه است؛ که این هم، یکی از وجوه ارتباط عمیق خضر با فرهنگ ایران است.

جعفری قنواتی در ادامه گفت: ساخت بسیاری از بقعه‌های منسوب به خضر با خواب و خوابگزاری مرتبط است. به این ترتیب که خضر به خواب کسی می‌آید و از او می‌خواهد که در محل معین بنا یا بقعه‌ای بسازد. از این نمونه خواب‌ها حدود ده‌ها مورد در فرهنگ عامه و بیش از این در ادب رسمی وجود دارد. از جمله مواردی که در ادب رسمی است، حکایت چگونگی ساخت مجموعه گنجعلیخان است، که مرحوم باستانی نقل کرده و دیگران هم نقل کرده‌اند. در برخی متون تفسیری نیز این‌گونه خواب‌ها نقل شده است. در «تاریخ بیهقی» از زبان سبکتکین، سردودمان غزنویان نقل شده: «هنگامی که غلام بوده، خضر به خواب او می‌آید و می‌گوید که در آینده پادشاه می‌شود و در عین حال تأکید می‌کند، چون این پایگاه را یافت، با خلق خدا نیکویی کن و داد ده».
 
وی در پایان گفت: نگاهی اجمالی به خواب‌های منسوب به خضر مشخص می‌کند که این خواب‌ها بسیار روشن و گویا هستند، به‌گونه که از فرط گویایی به تفسیر و تعبیر، نیاز ندارند و از این لحاظ با خواب‌های کهن و اساطیری ایران شباهت کامل دارند. چون خواب‌های اساطیری ایران از ابهام به‌دورند و معماگونه نیستند. مانند بسیاری از خواب‌های که در شاهنامه نقل شده‌اند. از سوی دیگر خواب‌های کهن ایرانی، به گونه‌ای است که گویا خواب دیدن با پنداره یکسان است و مرزی میان خواب و بیداری نیست. شاید روشن‌ترین و بهترین مصداق اینگونه خواب‌ها، خواب گودرز باشد که در پایان داستان «کین سیاوش» می‌آید.
 
نزدیکی و به پیوستگی واقعی بین مردم در حوزه فرهنگ قابل درک و تحلیل است
در ادامه ویچخ اونولت کاردار سفارت لهستان به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: گردهمایی امروز برای بزرگداشت هموطنم استاد کراسنوولسکا، استاد برجسته دنیای آکادمی لهستانی و مقام جهانی در ادبیات و فرهنگ فارسی است. همکاران و همتایان او چه در ایران و چه در خارج در مقامی هستند، که آثار ایشان را ارزیابی کنند و کاملاً از آثار و دستاوردهای او تقدیر کنند. من متخصص این رشته نیستم از این رو ترجیح می‌دهیم ملاحظاتی از دید دیگری با شما در میان بگذاریم.
 
او ادامه داد: ابتدا به پروفسور کراسنوولسکا به مناسبت این مراسم ویژه که به معنای یک عمر تخصیص و همکاری با ارزش با مطالعات ادبیات و فرهنگ فارسی است؛ تبریک می‌گویم. همچنین از مقامات دانشگاه تهران، اجتماع آکادمیک حاضر و افرادی که با این رویداد ویژه از پروفسور کراسنوولسکا تجلیل می‌کنند، تشکر می‌کنیم. به ویژه قدردان استاد کراسنوولسکا و دانشگاه تهران برای فرصتی که در اختیار اینجانب و سفارت لهستان در ایران قرار دادند، تا در این مراسم مشارکت داشته باشیم، سپاسگزارم.
 
اونولت در ادامه بیان کرد: استاد کراسنوولسکا منحصرا شایسته و سزاوارند، اما اینجانب احساس می‌کنم به‌عنوان یک فرد لهستانی و نماینده لهستان در ایران، این امتیاز ویژه را دارم که در اینجا حضور داشته باشیم. دیپلمات‌های مثل من، نقش معین متواضعانه حفظ روابط کنونی بین ملت‌ها را دارند. روابط دیپلماتیک و سیاسی، بالا و پایین‌های خودشان را دارند- همان‌طور که اخیرا در روابط سطحی و ظاهری ایران و لهستان دیده شده- اما خوشبختانه ذات اصلی روابط بین دو اجتماع‌ خیلی عمیق‌تر از این حرف‌هاست. دایره فعالیت گفت‌وگوی دیپلماتیک یا پیمان‌نامه سیاسی یا حتی حوزه به هم پیوست منابع اقتصادی نیست، بلکه در حوزه فرهنگ است که می‌توان نزدیکی و به پیوستگی واقعی بین مردم را کشف، درک و تحلیل کرد.
 
کاردار سفارت لهستان در ایران در بخشی از سخنان خود اظهار کرد: کارها، آثار، اشتیاق و علاقه محققان اهالی آکادمی برتر و برجسته‌ای مانند پروفسور کراسنوولسکاست، که این را برای ما غیرمتخصصین این رشته، ممکن می‌سازد که همدیگر را بهتر درک کنیم و متوجه شویم ما حقیقتا تا چه حدی ارزش‌های مشابه انسانی با هم داریم. با تشکر از آثار استاد کراسنوولسکا است که ما می‌توانیم مطمئن باشیم که این روبط عمیق و فرهنگی بین ایران و لهستان استوار و محکم باقی می‌ماند و با موفقیت کمک می‌کند، حتی اگر دشواری‌های موقتی در ظاهر سیاسی هم وجود داشته باشد، آن‌ها را حل بکنیم. این یکی از دلایلی است که ما به طور ویژه از پروفسور کراسنوولسکا سپاسگزارم. در سطح شخصی اینجانب از ایشان و دانشگاه تهران در این زمان خاص برای مناسب امروز و تأیید ویژگی استحکام و پایداری روابط بین ایران و لهستانی قدر دانم.
 

اونولت در بخش دیگری از سخنان خود گفت: به اعتقاد من چیزی که پروفسور کراسنوولسکا با آثارشان متضمن می‌شوند و نشان می‌دهند، فقط علاقه خردمندانه به ادبیات فارسی نیست، بلکه حقیقتا نوعی شیفتگی به فرهنگ ایرانی است، که در لهستان خیلی حاضر است و پخش شده است. این پدیده جدیدی نیست، چیزی است که در چند قرن در لهستان وجود دارد و درحال گسترش است؛ گواه آن را در میان چیزهای دیگر، تجربه‌های فراوانی از ادبیات فارسی، به ویژه شعر است که در نقطه اتکای مهمی و منابع ابهام در دورنمای فرهنگ لهستان تبدیل شده است. این شاید برای این است که دو مرکز ممتاز ایرانشناسی در لهستان، کراکوف و ورشو و حداقل یک مرکز آکادمیک دیگر در شهر خود من (پوزنا) جایی که زبان فارسی تدریس می‌شود، وجود دارد.
 
کاردار سفارت لهستان در ایران در پایان گفت: اگر بخواهیم راجع به یک نزدیکی فرهنگی بین ایران و لهستان حرف بزنیم، یک نمونه قدرتمند آن این است که فرهنگ هر دو ‌ما، خودشان را به سهولت و زیبای در شعر بیان می‌کنند. این به اهمیت زبان و مطالعه آن به عنوان کلیدی برای باز کردن در به روی درک (درستی) از فرهنگ یکدیگر، می‌کند. این فرض ابتدایی پشت پروژه گذاشتن برنامه تدریس زبان لهستانی، در دانشگاه تهران است. پروژه‌ای که تاکنون با دشواری‌هایی مواجه شده اما من تلاش‌های برای اجرای موفقیت‌آمیز آن خواهیم کرد. ما مطمئنیم که می‌توانیم روی علاقه مشترک و یاری دوستان ایرانی‌مان در این زمینه حساب باز کنیم. آرزوی‌ها این است که بتوانیم از دانشجویان جوان و با استعداد ایران میزبانی کنیم، تا بتوانند زبان لهستانی و ادبیات لهستانی را بخوانند و بتوانند آن‌ها را ترجمه کنند و به دیگران هم انتقال دهند.
 
روابط فرهنگی ما با لهستان همیشه پایدار بوده
در ادامه کلیپ کوتاهی از تبریک اساتید و دوستان پروفسور کراسنوولسکا در کراکوف پخش شد و بعد آن علی اشرف صادقی در جایگاه قرار گرفت گفت: من با ایشان یک بار بیشتر روبه رو نشدم، آن هم چندسال پیش در همین دانشگاه، برای جلسه‌ای او را دیدم؛ ولی با بعضی استادان ایرانشناس لهستان آشنایی دارم. مثلا با دکتر پیسویچ مکاتبه داشتیم و سال‌ها پیش از کتاب‌هایش را برای بنده فرستادند. استاد دیگر پروفسور اسکالموسفکی است که در دانشگاه کراکوف است که ایرانشناس بسیار برجسته‌ای است و در زمینه زبان‌های قدیم ایران کار کرده است. چند سال پیش مجموعه مقالاتش را که در یک جلد چاپ شده بوده را برای من فرستاد.
 
او در ادامه گفت: در ایران سابقا تعدادی لهستانی هم داشتیم، بعد از جنگ جهانی دوم که لشکر استالین لهستان را گرفت و خیلی از لهستانی‌ها را کوچ داد، عده‌ای از آن‌ها در ایران ساکن شدند. برخی از آن‌ها بعد از اتمام جنگ هم به لهستان برنگشتند و در ایران ماندند.
 
صادقی ضمن اشاره‌ به تلفظ نام لهستان در ایران گفت: روابط فرهنگی ما همیشه با لهستان پایدار بوده و این زیروبم‌هایی که گاه‌گاهی به دلایل سیاسی، یا غیرعلمی، غیرانسانی و غیرعاطفی پیدا می‌شود؛ ناپایدار است. بنده معتقدم ما و لهستان‌ کماکان می‌توانیم روابط فرهنگی، داد و ستد، تبادل استاد و … داشته باشیم. امیدوارم این‌گونه داد و ستدهای علمی بین این دو کشور قطع نشود، کماکان برپا باشد و تابعی از مسائل زودگذر و ناپایدار روز نباشد.
 

آنا کراسنوولسکا از ستون‌های محکم پل ادبی ایران و لهستان است
علی‌اصغر محمدخانی معاون فرهنگی و بین‌الملل موسسه شهر کتاب دیگر سخنران برنامه ضمن گرامیداشت یاد یدالله ثمره و خیر مقدم پروفسور آنا کراسنوولسکا گفت: زمانی که اسم «آنا» به گوشم می‌خورد، یاد چند «آنا»ی ایراندوست می‌افتیم. اول آنا کراسنوولسکا از لهستان، بعد خانم «آنا وانزان» از ایتالیا که راجع به زنان نویسنده و شاعر ایران کار و ترجمه می‌کند. ما باید همیشه یاد ایرانشناسانی که در میان نیستند را گرامی بداریم و از ایرانشناسانی که مرتب هر دوره درباره ایران کار می‌کند، تقدیر کنیم.
 
او ادامه داد: معمولا وقتی که بحث ایرانشناسی در زبان فارسی در کشورهای مختلف پیش می‌آید، همیشه بدون اینکه بخواهیم، نام‌هایی از آن کشورها در ارتباط با زبان به یاد می‌آید؛ که خانم  کراسنوولسکا در لهستان از این موارد است. آنا کراسنوولسکا در لهستان یکی از نام‌هایی است که در بحث ادبیات فارسی در لهستان و حتی در جهان به یاد ما می‌آید. یکی از نکته‌های جالب برای من در حوزه‌ ایرانشناسی و زبانشناسی در دنیا حضور زنان در این حوزه است که به ویژه در این دهه خانم‌ها چه به لحاظ کمی و چه کیفی در حوزه ایرانشناسی و زبان فارسی درخشیده‌اند. زنان در عرصه ایرانشناسی، گاهی به نکاتی توجه می‌کنند، که شاید دیگران توجه نکرده‌اند که این قابل ارزیابی و بررسی است.
 
محمدخانی در ادامه به وضعیت ایرانشناسی در لهستان و لهستان‌شناسی در ایران اشاره کرد و گفت: ما در ایران با لهستان آشنایی خوبی داریم. هم سینمای لهستان برای ما آشناست، هم ادبیات آن از گذشته برای ما آشناست. این زمینه برای ما جالب است که چقدر توانسته‌ایم سینما و ادبیات لهستانی را درک کنیم. چه اشتراکاتی بین ادبیات ایران و لهستان است و چه مقدار از این اشتراکات را می‌توان بدست آورد. وقتی به دانشجویان زبان فارسی لهستانی توجه می‌کنیم خیلی خوب زبان فارسی را حرف می‌زنند که بخش از آن مدیون تلاش کسانی مثل آنا کراسنوولسکاست.
 
ما به اندازه ۴۰۰ سال در لهستان جایگاه داریم
او در ادامه افزود: درباره ادبیات کلاسیک و معاصر فارسی در لهستان باید بیشتر بحث کرد؛ که در هر دو عرصه خانم کراسنوولسکا کار کرده است. ادبیات کلاسیک ما در لهستان وضعیت خوبی دارد. اولین ترجمه سعدی در زبان اروپایی چهارصد سال پیش به لهستانی بود. یعنی قبل از اینکه به فرانسه و زبان‌های دیگر ترجمه شود. بنابراین ما به اندازه ۴۰۰ سال در لهستان جایگاه داریم. تا اینکه بعدها به کاری می‌رسیم که خانم کراسنوولسکا و استادان گذشته‌شان راجع به شاهنامه کردند. اما ادبیات معاصر ما در لهستان موقعیت خیلی خوبی ندارد. مشکلی که الان ما با جهان داریم، بیش‌تر تحولات ادبی معاصر ما بار دیگر کشورهاست.
 
معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب در بخشی از سخنان خود گفت: ما با چهار کشور، چین، هند، ترکیه و پاکستان از لحاظ تاریخی و داد و ستد ارتباط فراوانی داریم، ولی تحولات ادبی این کشورها را نمی‌شناسیم؛ اما به نسبت با اروپا، با اینکه فاصله بیشتری داریم در حوزه ادبیات معاصر بهتر هستیم. مثلا در لهستان خانم کراسنوولسکا علاوه بر شاهنامه، در حوزه ادبیات معاصر هم کار کرده و هر دو بعد را برای ما دارند. با این وجود باید مقداری بیشتر، بخش فارسی کراکوف، دوستان ما در ورشو و نهادهای ادبی که در ایران و لهستان هستند، تلاش کنند، تحولات ادبی امروز را نشان دهند.
 
او ادامه داد: با اینکه امروز دنیای ارتباطات است و هر لحظه و هر اتاقی مرکز جهان است، اما ما از  هم هیچ اطلاعی نداریم. برای همین است که کسانی که از خارج به ایران می‌آیند، نگاهشان نسبت به ایران متفاوت می‌شود. وظیفه ایرانشناسی این است که قبل از اینکه افراد به ایران بیایند، ایران را به آن‌ها بشناسانیم. ما باید قدردان کسانی مانند خانم کراسنوولسکا باشیم که هیچ سادگی، هیچ تلاش، هیچ دانش و حلم عشق دارند و این است که آن در لهستان یک همیار می‌شود. ما سپاسگزار تلاش‌هایی که آنا  کراسنوولسکا   هم در حوزه ادبیات کلاسیک و در حوزه ادبیات معاصر انجام داده، هستیم و ایشان نه فقط از نظر علمی، که از لحاظ عملی هم تلاش می‌کند.

در دنیا زبانی و ادبیاتی پیشرفت می‌کند که وابسته به اقتصاد باشد
محمدخانی ضمن اشاره به کارهایی که آنا کراسنوولسکا درباره تاریخ، ادبیات کلاسیک و معاصر و … انجام داده، درباره چشم‌انداز روابط فرهنگی ایران با لهستان در آینده گفت: اوضاع ایرانشناسی و زبان فارسی در دنیا خیلی خوب نیست، چون الان زبانی و ادبیاتی پیشرفت می‌کند که وابسته به اقتصاد باشد. درست است که خیلی افراد ما را به شعر فارسی و ادبیات کلاسیک ما که گنجی گران‌بهاست و از خیلی سرمایه‌ها برای ما مهم‌تر است؛ می‌شناسند؛ اما وقتی بخش‌های شرق‌شناسی دانشگاه‌های دنیا مقایسه می‌کنیم، چهار زبان چینی، عربی، کره‌ای و ترکی که به خاطر اینکه با اقتصاد رابطه برقرار کرده، جایگاه دارند و از میان همه، زبان فارسی چون این ارتباط را برقرار نکرده، در تنگناست.
 

 
محمدخانی در پایان گفت: از خانم آنا کراسنوولسکا تشکر می‌کنیم که کرسی زبان فارسی در کراکوف را نگه داشتند و آن را رشد دادند. یکی از ستون‌های محکم پل ادبی ایران و لهستان خانم آنا کراسنوولسکا است. در حال حاضر لهستان پایگاه اساسی برای ایران در اروپای شرقی است. ما باید بیشتر زمینه‌گذاری ‌کنیم و در پنج سال آینده ارتباط فرهنگی ایران و لهستان را حداقل دوگام جلوتر ببریم. یک گام در تحولات ادبی معاصر است و یکی هم همین تقدیر از کسانی است که برای زبان فارسی کار کرده‌اند.
 
در ادامه پیام صوتی و یادداشتی از رناتا روسک یکی از شاگردان آنا کراسنوولسکا که قرار بود در این برنامه حضور و سخنرانی داشته باشد، توسط مجری برنامه قرائت شد.
 
روابط فرهنگی کشورها هیچ ارتباطی با روابط سیاسی ندارد
در ادامه ژاله آموزگار برای دعوت از پرفسور کراسنوولسکا برای سخنرانی در جایگاه قرار گرفت و گفت: برای من افتخار بزرگی است که در حضور خانم آنا هستیم. کتاب گاهشماری شما در کتابخانه من است و من بارها مقاله‌هایم را به آن ارجاع داده‌ام. رابطه من با دانشجویان خارجی از دیرباز شروع شده و همیشه می‌گفتم که شما بهترین سفیران ما هستید. ممکن است دولت‌های ما با یکدیگر خوب یا بد باشند، ولی شما هیچ وقت با فردوسی بد نخواهید بود، هیچ وقت از سعدی بدتان نخواهد آمد، هیچ وقت حافظ را دور نخواهید انداخت، همیشه شعر سهراب سپهری را خواهید خواند و به شما هیچ ربطی ندارد که زمامداران با هم چگونه‌اند.
 
او در ادامه گفت یک جمله معروف است که می‌گوید سیاستمداران مهمانان تاریخ و هنرمندان و دانشمندان تاریخ‌اند، که همیشه می‌مانند. میزبانان افرادی مثل آنا کراسنوولسکا هستند، این است که ما واقعا خوشحالیم که دانشکده ادبیات دانشگاه تهران چنین کاری را برعهده گرفت و چنین تجلیلی را از بانویی که وقت، عمر، عشق و کارش را در راه ادبیات کشورها گذاشت، ممنون باشیم مازیار نوایی استاد بزرگوارم، جمله‌ای داشت که می‌گفت مطمئن باشید ما در هیچ چیز در دنیا درجه اول نمی‌شویم، ولی تنها جایی که می‌توانیم سرمان را با افتخار بالا بگیریم، ادبیات، فرهنگ و تفکری که در ادبیات ماست. شناخت آن را شما به لهستان و جاهای دیگر به ارمغان بردید، ما باید ممنون شما باشیم که این ودیعه بزرگ کشور ما را شناساندید. به معنی واقعی به همه کسانی که در راه فرهنگ ایرانی زحمت کشیده‌اند، با تمام قوا سرتعظیم فرومی‌آوریم.
 

 
در ادامه با تقاضای ژاله اموزگار و با تشویق حاضران، پروفسور آنا کراسنوولسکا در جایگاه سخنران قرار گرفت گفت: در عمرم، هیچ وقت تصور نمی‌کردم کسی برای من بزرگداشتی برپا کند؛ خیلی خوشحالم که کاری که در ظرف ۴۵سال گذشته تا به حال، در باره زبان و ادبیات و فرهنگ فارسی انجام داده‌ام، به درد کسی می‌خورد.
 
او ادامه داد: وقتی این کار را انجام می‌دادم، نمی‌دانستم کارم ارزش دارد یا خیر! و اگر راستش را بگویم، این کار را فقط از روی کنجکاوی کردم؛ چون فرهنگ ایران، فرهنگی است که خیلی آدم را به سمت خودش جذب می‌کند و می‌کشاند و آدم هر چه در آن بیشتر جلو می‌رود، می‌بیند که باز هم رازهایی وجود دارد و سوال‌های زیادی برای آدم پیش می‌آید، که دوست دارد به دنبال جوابش برود. تازه آن جواب‌هایی هم که وجود دارند و معمول و رایج هستند؛ بعضی وقت‌ها کفایت نمی‌کند و باید به دنبال راه‌حل‌های دیگری برویم. واقعیت هیچ وقت ساده نیست و چند لایه دارد که باید به آن برسیم و اگر ممکن باشد زیربنای آن را پیدا کنیم؛ این هم یک کار بسیار هیجان‌انگیز است؛ البته وقت زیادی می‌طلبد و زحمت هم دارد.
 
پروفسور کراسنوولسکا در ادامه صحبت‌هایش درباره کار روی فرهنگ و زبان فارسی بیان کرد: این کار در درجه اول، دسترسی به منابع معتبر می‌خواهد، که در لهستان به خصوص در دوره کمونیستی که من کارم را شروع کردم و  قسمت بزرگش در این نظام صورت گرفته، دسترسی خوبی به منابع، کتابخانه‌ها و ادبیات نداشتیم، پاسپورت گرفتن برای من سخت بود و هزینه سفر به خارج هم بسیار بالا بود. از طرفی دانشگاه‌ها هم دانشجو به خارج نمی‌فرستادند. خلاصه اینکه ما در یک کنج تاریک کار می‌کردیم و هیچ مبادله فکری هم با دنیای خارج نداشتیم. علاوه بر این مشکلات، آن زمان سطح تدریس زبان خیلی پایین بود و امکانات محدودی داشتیم. نه مدرس زبان داشتیم که بتواند فارسی را درست صحبت کند و نه مواد درسی داشتیم؛ بنابراین اگر کسی می‌خواست زبان فارسی را یاد بگیرد، فقط نوع خودآموز بود. البته از سوی دیگر ما استادان برجسته‌ای هم داشتیم. همچنین من خودم را جزو سلسله کسانی می‌دانم، که در این جهت می‌کوشیدند و در طی یک قرن یا بیشتر، بنیاد ایرانشناسی را در لهستان بنا نهادند.
 
این ایرانشناس لهستانی ضمن بیان اینکه به جز اساتید خود او، افراد دیگری هم در ایجاد ایران‌شناسی و زبان فارسی در لهستان نقش داشتند، اضافه کرد: افرادی در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی بودند که چون لهستان استقلال سیاسی نداشت و دانشگاه‌های آن هم یا محدودیت داشتند، یا تعطیل بودند؛ این افراد یا خودشان سعی می کردند کاری انجام دهند یا مثلا به عنوان محقق یا دیپلمات خارجی، خارج از لهستان کار می‌کردند و حتی به عنوان دانشمندان لهستانی شناخته نشده بودند. یا مثلاً به زبان‌های خارجی می‌نوشتند و اصلا آثارشان به لهستان نمی‌رسید؛ اما این مسیر را به هر نحوی که بود، شروع کردند؛ مسیری که ما الان آن را دنبال می‌کنیم.
 
کراسناولسکا در ادامه به صحبت درباره اساتید خود در ایرانشناسی و زبان فارسی پرداخت و گفت: باید بگویم در این سلسله اساتید که من وسط آن ایستادم، حالا کسانی بعد از من هم هستند و پای کار ایستاده‌اند. به همه شما قول می‌دهم، که دیگر ایرانشناسی در لهستان و به‌خصوص در کراکوف نمی‌میرد؛ یعنی زنده می‌ماند، آن هم به خاطر همکاران بسیار خوبم.
 

 
او در ادامه به کارهایی که در زمینه ادبیات فارسی کلاسیک و معاصر در لهستان صورت گرفته، اشاره کرد و افزود: امروزه هم کسانی را داریم که مشغول کارهای جالب و خیلی متفاوت و متنوع در این زمینه هستند. بنده به ادامه ایران‌شناسی خودمان هم امیدوارم؛ یعنی با وجود همه مشکلاتی که داریم و با وجود همه محدودیت‌های مالی و اداری هم که دانشگاه ایجاد می‌کند، باز هم کسانی داریم در این زمینه کار کنند؛ به خصوص کسانی که توانسته‌اند به ایران یا تاجیکستان بروند. آن‌ها دیگر در این مسائل غرق شدند. بنابراین من مطمئن هستم که آن‌ها ایرانشناسی ره از دست نخواهند داد، بلکه ادامه هم خواهند داد.
 
کراسنوولسکا در بخش دیگری از صحبت‌های خود درباره ترجمه ادبیات لهستانی به فارسی و برعکس گفت: من تجربه ترجمه هم دارم و هنوز از ترجمه دست نکشیده‌ام. کتاب رویا پیرزاد را یک روز مانده به عید پاک امسال ترجمه کردم و حالا هم دنبال ناشر می‌گردن که آن را به چاپ برسانم. ترجمه‌ها زیاد نیستند، اما به هر حال کم کم انجام می‌شود؛ ولی برعکس ما به ایرانی‌های اصیل نیاز داریم که لهستانی بلد باشند؛ چون تا به حال آنچه از لهستان به فارسی ترجمه شده، یا از زبان سوم ترجمه شده، که خیلی نادرست است، یا یک کار گروهی یا دونفره است، که به ناچار اتفاق افتاده است.
 
او ادامه داد: به نظرم باید ایرانی‌هایی تربیت شوند که لهستانی بلد باشند. ما الان منتظر کسانی هستیم که این مسئولیت را برعهده بگیرند و روابط ما برابر شود؛ چون الان نابرابر است و ما بیشتر روی ادبیات فارسی کار کرده‌ایم تا ایرانی‌ها روی زبان لهستانی.
 
کراسنوولسکا در پایان ضمن تشکر مجدد از برگزار کنندگان این بزرگداشت و حاضرین در جلسه گفت: فکر می‌کنم شما یک کار خیلی استثنایی کردید و من قول می‌دهم تا جایی که زنده‌ام روی ادبیات و فرهنگ ایران کار کنم و بین دو فرهنگ میانجیگری کنم.
 
در پایان جلسه با اهدای لوح و هدایایی به پروفسور آنا کراسنوولسکا، از وی تقدیر شد.

این مطالب را به اشتراک بگذارید: